زهرا بار دیگر خودش را در معرض آزمون سختی قرار داد تا به هدفش برسد. اطراف ما پُر است از داستان قهرمانیِ دختر و پسرانِ در سن و سال شما. وقتی با آنها گفتوگو میکنید تکاملِ عیار علمی و شناخت در گذرگاه تجربهی تلخِ نرسیدن را در نقطهی اوج معرفت باور میکنید.
آنها یکی دو تا نیستند! آنها قبیلهای باارادهاند که در همین نزدیکیها در خانوادهای به نام کانون زندگی میکنند. داستان واقعی قهرمانان پیشرفت خیلی دلنشین است. داستان زهرا تکرلی، رتبهی 298 کنکور امسال (رتبهی 5305 سال گذشته) از همین قبیله است. اینها جملاتی از گفتوگو با اوست:
- در سال دوم باز هم در بهمن و اسفند خسته شدم اما ذرهای به آن اعتنا نکردم.
- سال دوم برخلاف سال اول دوست داشتم همهی کارها را خودم به دوش بکشم و برای درس خواندن عرق بریزم تا پیشرفت کنم.
خواندن مصاحبهی برترها به من تلنگر زد و باعث شد احترام خاصی برای دانشآموزان درسخوان قائل شوم.
- پس از کنار گذاشتن دنیای مجازی، هر شب با خواندن ادبیات، دنیای جدیدی به رویم باز شد.
- روحیهام را با علاقه و بالا نگه داشتن نمرهی درسهای عربی و ادبیات از نو ساختم.
- محدودیتها وادارم کرد وقتی به سراغ درس میروم بیش از همیشه تمرکز داشته باشم...
داستان پیشرفت زهرا تکرلی را در سایت کانون بخوانید.