از چهارم دبستان تا رتبه‌ی 9 کنکور همراه با آزمون‌های برنامه‌ای

مصطفی یزدان‌پناه احمدآبادی، رتبه‌ی 9 تجربی منطقه‌ی 3 از شهرستان زرند کرمان است. پدر و مادر او هر دو فرهنگی و مدیر مدرسه بوده‌اند.

از چهارم دبستان تا رتبه‌ی 9 کنکور همراه با آزمون‌های برنامه‌ای

مصطفی یزدان‌پناه احمدآبادی، رتبه‌ی 9 تجربی منطقه‌ی 3 از شهرستان زرند کرمان است. پدر و مادر او هر دو فرهنگی و مدیر مدرسه بوده‌اند. دو خواهر دارد که هر دو در دانشگاه باهنر کرمان درس خوانده‌اند؛ یکی کارشناسی ارشد کامپیوتر و دیگری کارشناسی ارشد عمران. حضور خواهران مصطفی در کانون و موفقیت آن‌ها موجب شد او هم از کلاس چهارم دبستان در آزمون‌های کانون شرکت کند و این حضور تا قبولی او در رشته‌ی پزشکی دانشگاه شهیدبهشتی ادامه یافت.

به نظرت شرکت در آزمون‌ها از دوره‌ی دبستان چه تأثیری در موفقیت دانش‌آموز دارد‌‌؟

در دوره‌ی دبستان دانش‌آموزان بی‌تجربه هستند و برای موفق شدن به حمایت نیاز دارند؛ زیرا دانش‌آموز توانایی برنامه‌ریزی و تشخیص اولویت‌ها را ندارد. شرکت در آزمون‌ها به دانش‌آموز برنامه‌ریزی می‌دهد و می‌تواند بر اساس آن پیش برود و رشد کند. این موضوع برای من هم اتفاق افتاد. اولین تراز من در آزمون‌ها 4700 بود که کم‌ترین ترازم هم بود؛ اما آخرین ترازم در آزمون‌ها 7900 یعنی بیش‌ترین‌ ترازم بود.

پدر و مادر در موفقیت شما چه نقشی داشتند‌‌؟

مادرم در دوره‌ی دبستان کار می‌کردند؛ به همین دلیل در این دوره نقش بیش‌تری داشتند. برای برنامه‌ریزی در دوره‌ی دبستان با برنامه‌ی مدرسه و کانون کار می‌کردم و پدر و مادرم در این دوره روی کار من نظارت داشتند. بعد از این‌که از مدرسه برمی‌گشتم در مورد این‌که در مدرسه چه کارهایی انجام داده‌ بودم با من گفت‌وگو می‌کردند و درباره‌ی این‌که چه‌قدر در خانه درس می‌خواندم پیگیر بودند. نظارت پدر در دوره‌ی راهنمایی به بعد بیش‌تر شد. مراجعه‌ی حضوری ایشان به مدرسه‌ام زیاد بود و ارتباط زیادی با دبیرانم داشتند. پدرم همیشه برای دریافت کارنامه با من می‌آمدند. من حتی یک بار هم بدون پدرم برای دریافت کارنامه‌ی آزمون به کانون نرفتم. هنگام دریافت کارنامه با پشتیبانم گفت‌وگو می‌کردند؛ این‌که بقیه‌ی دانش‌آموزان در چه حدی بوده‌اند و آیا آزمون دشوار بوده یا خیر و... . تحصیلات پدر من در رشته‌ی دین و زندگی است. بعد از آزمون، سؤالات دین و زندگی کنکور را با هم بررسی می‌کردیم؛ حتی گاهی اوقات سؤالات را با نقد می‌کردیم.

بین آموزه‌های کانون کدام‌یک بیش‌ترین نقش را درموفقیت شما داشت‌‌؟

برنامه‌ی راهبردی و دفتر برنامه‌ریزی مهم‌ترین عوامل بودند. من تا سال دوم دبیرستان دفتر برنامه‌ریزی را خیلی جدی نمی‌گرفتم و ترازم تا آن زمان 6200 بود؛ اما از آن به بعد دفترم را با دقت بیش‌تری پر کردم و بلافاصله تأثیرش را در موفقیت و رشد ترازم دیدم. باعث می‌شد در میزان ساعت مطالعه با خودم رقابت کنم و آن را بیش‌تر کنم. به همین دلیل رشد کردم.

علت استمرار حضورت در کانون چه بود‌‌؟

خانواده‌ام اصرار زیادی برای شرکت کردن در آزمون‌ها داشتند. شاید اگر به عهده‌ی خودم بود سست می‌شدم و در بعد از دبستان آن را رها می‌کردم تا در دبیرستان دوباره برمی‌گردم اما خانواده‌ام نقش مهمی در ثبات من داشتند. دوستان زیادی داشتم که در دوره‌ی راهنمایی در آزمون‌ها شرکت نکردند و بعد از آن‌که برگشتند افت داشتند.


Menu