در جلسات دستاوردها، به هر کدام از دانش‌آموزان حاضر در جلسه، یک برگه‌ی کاملاً سفید دادم و از آنان خواستم تا اهدافی را که به نظرشان قابل دسترس نیست در برگه بنویسند. مثلاً به یکی از آن‌ها که میانگین ترازش حدود 4800 بود گفتم که در برگه‌اش بنویسد: «برای جلسه‌ی دستاوردهای اردیبهشت‌ماه به تراز 7500 می‌رسم.» به هر کدام از دانش‌آموزان حاضر در جلسه به تناسب بازه‌ی ترازی که داشتند هدفی را که ممکن بود دور از ذهن آنان باشد پیشنهاد دادم؛ اما اکثر آن‌ها با کمی مکث به من پاسخ دادند: «من به هیچ عنوان به این هدف نخواهم رسید! نه تا آن زمان که شما مشخص کرده‌اید، بلکه تا هر زمان دیگری!»
واقعیت این است که آن‌ها نمی‌خواستند کار خاصی را انجام دهند جز این‌که در یک برگه‌ی سفید هدفی دور از ذهن را بنویسند؛ کاری که گویا نوشتنش هم حتی برای آن‌ها شهامت می‌خواست!
نوشتن اهدافی که رسیدن به آن‌ها در ذهن ما در یک بازه‌ی زمانی محدود غیر قابل دسترس به نظر می‌آید می‌تواند به جهت‌گیری خط فکری ما برای رسیدن به آن اهداف کمک کند. می‌توانید امتحان کنید. همین حالا روی یک برگه‌ی کاغذ با جزئیات کامل، دور از دسترس‌ترین هدف زندگی خود را بنویسید و طی روز مدام این هدف را با خود تکرار کنید. این کار معجزه می‌کند.