آلبرت باندورا، متخصص خودكارآمدي و پژوهشگر برجسته در این حوزه، خودتنظيمی را فرايندی پیوسته فعال تعریف کرده است كه در آن، بر رفتارمان، اثرپذیری محیطیاش و پیامدهای ناشی از آن نظارت داریم. رفتار خود را با استانداردهای شخصی خودمان و استانداردهای محیط بیرونی تطبیق داده و به آن واکنش نشان میدهیم. در این فرایند دربارهی رفتارمان فکری میکنیم و به این فکر میکنیم که چه احساسی داریم. بندورا همچنین خاطرنشان میکند که خودکارآمدی سهم مهمی دارد و تأثیر خود را بر افکار، احساسها، انگیزهها و کارهای ما میگذارد. از نظر بندورا، خودکارآمدی، قضاوت و باور افراد دربارهی تواناییهای خودشان است.
آزمایشی فکری وجود دارد که بهسرعت اهمیت خودکارآمدی را به شما نشان میدهد. دو نفر را تصور کنید که برای کاهش وزن، انگیزهی کافی دارند. هر دوی آنها بهطور جدی، میزان مصرف مواد غذایی و حرکات ورزشی خود را تحت کنترل دارند و اهداف و برنامههای مشخصی را برای خود تعیین کردهاند. یکی از آنها خودکارآمدی خوبی دارد و معتقد است در صورت تلاش پیوسته برای این کار میتواند وزن خود را کاهش دهد؛ اما دیگری خودکارآمدی کمی دارد و احساس میکند که احتمالاً نمیتواند سختیهای ناشی از اجرای برنامههای غذایی و ورزشی را تحمل کند.
بهنظر شما چهکسی میتواند تا انتها ادامه دهد؟ فکر میکنید کدامیک از آنها برای ورزش صبحگاهی سریعتر از خواب بیدار میشود؟
میتوانیم با اطمینان بگوییم که نفر اول؛ حتی اگر هر دوی آنها از نظر معیارهای انتخابی و انگیزه و اراده دقیقاً مشابه هم باشند.
منبع: www.positivepsychology.com