اصغرآقا مراحل مطالعه را یاد می‌دهد (طنز آموزشی)

اصغر جلوی آینه ایستاده بود و داشت کت و شلوارش را برانداز می‌کرد. دستی به موهایش کشید و گفت: بله؛ این‌جوری‌هاست. یاد نمی‌دهم تا خودتان یاد بگیرید.»

اصغرآقا مراحل مطالعه را یاد می‌دهد (طنز آموزشی)

- حالا من به شما روش درست مطالعه‌ی درس‌ها را یاد می‌دهم تا بتوانید در کنکور 100 درصد بزنید. الکی گفتم! عمراً به شما یاد بدهم!

اصغر جلوی آینه ایستاده بود و داشت کت و شلوارش را برانداز می‌کرد. دستی به موهایش کشید و گفت: بله؛ این‌جوری‌هاست. یاد نمی‌دهم تا خودتان یاد بگیرید.»

بعد غش‌غش شروع کرد به خندیدن. مشاور مدرسه برای هر کدام از بچه‌ها پروژه‌ای مشخص کرده بود تا در کلاس ارائه بدهند. پروژه‌ی اصغر نحوه‌ی مطالعه‌‌ی درست درس‌ها بود. اصغر دوباره نگاهی به کاغذهایش کرد و ادامه داد: «شوخی کردم بچه‌ها! واقعیت این است که برنامه‌ی هر کس مختص به خودش است و نمی‌توانیم یک نسخه‌ی مشابه درسی به همه ارائه کنیم؛ ولی در این جلسه به اختصار روش‌هایی را که باعث می‌شود تصمیمات درستی بگیرید به شما می‌گویم. بچه‌ها می‌دانید ایراد اصلی شما چیست که نتیجه نمی‌گیرید؟» اصغر رو به آینه کرد و وقتی دید کسی حرفی نمی‌زند ادامه داد: «ایراد اصلی شما این است که مراحل یادگیری هر درس را درست طی نمی‌کنید و اکثر شما اصلی‌ترین کار را انجام نمی‌دهید. اصلاً می‌دانید این مراحل چیست؟ یعنی برای هر درس باید این سه تا مرحله را طی کنید و بعد اگر نتیجه نگرفتید دنبال راهکارهای دیگر بروید. این سه مرحله عبارت‌اند از مرحله‌ی اول: ادراک؛ یعنی گوش کردن به درس معلم، مطالعه‌ی کتاب درسی، خواندن جزوه‌ی معلم. مرحله‌ی دوم: تثبیت؛ یعنی حل مسائل جزوه، مسائل حل‌شده و حل‌نشده‌ی کتاب درسی و حل تمرین اضافه. مرحله‌ی سوم: تسلط؛ یعنی تست زدن به‌ویژه تست‌های کنکورهای سال‌های قبل. حتماً این سه مرحله را طی کنید تا درس را یاد بگیرید. تا وقتی این سه مرحله را پشت سر نگذارید انگار نه انگار که درس خوانده‌اید. حذف یک مرحله از این سه مرحله باعث می‌شود یادگیری شما ناقص باشد. بعد از این مراحل باید روش مطالعه‌ی هر درس را یاد بگیرید تا بازدهی شما افزایش یابد.»

اصغر بادی به غبغب انداخت و رو کرد به بچه‌ها: «خوب! آن ردیف دوم کلاس! بله؛ با شما هستم! آقا محمد بلند شو! (نمی‌دانم چرا اصغر در رؤیاهایش هم دست از سر محمد برنمی‌دارد!) شما به من بگو چه‌کار کردی که توانستی وضعیت درس دین و زندگی را بهتر کنی؟»

محمد: آقای اصغر سلام! من مراحلی را که گفتید انجام می‌دهم (البته برای درس‌های عمومی مرحله‌ی حل تمرین را نداریم). برای چند تا از آزمون‌ها خیلی برای درس دین و زندگی وقت گذاشتم ولی نتیجه‌ی خوبی نمی‌گرفتم تا این‌که روش مطالعه‌ام را در این درس تغییر دادم.

اصغر: آفرین! آفرین! می‌توانی بیش‌تر توضیح بدهی؟

محمد: بله، آقا! قبلاً هنگام مطالعه‌ی این درس در هر وعده، دو ساعت پشت سر هم درس می‌خواندم و تست می‌زدم؛ ولی در آزمون جواب‌ سؤالات یادم نمی‌آمد. کلافه شده بودم تا این‌که پشتیبانم گفت روش مطالعه‌‌ام را عوض کنم و حواسم باشد که در عمومی‌ها فاصله‌ی درس خواندن با تست زدن باید حداقل 24 ساعت باشد. من هم از مجید که در این درس خوب است مشورت گرفتم. او روش خودش را توضیح داد ولی گفت ممکن است برای من مفید نباشد. به هر حال آزمون و خطا کردم. ساعت مطالعه‌ی دین و زندگی را بین روزهای هفته تقسیم کردم. مثلاً شنبه یک ساعت، دوشنبه یک ساعت. دیدم ترازهایم کم‌کم دارد رشد می‌کند؛ بنابراین این روش را ادامه دادم. راستی آقا! جعفر هم این مشکل را داشت ولی روش او با من فرق می‌کرد. او شبی نیم‌ساعت برای خواندن عمومی‌ها برنامه‌ریزی کرده است. اتفاقاً تراز او هم دارد رشد می‌کند. البته باید بگویم این روش برای درس زبان برایم مفید نبود. باید امتحان کنم ببینم کدام روش بهتر است.

اصغر نگاهی خیالی به آینه کرد و گفت: «آفرین پسرم! پس می‌شود گفت بعد از طی آن سه مرحله و برای افزایش راندمان الف) می‌توانیم از تجربیات مثبت همتایان استفاده کنیم، ب) با آزمون و خطا متوجه بشویم این روش برای ما مفید است یا خیر، ج) با استفاده از نکات مثبت سایر درس‌های‌مان و بسط آن به نقاط ضعف، وضعیت خودمان را بهبود بخشیم.»

بعد از گفتن این جملات، معلم و بچه‌ها شروع کردند به کف زدن و ناگهان به طرف اصغر آمدند و او را مانند یک قهرمان بغل کردند. اصغر از این‌که توانسته بود به بچه‌ها کمک کند در پوست خود نمی‌گنجید و با حرکات سر به آن‌ها جواب می‌داد. در همین حین با صدای زنگ تلفن به خودش آمد. نگاهی به آینه کرد، دستی به موهایش کشید و مصمم به سراغ درس‌هایش رفت.

Menu