بچههایشان چقدر فرق کردهاند. مادری میگفت: «همیشه نگران فرزندم بودم و نمیدانستم چگونه از تلفنهمراه و اینترنت جدایش کنم. وقتی مدرسهها باز بود، با او کلنجار میرفتم از اینکه همیشه سرش در تلفنهمراهش است و دارد بازی میکند؛ ولی چند هفتهای است که برای دیدن فیلم آنلاین معلمش مجبورم می کند که کنارش بنشینم و گاهی هم سهنفری با پدرش درسهای آموزگارش را دوره میکنیم. تازه بعد از تمامشدن، خودش را موظف میکند همان فیلم را دوباره ببیند تا پاسخ سؤالاتش را پیدا کند.»
پدری از دختر کوچکترش که اهل کامپیوتر و تلفنهمراه و اینترنت نبود، تعریف میکرد که از برادرش میخواهد به او یاد بدهد که پیامهای معلمش را دوباره بشنود و احساس میکند که چقدر دلش برای معلمش تنگ شده است.
مادری میگفت: «پسرم دارد راه درست استفاده از اینترنت را پیدا میکند. او دارد یاد میگیرد که آموزش و یادگیری با این رسانه چقدر لذتبخش است.»
پدری از انجامدادن تکلیف فرزندش ابراز رضایت میکرد. حتی به پسرش کمک میکرد که در فرستادن تصویرها و تکلیفهایش مرتب و بینقص باشد. در این روزها، این تجربهی شیرین اولیا دارد جای تلخ روزهای بیبرنامگی فرزندانشان را میگیرد.