در برخورد با شرایط ویژه یا بهتر بگویم در برخورد با شرایط «جبری»، میتوان سه گونه برخورد کرد. ابتدا باید بررسی کنیم این شرایطی که در آن قرار داریم، شرایط جبری است یا خیر. به دستور دولت و بهاجبار نمیتوانیم به مدرسه برویم. نمیتوانیم به آموزشگاه برویم. نمیتوانیم دورهمی داشته باشیم. مجبوریم از طریق تلویزیون و فیلمها و دیویدیهای آموزشی، درس بخوانیم؛ پس در شرایط جبری قرار گرفتهایم و بر زندگی و رفتارمان جبر حاکم است.
حال میتوان سه گونه رفتار کرد. بهتر است بگویم سه تیپ شخصیتی وجود دارد: تیپ اول کسی است که تحمل جبر را ندارد. احساس ضعف و ناتوانی در برابر جبر، او را از پا درمیآورد. دیگر دنبال راهحل نیست. به جبر پشت میکند. در حقیقت، پس از تلاش برای ازمیانبرداشتنِ جبر و ناامیدی از آن، به یأس میرسد و بهطور کامل کار را رها میکند و عملاً دیگر دل به درس و مطالعه نمیدهد. از برنامه جدا میشود. آزمون نمیدهد. بهانهها هم که زیادند!
تیپ شخصیتی دوم با جبر درنمیافتد. تسلیم آن میشود. باریبههرجهت و بدون نقشه و طرح، دستوپایی میزند. گاهی کمی درس میخواند. گاهی آزمون میدهد. یک روز مصمم است و روز دیگر به انتظار پایان این جبر، هیچ کار مثبتی نمیکند. کجدار و مریز پیش میرود.
تیپ شخصیتی سوم میداند برای توفق بر جبر و رسیدن به رهایی باید قوانین جبر را شناخت تا بر آن سوار شد. برای گذشتن از دریا لازم نیست آن را خشک کنیم. در برابر آن هم نباید تسلیم شویم و در ساحل کلبهای بسازیم و هیچگاه به عبور از آن فکر نکنیم یا مثل تیپ شخصیتی اول از یأس و افسردگی سنگی به پا ببندیم و خود را در آن غرق سازیم؛ اما با درک قوانین شناوری و غوطهوری، یعنی با درک قوانین جبر، نهتنها آن را از میان برمیداریم، بلکه بر آن سوار میشویم و آن را به خدمت میگیریم. تیپ سوم به عناد با جبر برنمیخیزد و وقت گرانبهایش را بر سر این کار نمیگذارد. ناامید نمیشود. تسلیم نمیشود، بلکه قوانین جبر را کشف میکند. پای آموزشهای تلویزیونی مینشیند. از دیویدیهای آموزشی استفاده میکند. از کلاسهای مجازیِ مدرسه و دبیران و سایت کانون استفاده میکند و مهمتر از آن، درحالیکه این شرایط جبری، بینظمی و پراکندهکاری و سرگردانی را به او تحمیل میکند، به نظم رو میآورد. به بیداری و خوابش نظم میدهد. به مطالعهی روزانهاش سامان میبخشد. همواره در ساعت مشخصی سر میز صبحانه و ناهار و شام مینشیند. با ورزش در خانه، سلامت جسم و روح خود را حفظ میکند و در همهی آزمونها شرکت میکند. از فرصت مغتنمی که پیش آمده است، بهجای بیحوصلگی و بیتحرکی، فرصتی طلایی برای آموزش و درک عمیقتر میسازد و از شرکت در آزمونها و نتایج مطلوب از آن، پی میبرد که با دانشآموزان سختکوش و امیدوار ایران همراه است و از قافله عقب نمانده است.
بیایید با کشف فرصتهای موجود، سوار جبر شویم، نه مقهور آن.