در برنامهريزي مفاهيم و واژههاي كليدي زيادي با توجه به نوع برنامهريزي مستتر است و چهار مفهوم زیر به عنوان اصليترين و اساسيترين مفاهيم برنامهريزي است.
1. مفهوم جريان و مداومت در برنامهريزي: برنامهريزي به نوشتن برنامه ختم نميشود بلكه فراگردي است كه بايد مداومت داشته باشد و مطابق با پيشرفت دانش و معرفت قابل تغيير و تحول است و برای تکمیل شدن باید ارزیابی شود.
2. مفهوم ارشاد و هدايت در برنامهريزي: برنامهريزي متضمن ارشاد، هدايت و مداخله در فعاليتهاي جمعي است و بدين جهت با توجه به چگونگي و ميزان اعمال نفوذ در آن اشكال گوناگون به خود ميگیرد.
3. مفهوم درونگري و هدفگيري در برنامهريزي: برنامهريزي فعاليتي است جهتدار و دورنگر و بدين جهت بسته به چگونگي انتخاب هدف ممكن است فعاليتي آيندهنگر باشد؛ آيندهساز يا آيندهگزين.
4. مفهوم تفكر و عقلانيت در برنامهريزي: برنامهريزي فعاليتي است حسابشده و منطقي؛ يعني متكي بر اطلاعات دقيق و صحيح باشد و نيازها و انتظارات را تشخيص دهد و محدوديتها و موانع و همچنين منابع موجود را محاسبه و پيشبيني كند و از مقايسهی محدوديتها و منابع، حوزهی امكانات را تعيين کند.
دورانديشي در برنامهريزي:
اگر هدف برنامهريزي فقط «پيشبينی» آينده باشد، فعاليتي است «آيندهنگر». اگر هدف برنامهريزي انتخاب كردن بين اشكال مختلف آينده باشد در اين صورت فعاليتي «آيندهگزين» است.
بعضي از برنامهريزان اجتماعي معتقدند عوامل سازندهی اجتماع و تغيير و تبديل در آن نميتواند در حوزهی اراده و ميل برنامهريز باشد؛ زیرا بسياري از عوامل طبيعي از قبيل آبوهوا، منابع و ذخاير طبيعي و عوامل دستساز بشر از قبيل اختراعات، تغييرات دانش و تكنولوژي و تحولات سياسي، اجتماعي و بينالمللي در تغيير مسير آن دخالت دارد و قابل كنترل و تغيير و تبديل ارادي نیست. اينها برنامهريزي را براي رسيدن به آيندهی بهتر واهي میدانند كه فقط در عالم تخيل وجود دارد؛ ولي ميتوان تا حد زيادي خطوط آن را تشخيص داد و تصويري مات از آن به دست آورد و براي آن آماده شد. به عبارت ديگر مقصود و منظور برنامهريزان آيندهنگر، پيشبيني كردن آينده و آماده شدن براي آن است.
اما برنامهريزان آيندهساز كه به آنها مهندسان اجتماعي هم ميگويند، معتقدند آينده را ميتوان با برنامههاي آموزشي مدرن و آموزش و پرورش ساخت و شكل داد. تكيهی كلام اين افراد اين است «آينده هماكنون با ماست» و منظور آنها از اين كلام اشاره به كودكان است كه مردان و زنان آينده خواهند بود و اجتماع آينده را خواهند ساخت. در اينجاست كه اجتماع را انسانها ميسازند و انسانها را آموزش و پرورش.
برنامهريزان آيندهساز معتقدند برنامهريزان اجتماعي بايد فارغ از جريانات گذشته و روز، تصويري از آيندهی دلخواه رسم كنند و برنامههايي تنظيم كنند كه از طريق آموزش و پرورش، خصوصيات و بينشهاي مناسب و مورد لزوم در كودكان و جوانان پرورش يابد. برنامهريزان آيندهگزين راهي بينابين آيندهنگرها و آيندهسازها انتخاب كردهاند. اين افراد معتقدند انسان در بند تقدير اسير نيست و ميتواند در شكل دادن به آينده مؤثر باشد ولي بايد در عين حال واقعبين بود. هر تغييري كه در مناسبات انساني روش زندگي و ارتباطات صورت ميگيرد در عوامل ديگر نيز منعكس خواهد شد و تغييرات و تبديلاتي «زنجيرهاي» به وجود خواهد آمد.