گاهي کاری واحد ميتواند با دو حس كاملاً متفاوت همراه باشد. مثلاً ممکن است درسخواندن براي دانشآموزی كاري طاقتفرسا به حساب بیاید؛ اما دیگری با جان و دل به سراغش برود و برایش دلپذير باشد. فرض كنيد میخواهید به ديدن دوستي، استادي يا آشنايي بروید. اگر با عشق و علاقه و براي ابراز ارادت گل هم همراه خود ببرید، هميشه وقتي به ديدن آن شخص میروید، اين رفتار تقويت شده و شايد بخواهید باز هم برایش گل ببريد و حتي او را بيشتر ببينيد؛ چراكه در شما هم احساس خيلي خوبي ايجاد خواهد شد. برعكس اگر صرفاً براي انجام وظيفه يا از سر اجبار گل به دست بگیرید و بروید، احتمال اينكه بار ديگر بخواهيد او را ببينيد، بهمراتب كمتر است يا اگر این موضوع اتفاق بيفتد، احساس خوبي با گلبردن نخواهيد داشت. درسخواندن هم همين است. هر زمان احساس خوب و انگيزهی جلوبرنده داشتيد، درسخوندن بسيار شيرين و مطلوب خواهد بود و اشتياق شما هم براي مطالعهی دوبارهی آن درس بيشتر.
هميشه به احساس خود هنگام درسخواندن توجه كنيد. حتي اگر لازم بود، اين انگيزه را در خودتان به وجود بياوريد. در این صورت است که اشتياق به مطالعهی منظم در شما تقويت ميشود و تأثيرش را در بلندمدت خواهيد ديد. اين موضوع هنگام حذف عوامل منفي و ناخوشايند حين مطالعه هم صدق میکند؛ یعنی هر رفتاري اگر با عاملی خوشايند همراه شود، تقويت خواهد شد و برعكس.
نویسنده: رویا رخساری