یک تجربهی مشترک میان دانشآموزان کنکوری سالهای گذشته، پدیدهی همنوایی(Conformity) است. جالب است بدانید زمانی که این پدیده به صورت مثبت اتفاق افتاده باشد، دانشآموزان به اهداف خود در کنکور نزدیکتر شدهاند و زمانی که به صورت منفی اتفاق افتاده تبعات جبرانناپذیری بر جای گذاشته است و نتیجهی مطلوبی به همراه نداشته است. برای استفادهی بهینه از این پدیدهی طبیعی و تأثیرگذار در کنکور بهتر است در ابتدا با آن بیشتر آشنا شویم.
همنوایی یا تطابقپذیری، به معنای تمایل افراد به نگرش، باور یا رفتار گروههای اجتماعی پیرامون آنهاست. درواقع این پدیده نیروی قدرتمندی است که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در افراد از طریق فشار گروهی که در آن حضور دارند، نفوذ کرده و باعث ایجاد تغییراتی در نگرش آنها میشود. همان اصطلاح «همرنگ جماعت شدن» خودمان است. برای فهم بیشتر موضوع، فرض کنید وارد یک محیط کاملاً شاد و پرهیاهو شدهاید. بعد از گذشت اندکزمانی شما هم مانند سایرین شروع به تخلیهی انرژی و شادمانی خواهید کرد و البته برعکس، اگر به محیط غمناکی ورود کرده باشید به تبع آن حزن خواهید داشت و ناخواسته غمگین میشوید و به مشکلات و ناکامیهایتان فکر خواهید کرد. از نظر روانشناسان فرایند همنوایی با توجه به ویژگیهای شخصیتی افراد در سطوح اجابت کردن از گروه، همذاتپنداری با ایدههای گروه یا درونی کردن ایدئولوژی حاکم بر گروه میتواند اتفاق بیفتد که نتیجهی تأثیرات آن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر افکار و کردار افراد قابل مشاهده خواهد بود. برای توضیح بیشتر در مورد این پدیده باید بدانید سطح اجابت زمانی اتفاق میافتد که شخص برخلاف باورهایش و به دلیل نگرانی و ترس از طرد شدن با تفکرات گروه همسو میشود؛ ولی در عمل کار خودش را انجام میدهد که تبعات زیانبار یا مفیدی در پی نخواهد داشت، اما در سطح همذاتپنداری که قویتر است، شخص با حضور در گروهی که آن را محترم و ایدهآل میشمارد و با تطبیق عقاید خود با ایدئولوژی گروه شروع به تغییرات اندکی چه به صورت مثبت یا منفی در خود میکند و درنهایت در سطح درونی کردن که عمیقترین نوع همنوایی است شخص حتی زمانی که در گروه حضور ندارد ایدئولوژیهای گروه را با خود به یدک میکشد و به آنها پایبند است. درواقع این نوع همنوایی منجر به نهادینگی کامل ایدئولوژی گروه در افراد میشود.
حال با شناخت بهتر پدیدهی همنوایی، تأثیرات آن بر روی جامعهی دانشآموزی را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهیم. نخست زمانی را در نظر بگیرید که همنوایی منفی غالب است؛ به این صورت که دانشآموز در نیمهی راه ماراتن سنگین کنکور قرار دارد، حجم زیاد درسهای پایه و سال چهارم که هر روز نیز بر آن افزوده میشود از یک سو، نتایج امتحانات داخلی و آزمونهای برنامهای کانون از سوی دیگر و نهایتاً انتظارات مدرسه، خانواده و حتی شخصی، دانشآموز را دچار یک سردرگمی و خستگی طاقتفرسا کرده که منجر به فشار فزایندهای بر ذهن و جان او میشود. چه خواهد کرد؟ این فعل و انفعالات به صورت غریزی درنهایت اسباب پناه بردن دانشآموز به محیط به نظر امنی به نام دوستان میشود تا آرامش بیشتری پیدا کند اما غافل از اینکه بیشتر دوستان او را گروهی از همکلاسیهایی تشکیل دادهاند که غالباً خود نیز شرایطی بهتر از او ندارند یا در حال تجربهی همین شرایط هستند؛ بنابراین میتوان نتیجه را حدس زد. پدیدهی همنوایی منفی کار خودش را میکند و آخرین ضربه را محکمتر از تمام ضربات پیشین میزند و بهاصطلاح او را ناکاوت میکند. در نقطهی مقابل زمانی که همنوایی مثبت پدیدهی غالب است، به محض رسیدن آستانهی خستگی در دانشآموز، اعضای گروه تجربیات مثبت خود را به اشتراک میگذارند یا راهکارهای علمی و عملی در جهت بهبود شرایط موجود پیشنهاد میدهند که در نتیجهی آن کاهلی و سستی صورت نمیگیرد و سبب کاهش اضطراب و سردرگمی در دانشآموز میشود. نهایتاً موفقیت بهمراتب بیشتری نسبت به همنوایی منفی حاصل خواهد شد. با این حال به طرز باورنکردنی معمولاً پدیدهی همنوایی منفی نیروی غالب است و هر سال سبب افت تحصیلی بسیاری از دانشآموزان میشود.
بررسیها نشان میدهد اغلب دانشآموزان در سطوح مختلف آموزشی ترجیح میدهند اضطراب و فشارهای درونی خود را خواسته یا ناخواسته روی سایر اعضای گروه خالی کنند تا اینکه از نقاط قوت و تجربیات مفید خود که منجر به همنوایی مثبت میشود، صحبت کنند و جالب اینکه شنوندگان نیز به همنوایی منفی راغبتر هستند و خود نیز به آن دامن میزنند. درکل با تکرار این بهاصطلاح درد دلها، میدان قویتری از انرژی مخرب و منفی فردی در گروه ایجاد میشود که سبب دلسردی و یأس هر چه بیشتر در بین تمام اعضای گروه خواهد شد و درنهایت همهی اعضا را با هم از ادامهی راه منصرف میکند. به عنوان مثال پس از مطرح شدن افکار منفی مانند حجم زیاد مباحث آزمون، نرسیدن به برنامهی آزمون، کسب ترازهای نامطلوب و مقایسهی تراز خود با دانشآموزان موفقتر، فرایند همنوایی منفی در گروه شکل میگیرد. به دنبال این همنوایی منفی واکنش اعضای گروه سبب ایجاد روندی منفعل در گروه میشود. ابتدا اعضا از درس خواندن اجتناب میکنند، سپس برای گذران زمان باقیمانده تا کنکور بنا بر سلیقهی خود به سرگرمیهایی مانند تلویزیون، فیلم و سریال یا بازیهای آنلاین گروهی یا فردی گرایش پیدا میکنند و درنهایت همهی این رفتارها منجر به پاسکاری کنکور به سالهای بعد میشود و باید گفت کار را سختتر میکند.
برای جلوگیری از همنوایی منفی یا تغییر آن به همنوایی مثبت چه باید کرد؟
توصیهی ما به شما دانشآموزان این است که در قدم اول پدیدهی همنوایی منفی را جدی بگیرید و در انتخاب دوستان خود نهایت دقت را داشته باشید. از دوستان منفی و کسانی که دائماً در حال شکایت و گلایه از زمین و زمان هستند، دوری کنید. حتیالامکان ارتباط خود را با دانشآموزان باانگیزه و سختکوش بیشتر کنید و البته همواره مثبت بیندیشید؛ حتی پس از کسب نتایج ضعیف! شکست نقطهی مقابل موفقیت نیست، بلکه بخشی از فرایند کسب موفقیت است.
اگر توان یا شرایط فاصله گرفتن از دوستان منفیگرا را ندارید، سعی کنید در بین دوستان خود، موضوعات بحث را از نوع مثبت آن انتخاب و مطرح کنید و زمانی که ناخواسته وارد بحثهای منفی شدید محیط را زیرکانه ترک کنید و به آنها بفهمانید که شما دیگر مایل به شنیدن این گونه موضوعات نیستید. به یاد داشته باشید در سالهای گذشته کم نبودند دانشآموزانی که با همنشینی با دوستان باانگیزه و سختکوش نتایج شگفتانگیزی در کنکور سراسری کسب کردند.
در قدم بعدی، فارغ از هر توانایی و جایگاه آموزشی، خود را به برنامهی راهبردی آزمونها گره بزنید. برنامهی راهبردی آزمونها همان طناب نجاتی است که بسیاری از دانشآموزان را به سلامت از مسیر پرپیچوخم کنکور عبور داده است. در این مورد که به استناد گفتهی دانشآموزان برتر سالهای گذشتهی کانون فرهنگی آموزش و دستاوردهای بیشمار این بنیاد علمی بیان شده است، حتی ذرهای تردید نداشته باشید. برای شروع این قسمت توصیه میشود ابتدا از تجربیات دانشآموزان برتر سالهای گذشته که در سایت و مجلات کانون موجود است، استفاده کنید و الگوهای خود را بسازید. سپس برنامهی راهبردی آزمونهای کانون را مورد بررسی قرار دهید تا مشخص شود در کجای مسیر قرار دارید و در ادامه باید چه کنید. برای این منظور حتماً از پشتیبان آموزشی خود که تجربهی پیمایش صحیح این مسیر را دارد، کمک بگیرید.
در قدم آخر شکیبا باشید. کسب نتیجهی مطلوب مستلزم انجام برنامهی درسی مناسب در یک بازهی زمانی چندهفتهای است. تعجیل در کسب نتیجهی دلخواه باعث شکست در کل فرایند پیشرفت تحصیلی میشود. به جای تعجیل در کسب نتیجهی مطلوب از نقاط قوت خود به عنوان الگو استفاده کرده و فعالیتهای منجر به آن موفقیت را برای سایر درسهای ضعیفتر به کار بگیرید تا سایر درسهایتان نیز رشد کنند و به نتیجهی مطلوب خود نزدیک و نزدیکتر شوید. در این مورد آخر حتماً از دستاورد ارزشمند چند از ده کانون فرهنگی آموزش استفاده کنید که فانوس راهتان شود. در پایان اطمینان داشته باشید که هیچ تلاشی بینتیجه نخواهد ماند و مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.