آخرین باری که کتاب خواندید، کی بوده است؟ آخرین باری که مقالهای را در مجله یا روزنامهای خواندید، به چه زمانی بازمیگردد؟ آیا شماجزوآن دسته آدمهایی هستید که عادت خواندنتان حول مطالب توئیتر، فیسبوک و اینستاگرام میچرخد؟ باید بدانید اگر شما همجزوآن دسته آدمهایی هستید که عادت کتابخواندن منظم در زندگیشان را نهادینه نکردهاند، خیلی چیزها را از دست دادهاید.
ذهنی که انگیزه میگیرد
تحقیقات نشان میدهند تحریک ذهن و شکلگرفتن انگیزههای ذهنی ممکن است روند زوال عقل را کُند و چه بسا از بروز آن جلوگیری کند. مادامی که مغز خود را فعال نگه دارید و آن را به مشارکت در فعالیتهای ذهنی وادار کنید، مانع ازدسترفتن قدرت آن میشوید. درست مانند عضلات بدن، مغز هم برای سالم و قویماندن به ورزشکردن نیاز دارد. این را جدی بگیرید: «یا از آن (مغز) استفاده کن، یا از دستش میدهی!» خواندنْ یکی از راههای فعالنگهداشتن مغز است. به همین سادگی.
استرسهایی که از بین میروند
مهم نیست در کارتان، روابط شخصیتان یا سایر فعالیتهای بیشماری که در زندگی با آنها مواجه هستید، دچار استرسهای فراوان میشوید؛ مهم این است که وقتی غرق در یک قصهی درست و درمان میشوید، همهی این استرسها به ناکجاآباد فرستاده میشوند! داستانی که بهخوبی نگارش شده باشد، ذهن شما را به قلمروهای دیگری میبرد؛ مکانها و زندگیهایی که نه قبلاً آنها را دیدهاید، نه دربارهشان شنیدهاید. حالا با تمام وجود و بهلحاظ ذهنی درکشان میکنید. این موهبت را از خودتان دریغ نکنید و اجازه بدهید از روزمرههای پراسترس دستکم برای ساعاتی جدا شوید و دنیاهای دیگری را در مسیر داستان دنبال کنید و البته به آرامش برسید.
درهای زندگیتان را به روی دانش و آگاهی باز کنید
هرچیزی که میخوانید، مغز شما را با بخشی از اطلاعات و آگاهیهای جدید پر میکند. نکته اینجاست که وقتی در بزنگاههایی این دانش درست دم دست شما قرار دارد تا بهترین استفاده را از آن بکنید، هرگز به یاد نمیآورید چطور این آگاهی را کسب کردهاید که اینقدر راحت در اختیارتان است! هرچه سطح دانش شما بالاتر برود، برای مقابله با چالشهایی کهپیشترهرگز با آنها مواجه نشده بودید، بیشتر مجهز میشوید.
این قسمت را با دقت بیشتری بخوانید. شاید روزگاری خودتان را در وضعیت سختیببینید. یادتان باشد گاهی حتی ممکن است همهچیز خود را از دست بدهید. شاید شغلتان را از دست بدهید؛ شاید هم اموال یا پولتان را؛ اما آنچه هیچوقت و تحت هیچ وضعیتی از شما گرفته نمیشود، دانش و آگاهیتان است.
دایرهی واژگان شما به همین ترتیب گسترده میشود
هرچه بیشتر بخوانید، لغات بیشتری برای ارائهکردن در اختیار دارید. درواقع باید بدانید که این لغات بهطور اجتنابناپذیری راهشان را به مکالمات روزمرهی ما باز میکنند. مهارت در گفتار درست ممکن است در هر حرفهای به موفقیت بینجامد. در ضمن وقتی از خودتان مطمئن باشید که با اتکا به دانش خود و دایرهی لغاتگستردهتاناز قدرت خوب صحبتکردن برخوردارید، ناخودآگاه اعتمادبهنفسشما هم زیاد میشود.
شما اینگونه به داد حافظهتان میرسید
وقتی کتابی را میخوانید، مجبورید ترتیب شخصیتهای آن را به یاد بیاورید. مشخصات آنها،جاهطلبیهایشان، پیشینه و البته نکات ظریف دیگر همه از چیزهایی هستند که مجبورید یادآوریشان کنید. در کنار همهی اینها تمام کشوقوسهای داستان و سناریوهایی که قصه را جلو میبرد، باید در ذهن شما باقی بماند. باید اینها را بهخوبی به یاد بیاورید؛ اما مغز چیزی شگفتانگیز است که اگر آن را بشناسید میتوانید همهی اینها را با سهولت نسبی به یاد بیاورید. هر نکتهی جدیدی که در قالب حافظه خلق میکنید، سیناپسهای (محل تماس دو عصب؛ مسیرهای مغزی) تازهای ساخته میشوند و سیناپسهای موجود را هم تقویت میکنند. به همین سادگی حافظهی کوتاهمدتتان قبراق میشود و البته حال روحیتان به ثبات میرسد! حالا خودتان قضاوت کنید؛ از این بهتر چه میخواهید؟
مهارتهای تفکر تحلیلی را قدرتمند کنید
تابهحال کتاب رمان فوقالعاده مرموز خواندهاید، آنهم در حالی که قبل از رسیدن به پایان کتاب خودتان معمای درون داستان را حل کرده باشید؟ اگر پاسختان «بله» است، توانایی این را دارید که افکار تحلیلی و قطعی را به کار برده و با یادداشت نکات ظریف و جزئیات و همچنین دستهبندی آنها به راهحل و پاسخ برسید.
تابهحال برایتان پیش آمده که با دیگران دربارهی کتابی بحث و تبادلنظر کرده باشید؟ اگر از مهارت تفکر تحلیلی برخوردار باشید، خیلی شفاف میتوانید نظر خود را بیان کنید، آنهم در حالی که همهی جوانب ماجرا را در نظر گرفتهاید.
تمرکز شما به همین راحتی بیشتر میشود
ما در دنیای دیوانهکنندهی اینترنت زندگی میکنیم و طبیعی است که بهخصوص وقتی چند کار را با هم انجام میدهیم، حواسمان به میلیونها جهت مختلف معطوف شود که شاید هیچ ربطی هم به یکدیگر نداشته باشند. حالا به این قسمت قضیه دقت کنید. در فاصلهزمانی پنجدقیقهای، شخصی زمانش را بین انجامدادن یک کار، بررسی ایمیل،چتکردن با دوسه نفر از دوستان، سرزدن به توئیتر، نگاهانداختن به تلفنهمراه و البته معاشرت با همکارانش تقسیم میکند. فکر میکنید نتیجه چیست؟ این رفتار بدون تردید نتیجهای جز افزایش میزان استرس و البته متعاقب آن پایینآمدن سطح بازدهی ندارد. وقتی کتاب میخوانید، تمام هوش و حواستان به داستان معطوف میشود. به این ترتیب، بقیهی دنیا و همهی اتفاقاتش از ذهنتان فاصله میگیرد. به همین سادگی میتوانید در جزئیاتی که میخوانید غوطهور شوید. این راه را امتحان کنید. قبل از کار ۱۵ تا ۲۰ دقیقه را به خواندن اختصاص بدهید. بهمرور از مقدار تمرکزی که روی کارتان پیدا میکنید، متعجب میشوید.
نکتهها
خواندن آثار منتشرشدهای که در قالب مقاله و کتاب و روزنامه بهخوبی نوشته شدهاند، تأثیر چشمگیری در افراد میگذارد. مشاهدهی آهنگ نوشتن، روانی بیان و سبکنوشتن نویسنده همواره بر نوشتن خواننده تأثیر میگذارد.
علاوه بر آرامشی که خواندن نصیب شما میکند، این امکان وجود دارد که خواندن کتاب بر اساس موضوع آن شما را به سمت صلح و آسایشخاطر درونی سوق بدهد.
اگر به هر دلیلی خرید کتاب خارج از توان مالی شماست، توجیهی بر نخواندن نیست. اهمیتکتابخانههادقیقاً به همین دلیل است. این محیط امن و آرام و کتابهایی که در اختیارتان قرار میگیرد، آنهم بدون صرف هزینهی زیاد، راهحلی قطعی برای این مسئله است. پس خواندن کتاب را فراموش نکنید.
(منبع: ایسنا)