برخی از اهدافی که برای خود تعیین میکنید «هدف مشروط به غیر» هستند؛ یعنی رسیدن به آنها مستلزم وجود شرایط خاصی است که تحقق آن شرایط در اختیار شما نیست. مثلاً اگر هدف شما این باشد که در آزمون آینده رتبهی خاصی را کسب کنید، رسیدن به این هدف وابسته به نتیجهی آزمون دیگران نیز هست. چگونه میتوانید حدس بزنید که دیگران چهقدر درس میخوانند یا چگونه آزمون میدهند و درنهایت چه نتیجهای میگیرند؟ این کار نشدنی است. بنابراین هدفگذاری روی رتبه، «مشروط به غیر» است. هدفگذاری روی تراز هم دقیقاً به همین صورت است. تراز بر اساس نمرهی شما در قیاس با میانگین و واریانس نمرهی همهی دانشآموزان شرکتکننده در آزمون محاسبه میشود. بنابراین رسیدن به فلان تراز هم وابسته به نتیجهی آزمون دیگران است.
اما هدفگذاری روی چند از ده یک «هدف بیبهانه» است؛ یعنی مستقل از اینکه سایر دانشآموزان در آزمون چه میکنند برای خود تعیین میکنید که در فلان درس از هر ده سؤال به تعداد معینی سؤال پاسخ خواهید داد. شما میتوانید «صد درصد» به هدف خود پایبند باشید؛ زیرا رسیدن به این هدف به هیچ عامل خارج از ارادهی شما وابسته نیست. ساعت مطالعه و حضور در آزمون هم کموبیش همین ویژگی را دارند. تعداد ساعت مشخصی برای درس خواندن در هفته یا حاضر شدن در همهی آزمونها (اگر شرایط خاصی مانند بیماری و... را در نظر نگیریم) فقط و فقط به ارادهی شما بستگی دارد و مشروط به هیچ شرطی خارج از ارادهی شما نیست.
وجه تمایز این دو نوع هدفگذاری در شیوهی رفتار شما با نتایج بهدستآمده است. برای نرسیدن به اهداف مشروط به غیر همیشه یک بهانه وجود دارد. وقتی به یک هدف مشروط به غیر نمیرسید همیشه میتوانید یک مقصر غیر از خودتان پیدا کنید. تازه اگر هم به هدف برسید معلوم نیست که رسیدن به آن نتیجهی کار شما بوده یا دیگران!
اما اهداف بیبهانه مستقیماً به اراده، تلاش، تمرکز و مهارتهای فراشناختی شما وابستهاند. اگر به یک هدف بیبهانه برسید حتماً خود شما نقش داشتهاید و در مسیر درستی گام برداشتهاید. البته نقش مؤثر پدر و مادر یا معلم و پشتیبان را انکار نمیکنم ولی باید بپذیریم که رسیدن به یک هدف بیبهانه بیش از هر چیز در گرو ارادهی شماست.
میتوانید از ابتدا تا انتهای مسیر با سماجت تمام تلاش خود را برای رسیدن به هدف انجام دهید؛ در این صورت از آنجا که رسیدن به اهداف بیبهانه فقط و فقط به ارادهی شما بستگی دارد، احتمال رسیدن به آنها نزدیک به صد درصد است.
اگر به هر دلیلی به یک هدف بیبهانه نرسید چه میشود؟ آن گاه فقط و فقط شما مسئول هستید و این مسئولیتپذیری عامل کلیدی در پیشرفت شماست. اگر نتیجهی مطلوب به دست نیامد، بهانهجویی نمیکنید و دنبال مقصر نمیگردید، بلکه مسئولیت نتیجهی نهچندان مطلوب خود را بر عهده میگیرید و برای جبران آن دستبهکار میشوید و برنامهریزی میکنید.
ویژگی طلایی اهداف بیبهانه این است که چه به آنها برسید و به سمت جلو گام بردارید و چه به آنها نرسید و قدم در راه برنامهریزی برای جبران بردارید، در مسیر پیشرفت هستید.