شمردن مرغ‌های لنگ!

حتماً شما هم دیده‌اید که اسم بعضی از دانش‌آموزان همیشه به عنوان برترین‌ها روی تابلو اعلانات است! راز موفقیت آن‌ها چیست؟ آیا آن‌ها چیزی را می‌دانند که بقیه نمی‌دانند؟

شمردن مرغ‌های لنگ!

حتماً شما هم دیده‌اید که اسم بعضی از دانش‌آموزان همیشه به عنوان برترین‌ها روی تابلو اعلانات است! راز موفقیت آن‌ها چیست؟ آیا آن‌ها چیزی را می‌دانند که بقیه نمی‌دانند؟

جواب قطعاً بله است. آن‌ها کارهایی انجام می‌دهند و تکنیک‌هایی می‌دانند که دیگران یا آن‌ها را نمی‌دانند یا اگر هم می‌دانند، از آن‌ها به‌درستی استفاده نمی‌کنند.

چه‌طور می‌توانم از زحماتی که می‌کشم، بهترین نتیجه را بگیرم و چگونه می‌توانم در کم‌ترین زمان، پیشرفت چشمگیری داشته باشم؟ با این سؤال پیش مادربزرگم رفتم به این امید که شاید در رازهایی که جادوگر پیر به مادربزرگِ مادربزرگش گفته ‌بوده، راه‌حلی برایم پیدا کند. شاید باور نکنید!‌ در کمال حیرت مادربزرگ به من گفت: «یک ماجرایی در خاطرم هست که فکر کنم به دردت بخورد!»

سپس تعریف کرد یک روز که مادربزرگِ مادربزرگش برای احوال‌پرسی نزد جادوگر پیر رفته بوده، او داشته برای سرکشی به مرغدانی‌اش از کلبه‌ بیرون می‌رفته است. آخر می‌دانید بهترین مرغ و خروس‌ها و مرغوب‌ترین تخم‌مرغ‌های بازار، متعلق به جادوگر بوده و آن‌طور که می‌گفتند، مشتری‌ها برای محصولاتش سر و دست می‌شکستند! در تولید رودست نداشته و کسی به گَردِ پایش نمی‌رسیده است چه برسد به این‌که بخواهد با او رقابت کند.

بگذریم؛ او چای جوشیده‌ی بد‌رنگی که به همه چیز شباهت داشته جز چای، روی میز گذاشته و گفته: «تا این را بخوری، من برگشته‌ام»؛ پس از چند دقیقه بازگشته و اظهار داشته که سرکشی‌اش تمام شده و همه چیز مرتب بوده؛ اما، چه‌طور؟

این چنین نتایج حیرت‌انگیزی که او از تولیداتش می‌گرفته، نیازمند کار و تلاش و نظارت شبانه‌روزی بوده است؛ اما بازرسی او به شکلی انجام شده که یک کودک هم از پَسش برمی‌آمده است! او وقتی متوجه بهت و حیرت مهمانش شده، تصمیم گرفته رازش را برای او برملا کند.

اداره‌ی یک مرغدانی درجه‌ی یک، بازرسی کیفیت خوراک طیور، تغذیه‌ی سه وعده در روز، میزان مناسب وعده‌ها، تهویه‌ی مناسب، ایمنی، سرشماری، جمع‌آوری و شمارش تخم‌مرغ‌ها، انبار کردن تولیدات، بهداشت ماکیان و نظافت محل نگهداری و ده‌ها کار دیگر اما تنها با سرکشی چنددقیقه‌ای چه‌طور امکان دارد؟

«رازش در شمردن مرغ‌های لَنگ است.»

او اظهار می‌دارد که در بازدید روزانه، اگر همه‌ی مرغ‌ها سر پا و سالم باشند، نتیجه می‌گیرد که تمام مراحل بالا، درست انجام شده است؛ اما اگر مرغی نتواند خوب راه برود و به‌اصطلاح پایش بلنگد، نشان می‌دهد که یک جایی اختلال به‌ وجود آمده و اشکالی در کار است. آن وقت است که برای رفع مشکل دست‌ به کار می‌شود.

همه‌ی ما، موفق بودن را دوست داریم، همواره در حال یادگیری موضوعات جدید هستیم و به دانشمان اضافه می‌کنیم؛ اما به چیزهایی که ناقص یاد گرفتیم و به قول معروف در آن‌ها اوستا نشدیم، بی‌توجهیم. نمی‌توانیم به شانس متکی باشیم و مشکل را حل نکنیم؛ یک جایی، یک وقتی که انتظارش را نداریم، دوباره جلومان سبز می‌شود. اگر به همین منوال پیش برویم، مرغ‌های لنگ زیادی در مرغدانی خواهیم داشت.

بچه‌ها! فکر کنم مادربزرگِ مادربزرگِ مادربزرگ کانونی‌ها هم جادوگر ما را می‌شناختند؛ داشتم در سایتشان می‌چرخیدم که «کتاب خودآموزی الکترونیکی» را دیدم. کلیک که کردم، یک کادر زردرنگ آمد: «صرف زمان کم، مهم‌ترین اشتباهات، مرور قسمت‌های ناقص،... شمردن مرغان لنگ!»

Menu