داستانی نویسندگی نویسندگان مجله‌ی آزمون (5)

یک سال بعد در جمع اقوام شعری در قالب مثنوی و فی‌البداهه سرودم که تشویق آن‌ها باعث شد به شعر علاقه‌مندتر از داستان باشم.

داستانی نویسندگی نویسندگان مجله‌ی آزمون (5)

سیدعلی موسوی

اولین داستانم را در چهارم دبستان نوشتم. توی چند برگه‌ی A5(نصفA4). بعد از این‌که داستانم را نوشتم، برای داستان تصویر هم کشیدم و با یک تکه مقوا جلدی برای کتاب داستانم درست کردم و کتاب را دوخت (منگنه) کردم. با ذوق و شوق کتابم را به یکی از دوستانم رساندم و از او خواستم داستانم را بخواند. داستان را خواند و گفت: «چرا در این داستان همه مُردند؟ پایان داستان باید با خوبی و خوشی تمام شود.» بازخورد او باعث شد که از نمایش داستانم به بقیه منصرف شوم.

یک سال بعد در جمع اقوام شعری در قالب مثنوی و فی‌البداهه سرودم که تشویق آن‌ها باعث شد به شعر علاقه‌مندتر از داستان باشم. تا تابستان اول دبیرستان که داستان «سهیل و سحر» را در یک دفتر صدبرگ در قالب مثنوی نوشتم. شعرهایی با سکته‌های وزنی بسیار اما همین‌ها تمرینی بود تا با ورود به دانشگاه صنعتی شاهرود و حضور در کانون ادبی، بتوانم در جشنواره‌ی کشوری شعر و داستان فلک‌الافلاک درس سال 1385 برگزیده شوم.

Menu