گفتوگو با قهرمان پیوستگی امیرحسین نیرومند از چناران خراسان رضوی
109 آزمون، از نهم تا حقوق دانشگاه شهید بهشتی
هفته آخر با تورق سریع درس ها را مرور کردم
امیرحسن نیرومند در یک نگاه:
نام شهر: چناران (استان خراسان رضوی)
نام مدرسه متوسطه 2 : مدرسه دولتی امام رضا
رتبهی سال 1401 : رتبه 42 منطقه 3
سابقهی حضور در آزمونهای کانون: 4 سال، از نهم تا دوازدهم، 109 آزمون
میانگین تراز دوازدهم: 7175
شغل و تحصیلات پدر: فرهنگی، کارشناسی ارشد
شغل و تحصیلات مادر: فرهنگی، کارشناسی ارشد
برنامه شما برای دوران جمعبندی چه بود؟
یکی از بازههایی که در سال کنکور بسیار مهم است دوران جمعبندی میباشد. شما در این ایام باید تمام آموختههای خودتان را مرور کنید. من در این دوران برای مرور، علاوه بر آزمونهای کانون، از کتابهای جمعبندی که سوالات کنکورهای سالهای گذشته را داشت، استفاده می کردم. البته من چون درسها را زودتر از سایر دانشآموزان به اتمام رسانده بودم، در کنار جمعبندی درسها، برای امتحانات پایان سال هم آماده میشدم. بعد از عید هدفم از دادن آزمون جامع برای این بود که متوجه شوم ایراداتم در کدام بخشها است و آنها را رفع کنم اما در خرداد سرعت آزموندادنم بیشتر شد و هر دو روز یکبار آزمون کار میکردم.
در دوران جمعبندی چه روشی برای تحلیل هر آزمون داشتی؟
بعد از کار بر روی هر آزمون جامع، روی کاغذی ایرادات و اشتباهات همان آزمون را یادداشت می کردم. این نشاندار کردن ایرادات و رفع آن به من کمک میکرد که در آزمون بعد این ایرادات را نداشته باشم. این ایرادات را طی همین دو روز با مطالعه کتاب و زدن تستهای بیشتر رفع میکردم. از طرفی با توجه به زمانی که برای تحلیل داشتم دوباره تمام سوالات آزمون را بررسی میکردم.
آزمونها را چگونه شبیهسازی میکردی؟
از مدرسه و با هماهنگی با مدرسه برای شبیه سازی یک صندلی گرفته بودم. ساعت 8 صبح با همان لباسهای رسمی که قرار بود در روز کنکور حاضر باشم، آزمون را شروع میکردم. برای شبیهسازی بیشتر یک فایل صوتی از صدای سرجلسه کنکور، که موارد و زمانها را اعلام میکرد، داشتم و طبق آن عمل میکردم. حتی برای آمادگی بیشتر برای آزمونهای روز جمعه کانون، پنج شنبهها هم با این روال شبیهسازی را انجام میدادم.
برای هفته آخر چه برنامهای داشتی؟
برای شنبه و یکشنبه هفته آخر دوباره آزمونهای جامع کار کردم و برای سه روز بعد یعنی تا چهارشنبه با تورق سریع درسها را مرور کردم. البته به یک موضوعی باید اشاره کنم و این که در اوایل دوران جمعبندی در برخی مباحث و درسها مشکل داشتم برای همین این بخشها را کنار گذاشتم. مثلا من درس جغرافیا را کلا کنار گذاشتم و در کنکور به سوالات آن پاسخ ندادم.
برای روز آخر چه کارهایی کردی؟
خیلیها میگویند برای روز آخر درس نخوانید ولی من در روز آخر تا عصر خلاصهنویسهایم را بهعلاوه باکسهای بخش جمعبندی تعدادی از کتابهای کانون را به صورت چشمی مرور کردم . در این روز هم دوباره استراتژی خودم برای پاسخگویی به سوالات در روز کنکور را به صورت ذهنی مرور کرده و تقریبا از عصر دیگر درس نخواندم. عصر پیش یکی از دوستانم رفتم و شب بعد پیادهروی خوابیدم. برای روز قبل کنکور استرس خاصی نداشتم و این استرس به دلیل تعداد آزمون زیادی که کار کرده بودم، رفع شده بود.
روز کنکور چالش خاصی داشتی؟ چه استراتژی در پیش گرفتی؟
متاسفانه روز کنکور بدون دلیل و علت خاصی، استرس گرفتم که عدم مدیریت آن باعث شد رتبهام افت کند و بدتر شود. حوزه کنکور ما همان مدرسه خودمان بود و جالب این که محل استقرار من جلوی درب همان نمازخانهای بود که چند سال در آن نماز یا درس خوانده بودیم. قبل از کنکور برای شبیه سازی بیشتر من چند آزمون را در مدرسه کار کرده بودم. مدرسه ما 3 طبقه بود و من حدس می زدم که یا طبقه دوم یا طبقه سوم باشم و برای همین تعدادی آزمون در فضای طبقه دوم و تعدای آزمون هم در طبقه سوم شبیه سازی کرده بودم و تنها آزمون آخرم را در فضای جلوی نمازخانه شبیه سازی کرده بودم. این قرار گرفتن در همان فضا تا حدودی هم باعث کاهش استرس من شد. قبل از شروع کنکور دوستانم در آن فضا حضور داشتند و تصمیم گرفتیم هم یک سری کلمات را مرور کنیم که این کار برای بهترشدن حالمان هم به ما کمک کرد.
عمومیها را به ترتیب دفترچه پاسخ دادم. در اختصاصیها و در دفترچه اول اختصاصی چون در درسهای اقتصاد، علوم و فنون و جامعهشناسی مسلط بودم و میتوانستم سریعتر به این سوالات پاسخ دهم، درس ریاضی را به عنوان درس آخر در نظر گرفتم که زمان بیشتری برای پاسخگویی به آن داشته باشم. اما دفترچه دوم اختصاصی را با درسهای سختتر شروع کردم و اولین درسی که به سراغ آن رفتم، فلسفه و منطق و بعد عربی و در نهایت دو درس روانشناسی و تاریخ و جغرافیا را به عنوان دو درس آخر برای پاسخگویی در نظر گرفتم. وقتی به ریاضی رسیدم زمان مناسبی برای پاسخگویی داشتم و انتظار داشتم که به تعداد سوال بیشتری پاسخ دهم اما استرس باعث شدم نتوانم اندازه توانم از این درس درصد بالاتری کسب کنم.
پدر و مادر چه نقشی در دوران جمعبندی داشتند؟
ما اصلا نمیتوانیم از نقش پدر و مادر در کل دوران تحصیلی غافل شویم. پدر و مادرم کاملا به من اعتماد داشتند و میدانستند که به وظایف خودم آشنا هستم و درسها را خوانده و استاندارد کار میکنم. برای همین بیشتر از لحاظ روحی به من کمک میکردند. مثلا همین صندلی که برای شبیهسازی استفاده میکردم به توصیه پدرم و از مدرسهای که پدرم کار می کردند، قرض گرفته شده بود و در اختیار من گذاشته شده بود. تمام روزهایی که برای شبیهسازی به مدرسه میرفتم پدرم همراه من بود و من را میرساند. هم پدر و هم مادرم سعی کردند در دوران جمعبندی از هرگونه حاشیه و مشکلی در منزل به دور باشم. یکی از دیگر مواردی که بهخاطر دارم این بود که در دوران نوروز به دلیل این که من کنکوری بودم هر گونه رفت و آمد محدود شده بود و به مسافرت هم نرفتیم.
ساعت مطالعهات در دوران جمعبندی تغییر کرد؟
طبیعی است که دانشآموزانی که تا قبل دوران جمعبندی ساعت مطالعه کمتری داشتند برای جمعبندی ساعت مطالعه خودشان را زیاد کنند ولی من از اول سال تحصیلی میانگین ساعت مطالعه 10 ساعت در روز را داشتم و آن را تا روز آخر حفظ کردم. در دوران جمعبندی ساعت مطالعه من به حدود میانگین 12 ساعت در روز رسید. اما به دلیل استرسی که داشتم و باید آن را رفع میکردم تنها در دو روز ساعت مطالعه من به حدود 18 ساعت رسید.
به چه میزان از فضای مجازی استفاده میکردی؟
دو سال کرونا را داشتیم. این دوران بهنظرم مثل تیغ دولبه بود. در این دوران دانشآموزان دو راه داشتند؛ میتوانستند بیشتر مطالعه کنند و استفاده بهینه از فضای این ایام را داشته باشند یا اینکه به دلیل زمان بیشتر درگیر فضای مجازی و دیگر موارد شوند. من برای درسهایی که ضعیفتربودم، مثل ریاضی و عربی، از فضای مجازی کمک میگرفتم. من در سال کنکور خیلی از برنامههای داخل موبایلم را حذف کردم و فقط از صفحات و کانالهای درسی را استفاده میکردم.
و حرف آخر...
به نظرم مهمترین موردی که باعث موفقیت میشود، پیوستگی و حفظ ثبات در تلاش میباشد. هیجانات در سال کنکور زیاد است. ممکن است فردی با 10 ساعت خواندن در یک روز مغرور شود و یا با روزی 2 ساعت خواندن ناامید. اگر فردی بتواند پیوستگی خودش را حفظ کند، میتواند بر استرس خودش هم غالب شود و موفق شود. با مشکلاتی که دارید منطقی برخورد کنید. من مشکلات را یادداشت می کردم و سعی در رفعش داشتم. مثلا اگر متوجه میشدم که مشکلات از طرف برخی دوستانم است یا به دلیل حضورم در فضای مجازی پیش می آیند، آنها را محدود یا رفع میکردم. وقتی مشکلات و چالشها شفاف و مشخص باشند میشود راحتتر آنها را رفع کرد.