کتاب خودآموزی دوست‌داشتنی‌ام

دوستش دارم و تا همیشه در کتابخانه‌ی اتاقم نگهش می‌دارم. ارزشش برایم زیاد است؛ به اندازه‌ی مشغله‌های تمام دوران تحصیل برای رسیدن به هدفم.

کتاب خودآموزی دوست‌داشتنی‌ام

به گذشته فکر می‌کنم؛ به حجم اشتباهات انجام‌شده در مسیر زندگی‌ام. می‌دانم که اشتباهات گذشته را نمی‌توان جبران کرد، اما کاش می‌شد از آن‌ها درس بگیرم! فکر می‌کنم اگر بتوان اشتباهات درسی و کارهای اشتباهی را که در مسیر یادگیری انجام می‌دهم همیشه با خود داشته باشم و دیگر آن‌ها را تکرار نکنم، شاید پیشرفت کنم. شاید اگر اشتباهات و حتی نقاط قوتم را بنویسم، پیشرفت کردن برایم آسان‌تر شود و مفهوم بهتری داشته باشد.

باید کتابی بنویسم؛ چیزی که باعث پیشرفت درسی‌ام شود. خنده‌ام می‌گیرد. نهیبی به خود می‌زنم. آخر چگونه؟ کم درس و مشق دارم! از کتاب‌های نخوانده و تکلیف‌های ننوشته تا کلاس‌ها و آزمون‌هایی که هنوز برای‌شان آماده نیستم؛ ولی به خود می‌آیم. از بچگی می‌دانستم نوشتن خوب است. همیشه نوشتن را دوست داشتم چه برسد به متفاوت نوشتن. از بقیه شنیده‌ام زیاد وقت نمی‌گیرد. حجم افکار ازهم‌گسیخته و پریشان لحظه‌ای ذهنم را آرام نمی‌گذارد. به نقاط ضعف و قوتم در درس‌هایم فکر می‌کنم. می‌دانم که باید مهم‌ترین‌ها را برای نوشتن نگه دارم و بقیه را در ذهنم پرورش دهم. مهم‌ترین‌ها می‌تواند نقاط ضعفم باشد و گاهی نقاط قوتم. اصلاً می‌خواهم کتابم نه‌تنها باعث پیشرفتم شود بلکه انگیزه‌ام را نیز بالا ببرد؛ علاوه بر آن در وقت گرانبهایم صرفه‌جویی شود. بله، وقت گرانبهایم. می‌دانم همه‌ی این روزها می‌گذرد و فقط از تلاشی که در این روزها کرده‌ام نتیجه می‌گیرم. می‌خواهم طوری تلاش کنم که هیچ وقت حسرتش را نخورم. با خود فکر می‌کنم چه چیزهایی می‌تواند ارزش نوشتن داشته باشد در کتابی که در این ایام پرمشغله می‌نویسم و چه‌طور بنویسم تا آن مطالب، هم باعث تقویت حافظه و هم تقویت انگیزه شود. باید کتابم جزء بهترین‌های این دوره از زندگی‌ام باشد. فکر می‌کنم چه‌طور می‌تواند بهترین باشد. شاید اگر با اطلاعات کافی پیش بروم روزی یک ساعت زمان برای نوشتنش کافی باشد. حُسنش این است که می‌خواهم نقاط ضعف و قوتم را یادداشت کنم. چه چیزی از این بهتر؟ بهترین جایی که نقاط ضعف و قوت خود را در آن می‌شناسم جلسه‌ی آزمون و امتحان است. پس سؤالاتش بهترین چیزی است که می‌تواند به کمکم بیاید. به خود قول می‌دهم بعد از هر آزمون سؤال‌های ارزشمندش را در کتابم یادداشت کنم. سؤالاتی که در آن‌ها ضعف داشته‌ام، سؤالاتی که با بی‌دقتی و اشتباه محاسباتی از کنارشان گذشته‌ام، سؤالاتی که در جلسه‌ی آزمون با سرعت عمل کم و عدم تسلط پاسخ داده‌ام، سؤالاتی که جنبه‌ی علمی بالایی داشته‌اند و من با هوش و تمرکز بالا به آن‌ها پاسخ داده‌ام. می‌خواهم همه را بنویسم برای روز مبادا و برای روزی که وقتم کم است. استرس زیادی دارم و وقتی به کتابم فکر می‌کنم آرام می‌شوم. می‌خواهم با نوشتن این کتاب برای خودم وقت بخرم و آرامش. مطمئنم وقتی کتابم را مطالعه می‌کنم به خودم افتخار می‌کنم که با این همه مشغله و سردرگمی ایام تحصیل باز هم کار مفیدی انجام داده‌ام. راستی! یادم رفت بگویم لازم نیست حتماً کتابم تمام شود حتی وقتی نصفه‌ و نیمه است یا فقط چند برگش را نوشته‌ام هم به من سود می‌رساند. تفاوتش را با کتاب‌های دیگر حس می‌کنم. نه در تیراژ بالا به چاپ می‌رسد و نه در روز رونمایی کسی برای امضای     نویسنده‌اش سرودست می‌شکند. برای مطالعه‌ی درسی‌ام است. با هر سطح اطلاعاتی می‌توانم شروع کنم به نوشتنش. بیانگر ویژگی‌های شخصیتی و نقاط ضعف و قوتم است و در وقتم صرفه‌جویی می‌کند. این را می‌دانم که کتابم فقط به کار خودم می‌آید. کتابم پر است از ویژگی‌های شخصی خودم. اگر کسی کتابم را ورق بزند خیلی زود با اکثر ویژگی‌های شخصیتی‌ام آشنا می‌شود.

دوستش دارم و تا همیشه در کتابخانه‌ی اتاقم نگهش می‌دارم. ارزشش برایم زیاد است؛ به اندازه‌ی مشغله‌های تمام دوران تحصیل برای رسیدن به هدفم. تو هم می‌توانی نویسنده باشی و برای خودت کتاب بنویسی و هر وقت که جایی در درس‌هایت کم آوردی آن را ورق بزنی و خیلی چیزها از آن یاد بگیری.

Menu