بعضی از دانشآموزان رؤیایی فکر میکنند و رؤیایی تصمیم میگیرند. با وجود اینکه میدانند نمیتوانند همهی تستهای کتاب کمکآموزشی را کار کنند باز هم در برنامهی کاری خود آن را برای دو هفته قرار میدهند. شاید خیلیها فکر کنند آنها کمالگرا هستند، اما در پایان هفته و قبل از آزمون به اهدافشان دست نمییابند و اینجاست که نسبت به خود بیاعتماد میشوند و برنامهریزی را کنار میگذارند و اینجا پایان کار است و آغاز بیبرنامگی.
اگر کسی نتواند به مفهوم اولویتبندی اهداف فکر کند و نتواند تعادل مطالعاتی را رعایت کند در آینده نمیتواند از زمان کم، حداکثر استفاده را ببرد.
دانشآموزانی که نمیتوانند همهی تستهای یک مبحث را کار کنند میتوانند از راهکارهای زیر استفاده کنند:
1- سؤالات کنکورهای سراسری سالهای گذشته از تمام مباحث آزمون را به اندازهی توان خود پاسخ دهند.
2- سؤالات را به صورت مضربی یا زوج و فرد کار کنند.
3- از هر تیپ سؤال یک یا دو مورد کار کنند.
دانشآموزی که به این شیوه کار کند بر همهی مطالب مسلط خواهد شد. گروهی دیگر فقط تستهای یک قسمت را کامل کار میکنند؛ یعنی در یک قسمت یادگیری عمیق دارند و به قسمتهای دیگر نمیتوانند پاسخگو باشند. گاهی در آزمون از آن قسمتی که آنها امطالعه کردهاند تستهای کمتر یا سخت میآید که در هر دو حالت به درصد پایینی از سؤالات پاسخ میدهند و نتیجهی مطلوب نمیگیرند. این هم باز پایان دیگری برای برنامهریزی این افراد است. این اتفاق در آزمونها هم برای دانشآموزان رخ میدهد؛ چون هدفگذاری ندارند اقدام به پاسخگویی به همهی سؤالات میکنند. گاهی به بعضی از درسها نمیرسند و از سویی درصد اشتباهاتشان هم زیاد میشود. پس توصیه میکنم اولویتبندی و هدفگذاری را سرلوحهی کارتان قرار دهید.