برای اولیا: گفت‌وگو با اولیای ریحانه فلاح‌زاده رتبه‌ی 6 انسانی

چون من شاغل بودم آقای فلاح‌زاده از همان ابتدا در نگه‌داری بچه‌ها به من کمک می‌کرد...

برای اولیا: گفت‌وگو با اولیای ریحانه فلاح‌زاده رتبه‌ی 6 انسانی


4 سال، 62 آزمون

با انجمن اولیا و مربیان مدرسه ارتباط نزدیک داشتیم


خودتان را معرفی کنید:

من پورحسین مادر ریحانه، دبیر دوره متوسطه‌ی اول، اگرچه بازنشسته شده‌ام اما هم‌چنان کار می‌کنم. من هم علیرضا فلاح‌زاده پدر ریحانه، دبیر بازنشسته تربیت بدنی هستم که هم‌چنان مشغول کار هستم.


خانم فلاح‌زاده لطفا از زحمات پدر ریحانه برای ما بگویید:

چون من شاغل بودم آقای فلاح‌زاده از همان ابتدا در نگه‌داری بچه‌ها به من کمک می‌کرد. البته در شیفت‌های مخالف ما یکدیگر را پوشش می‌دادیم. با بزرگ شدن ریحانه، مخصوصا در سال‌های پایانی دبیرستان ایشان در ایجاد یک فضای امن و آرام در منزل بسیار تاثیرگذار بودند. ایشان در دوران مدرسه ریحانه ارتباط نزدیک با انجمن اولیا و مربیان مدرسه داشتند. همسرم برای استفاده بهتر ریحانه از استادان و دبیران مرکز استان بسیار وقت می‌گذاشتند. شهر ما ابرکوه از مرکز استان 150 کیلومتر فاصل دارد، متوجه می‌شوید که برای ایشان چه‌قدر مهم بوده که این راه طولانی را حتی در شب‌های سرد زمستان در خدمت ریحانه باشد.


خانم فلاح‌زاده بچه‌ها قبل از ورود به مدرسه از خودشان توانایی‌هایی بروز می‌دهند. شما در کشف و شکوفایی این استعدادها چگونه عمل کردید؟

مادر: ریحانه قبل از مدرسه به مهد می‌رفت. من وقتی برای پسر بزرگترم شعر و داستان می‌خواندم یادم هست که ریحانه 3 ساله زودتر از برادرش شعرها را به‌خاطر می‌سپرد. البته مهد کودک روی هنر نقاشی‌اش تاثیرگذار بود. حتی یادم هست که پدرش در رابطه با ورزش دو و میدانی برایش وقت می‌گذاشت.

پدر: وقتی بچه بود از ریحانه خواستم به همراه من بدود. همین مسابقه باعث شد که تا سال‌های زیادی ریحانه به دوی سرعت علاقه‌مند بشود ولی متاسفانه با شروع کرونا تقریبا از ورزش فاصله گرفت.


برای اولیا: گفت‌وگو با اولیای ریحانه فلاح‌زاده رتبه‌ی 6 انسانی


در دوران کرونا برخی اولیا نگران آموزش و تربیت فرزندان‌شان شدند

پدر: به هر حال سوگیری نوجوان به دنیای مجازی، بازی‌ها و تکنولوژی طبیعی است اما مدیریت همسرم به عنوان یک معلم و اهمیتی که ریحانه در سال نهم به دهم به تحصیل داد، هیچ مشکلی ایجاد نکرد. من دوست داشتم ریحانه در رشته‌ی تجربی درس بخواند ولی ریحانه به کمک مشاورش راهش را پیدا کرده بود و ما به انتخاب او، یعنی رشته‌ی انسانی احترام گذاشتیم. او تصمیم گرفته بود که قبل از ورد به دبیرستان بهترین باشد و از ما خواست که امکانات خوبی را به لحاظ مشاور و منابع برایش ایجاد کنیم. ما هم با کمال میل این کار را انجام دادیم.


بچه‌ها در سال آخر دبیرستان به‌ویژه نیاز به یک محیط آرام و یک همراهی خوب خانوادگی دارند. از سال آخر ریحانه به ما بگویید:

مادر: یکی از دلایلی که من سال قبل خودم را بازنشسته کردم، ریحانه بود. او نیاز داشت که من بیشتر در کنارش باشم. تلویزیون در منزل ما فقط تصویر داشت، اگرچه همسرم به دیدن برنامه‌های ورزشی علاقه‌مند بود اما صدایی از تلویزیون در نمی‌آمد. آمدوشدهای ما با فامیل به حداقل رسیده بود. در یک سال گذشته من و همسرم دوتایی جایی نمی‌رفتیم و در هر حال یکی از ما در منزل می‌ماند.


ریحانه 4 سال در آزمون‌های کانون شرکت کرد. نقش شما دو بزرگوار از پشت‌سرگذراندن این تجربه چه بود؟

ما هر دو معلم هستیم. آموزش و برنامه‌ریزی برای ما اهمیت دارد. پیشنهاد آشنایان و فامیل هم کانون بود و البته آینده فرزندمان به یک نظم و پیگیری برنامه‌ای نیاز داشت. برای همین کانون را انتخاب کردیم و بخشی از موفقیت ریحانه مدیون این برنامه‌ریزی می‌دانیم.


ابزار تشویق‌تان برای ریحانه چه‌ بود؟

ریحانه عاشق مسافرت و بیرون رفتن و خرید است. در سال دوازدهم خودش را خیلی محدود کرد و ما می‌دانستیم بهترین جایزه‌ا‌ش سفر بردن اوست و این کار را مثل دوران کودکی‌اش انجام می‌دادیم.


آقای فلاح‌زاده چه‌قدر سعی کردید مهارت‌ها و فعالیت‌های غیردرسی در ریحانه تقویت شود؟

ما مزرعه‌ای در اطراف شهر داریم. سعی کرم در هر فرصتی به او رانندگی و موتورسواری یاد بدهم. شاید به آشپزی علاقه‌ای نداشته باشد ولی نقاشی، ورزش و رانندگی را خیلی دوست دارد.

 

Menu