سالها، فاصلهی 15 کیلومتری کاریزک ناگهانی از تربیت حیدریه را هر روز بروی و برگردی! میشد پیشبینیاش کرد که پسر روستای کاریزک ناگهانی از یک پدر سختکوش کشاورز، بشود رتبهی 2 رشتهی تجربی کشور.
او نخستین درسی که یاد گرفته این است که میتوانیم از موانع و سختیها، ساده و روان عبور کنیم اگر فقط یک برنامه داشته باشیم.
من فقط جملات سادهی محمدامین روانبخش را در مصاحبه با او به یاد میآورم:
- هر روز 15 کیلومتر از منزل تا مدرسه طی میکردم.
- هر شب برای روز بعد برنامهریزی میکردم.
- تابستانها اغلب درسها را خودم خواندم.
- در تمام کلاسهای مدرسه شرکت میکردم.
- طبق برنامهی راهبردی برای هر هفته در هر درس ساعت مطالعه تعیین میکردم.
- به عوامل مزاحم درس خواندن، «نه» میگفتم.
- تا وقتی کتابی تمام نمیشد به سراغ منبع جدید نمیرفتم.
- صفحهی 182 دفتر برنامهریزی را پر میکردم.
- برگهی دلایل اشتباهات هر آزمون را در آزمون بعدی بین درسهایم مرور میکردم.
- فضای مجازی را نادیده میگرفتم.
- اوقات استراحتم ورزش میکردم.
- ...
- و در لابهلای همهی کارهایم همیشه به یاد خدا بودم.