جمعبندی و مرور نقش پررنگی در پیشرفت من داشت
نازنین صدیقی، رتبه ۴۷ منطقه ۱ کنکور، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
تغییرات کنکور نیاز به مدیریت تازهای داشت این کار سخت نبود؟
در کنکور 1402، تغییرات مهمی چون 3 دفترچهایشدن کنکور و حذف دروس عمومی از کنکور رخ دادند. از نظر من اساسیترین تغییر، مربوط به تاثیر قطعی معدل و اهمیتیافتن امتحانات نهایی در تراز و رتبه کنکور بود. این اتفاق برای اولین بار در سال 1402 بین سالهای اخیر رخ میداد و تا سالهای قبل (در کنکور نظام جدید) اکثر دانشآموزان بیشتر وقت خود را در خرداد ماه صرف تمرین تستی و آزمون جامع میکردند و نمره امتحانات نهایی، سرنوشتساز نبود. از طرفی سطح امتحانات نهایی تا سالهای قبل نسبتا ساده بود، اما پیشبینی میشد که با دخیلشدن آنها در تراز و رتبه کنکور، سطحشان سختتر شود. همه این تغییرات فشار روانی زیادی به داوطلبان وارد میکرد، ولی من میدانستم تنها راه گذران این چالشهای جدید، وقت گذاشتن و آماده شدن برای آنها از مدتی قبل است. شاکله اصلی برنامه درسی من، همان درسخواندن بود و از این جهت با داوطلبان سالهای پیشین تفاوتی وجود نداشت
مدیریت زمان سه دفترچه کار آسانی بود؟
اقداماتی برای رویارویی با کنکور جدید در برنامه خود قرار دادم. برای مثال پس از عید، شروع به تمرین آزمونهای دفترچه 2 (شیمی و فیزیک) کردم. میدانستم چالش اصلی مدیریت زمان کنکور مربوط به این دفترچه است و اگر قرار باشد در دفترچهای از نظر زمانی به مشکل بخورم، دفترچه دوم خواهد بود. بسته به فشردگی برنامه، هر چند شب یکبار آزمونی از دروس فیزیک و شیمی با تعداد سوال و زمان مشابه کنکور از خود میگرفتم. سوالات این آزمونها از آزمونهای آزمایشی گذشته بود. مزیت این آزمونهای دفترچه 2، علاوه بر تمرین مدیریت زمان، این بود که با انواع متفاوت سوال و ایده آشنا میشدم. مثلا تمرین میکردم که اگر شیمی سخت و فیزیک آسان باشد، چه استراتژی برای حل سوالات داشته باشم؛ یا اگر شیمی آسان و فیزیک سخت باشد، هر دو سخت باشند یا هردو آسان باشند.
مدیریت آزمونم با حل آزمونهای جامع و دفترچهای زیاد، و نیز با مرور دوباره متن کتاب و خلاصهها، بسیار پیشرفت کرد. از طرفی با حل آزمونها، کمکم به شناختی از خود رسیدم که بهتر است اول به سوالات کدام مباحث و فصول جواب دهم و کدام مباحث را برای دورهای بعدی بگذارم. از طرفی به تدریج استراتژی مخصوص خودم برای تقسیم زمان بین دروس دفترچه 2 را نیز پیدا کردم. این مورد را در کنکور تیر، بسیار بهتر از کنکور دی اجرا کردم.
تاثیر قطعی معدل هم موضوع جدی بود؟
دروس اختصاصی چندان مشکلساز نبودند، چون در طول سال آنها را خوانده و تست زده بودم و بررسی و مرور کتاب درسی و نمونه سوالات سالهای پیش، کفایت میکرد. اما دروس عمومی که در طول سال کمتر مورد توجه قرار گرفتهبودند، نگرانکننده به نظر میرسیدند. بنابراین از اسفندماه به بعد -بهخصوص در دوران عید- روی آنها نیز کار کردم. برای درس ادبیات، بیتها و جملات متن درسها را از نظر معنی و مفهوم، آرایه و دستور بررسی کردم و در کتابم نوشتم. تمرینات انتهای هر درس را نیز حل کردم. برای درس عربی نیز متن دروس را بررسی کرده و تمارین را حل کردم. البته من کل درسها را تا قبل از خرداد بررسی نکرده بودم، اما بخشی از کتاب را خوانده بودم و همین باعث آرامش و تسلط من در فرجه امتحانات میشد.
جمعبندی را چه زمانی شروع کردی؟
یکی دیگر از اقدامات مهم و اساسی که هر داوطلب کنکور با آن روبهروست، اجرای آزمونهای جامع یا به عبارتی جمعبندی مطالب خوانده شده است. من جمعبندی را از نیمهی اسفندماه برای دروس پایه شروع کردم و تا بعد عید نیز طول کشید. در طول جمعبندی، من متن کتاب و نکاتی که از منابع مختلف وارد کتابم کرده بودم را مرور میکردم. علاوه بر آن در ماههای قبل، برای فصلهایی از فیزیک و ریاضی و شیمی خلاصه تهیه کرده بودم و آنها را طی دوران جمعبندی مرور میکردم. فصلهایی را هم که هنوز خلاصهای برایشان ننوشته بودم، طی این دوران نوشتم تا نزدیک به کنکور مرور کنم.
کمی بیشتر در مورد کیفیت اجرای جمعبندی توضیح میدهی؟
یکی دیگر از اقدامات من طی دوران جمعبندی، بهخصوص در دوران عید، حل آزمونهای تکدرس و مبحثی بود. برای این کار از آزمونهای پیشین استفاده میکردم. این کار را بهشکل ویژه و کاملتر برای درس زیست انجام دادم و تسلطم در این درس، بهشکل قابل توجهی بالا رفت. آزمونهای جامع (هر 5 درس) را نیز از اردیبهشت ماه شروع کردم و زمانی که برنامه اجازه میداد، آنها را حل و تحلیل میکردم. من آزمونهای جامع و جمعبندی را قبل از اتمام کامل دروس شروع کردم و همگام با آن، فصول انتهایی کتابها را نیز میخواندم و تست میزدم. زمانیکه مطالعه تمام دروس به انتها رسید، تعداد آزمون جامع بیشتری در برنامه قرار دادم. حدودا هر یک یا دو روز یکبار آزمون حل میکردم و پس از تحلیل، مباحثی را که اشکال داشتم یادداشت کرده و از کتاب درسی مجددا میخواندم. منابع من برای آزمون جامع، آزمونهای جامع همان سال، سالهای پیشین و کنکورهای گذشته بود.
تاثیر این روش چهقدر است؟
بهطور کلی جمعبندی نقش بسیار پررنگی در پیشرفت و آرامش من در روزها و ماههای پایانی کنکور داشت. وقتی میدیدم خیلی از مباحثی را که حس میکردم فراموشکردهام یا در آزمونهای قبلی بلد نبودهام، در آزمونها و به خصوص در کنکورهای سالهای گذشته به خوبی پاسخ میدهم، اضطرابم کم میشد و آرام میشدم. از طرفی اگرچه مباحث مختلف در طول سال خواندهشدهاند، اما نیاز است یک بار دیگر همه کنار هم تثبیت شوند و یک نقشه ذهنی از مباحث مختلف در ذهن داوطلب شکل بگیرد. این نقشه با جمعبندی اصولی، به خوبی در ذهن شکل میگیرد.
با نزدیکشدن به کنکور چه برنامهای داشتی؟
روزهای نزدیک به کنکور، من اضطراب داشتم، اما از طرفی خوشحال بودم که پروسه پرپیچ و خم کنکور رو به پایان است و من تا اینجا بهطور کلی خوب عمل کردهام. در روزهای پایانی، مطالب فرار را مرور میکردم، متن کتاب زیست و نکات را یکبار دیگر خواندم و خلاصهنویسیهایم را مرور کردم. لیستی از مطالبی داشتم که در آزمونهای جامع جز اشتباهات پرتکرارم بودند، آنها را نیز مرور کردم.