از پنجم دبستان تا پزشکی شهیدبهشتی همراه با آزمون‌های برنامه‌ای

سید ایمان روحی‌پور، رتبه‌ی 43 منطقه‌ی 2 در رشته‌ی علوم تجربی کنکور 1395 از شهر لاهیجان است. ایمان از کلاس پنجم دبستان در آزمون‌های کانون شرکت کرد.

از پنجم دبستان تا پزشکی شهیدبهشتی همراه با آزمون‌های برنامه‌ای

گفت‌وگو با سیدایمان روحی‌پور از لاهیجان

سید ایمان روحی‌پور، رتبه‌ی 43 منطقه‌ی 2 در رشته‌ی علوم تجربی کنکور 1395 از شهر لاهیجان است. ایمان از کلاس پنجم دبستان در آزمون‌های کانون شرکت کرده و این حضور تا پایان دوره‌ی پیش‌دانشگاهی و موفقیت در کنکور ادامه یافته است. او یک برادر بزرگ‌تر نیز دارد که رتبه‌ی 178 منطقه‌ی 2 در رشته‌ی ریاضی است و هم‌اکنون دانشجوی سال آخر رشته‌ی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران است. پدرش شغل آزاد دارد و مادرش کارمند اداره‌ی بهداشت است.

داستان حضور دو برادر موفق در کانون از کجا شروع شد؟

زمانی که برادرم دوم دبیرستان بود پدر و مادرم با دیدن افراد موفقی که کانون می‌آمدند تصمیم گرفتند برادرم را در آزمون‌ها ثبت نام کنند تا در کنکور نتیجه‌ی خوبی بگیرد. آن روز من هم همراهشان به کانون رفتم. با دیدن نتیجه‌ی دانش‌آموزانی که در مدارس نمونه‌دولتی و تیزهوشان قبول شده بودند، همان جا تصمیم گرفتند که مرا هم ثبت نام کنند. جالب بود که شمارنده‌ی من و برادرم هم در کانون پشت سر هم بود.


علت این استمرار حضور برای 8 سال متوالی چه بود؟

کلاس پنجم که بودم موفق شدم در آزمون‌های تیزهوشان قبول شوم و به مدرسه‌ی تیزهوشان بروم. خوبی کانون در دوران راهنمایی این بود که دو دسته آزمون داشت: عادی و تیزهوشان. من همیشه در آزمون‌های تیزهوشان شرکت می‌کردم  و چون سطح بالایی داشت شرکت در این آزمون‌ها برایم جالب بود. آزمون‌های کانون و درس‌های مدرسه مکمل هم بودند. تلاش برای یکی به رشد دیگری منجر می‌شد؛ به همین دلیل سعی کردم هر دو را کنار هم داشته باشم.

در این 8 سال افت‌وخیز هم داشتی؟

بله؛ مثلاً سال دوم دبیرستان کمی افت داشتم و ترام به حدود 6400 رسیده بود؛ اما سال بعد جبران کردم و به تراز 7700 رسیدم.

بین آموزه‌های کانون، کدام‌یک در موفقیت شما مؤثرتر است؟

برنامه‌ی راهبردی؛ چون هر برنامه‌ای ممکن است در طول سال تحصیلی، بسته به اتفاقات مختلف، کم و زیاد شود یا جابه‌جا شود، اما برنامه‌ی کانون منظم و منسجم است و دانش‌آموز می‌داند که تا پایان سال قرار است چه برنامه‌ای داشته باشد و این برنامه تغییری نخواهد کرد. پس می‌تواند خودش را با آن هماهنگ کند.


همیشه با برنامه هماهنگ بودی؟

من هیچ وقت از برنامه جدا نشدم. حتی پیش می‌آمد که معلم مدرسه برحسب فصل‌ها تدریس نمی‌کرد یا یک درس خاص با برنامه‌ی آزمون‌ها هماهنگ نبود اما من همیشه خودم را به برنامه می‌رساندم.

رابطه‌ات با دفتر برنامه‌ریزی در دوره‌ی تحصیل چگونه بود؟

بهترین رابطه با این دفتر را در دوران دبستان داشتم. حتی همه‌ی جزئیات آن‌ را به خاطر دارم. ‌این‌که وقتی درس هر روز را همان روز می‌خواندم خانه‌های آن را سبز می‌کردم. این رنگ‌آمیزی‌ها برایم در کودکی جذاب بود. ساعت مطالعه‌ام را به‌دقت یادداشت می‌کردم. بیش‌ترین ساعت مطالعه‌ام هم در دبستان 24 ساعت در هفته بود. در دوران راهنمایی و دبیرستان هم ادامه داشت، حتی تا هفته‌ی آخر کنکور.

نظرت در مورد ارزیابی آزمون چیست؟

من ارزیابی آزمون را از همان جلسه‌ی آزمون شروع می‌کردم. حین آزمون دادن، سؤالاتی را که نکته‌ی ظریفی داشت یا به‌سختی به جواب درست می‌رسیدم یا سؤال را فراموش کرده بودم و بعد از چند دقیقه پاسخ آن را به یاد می‌آوردم علامت می‌زدم و بعد از آزمون همه‌ی این سؤالات را ارزیابی می‌کردم.


نقش خانواده در موفقیت تو چگونه بود؟

پدرم همیشه نظارت کلی داشتند، در جریان همه‌ی ترازها و نتایج من بودند و این پیگیری از دوران ابتدایی تا پیش‌دانشگاهی ادامه داشت. مادرم به علت این‌که زمان بیش‌تری داشتند ارتباط بیش‌تری با جزئیات وضعیت آموزشی من داشتند. من عادت داشتم تاریخ‌ادبیات‌ها را روی برگه‌های کوچک می‌نوشتم و به دیوار پشت سرم می‌چسباندم. مادرم هر وقت وارد اتاق من می‌شدند چند تا از آن‌ها را از من می‌پرسیدند و برای من یادآوری می‌شد. حتی چند هفته مانده به کنکور هم مادرم از من معانی لغات را می‌پرسیدند و آن را به‌دقت با من کنترل می‌کردند. برادرم هم تا زمانی‌که دانش‌آموز بود در درس‌هایی مثل ریاضی، فیزیک و عربی به من کمک می‌کرد. در دوران دانشجویی هم قبل از آزمون در مورد این‌که به برنامه رسیده‌ام یا نه، از من سؤال می‌کرد. اگر به برنامه نرسیده بودم به من راهکارهایی یاد می‌داد که بتوانم جایگاهم را حفظ کنم. بعد از آزمون هم بلافاصله نتیجه را از من می‌پرسید.

همراه شدن با کانون از دوران دبستان چه فایده‌ای برای دانش‌آموزان دارد؟

باعث می‌شود بتوانند عادت‌های درست موفقیت و برنامه‌ریزی کردن را یاد بگیرند. دانش‌آموزان کانونی روش‌های خاصی برای درس خواندن یاد می‌گیرند، مثل درس خواندن در تابستان، که خاص دانش‌آموزان کانونی بود. همین باعث می‌شود بتوانند از این برنامه‌ریزی‌ها در جنبه‌های دیگر زندگی‌شان استفاده کنند.


Menu