فرزانه مرتمی در یک نگاه
شهر: تنکابن (استان مازندران)
سالهای حضور در کانون:
رتبهی کنکور ۹۳: ۹۸۲۱
رتبهی کنکور ۹۷: ۲۵۴۵
رتبهی کنکور ۹۸: ۸۰۲
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه علومپزشکی بجنورد
شغل پدر: معمار
شغل مادر: خانهدار
لطفاً خودت را معرفی کن.
فرزانه مرتمی از شهرستان تنکابن هستم. سه بار در کنکور شرکت کردم. اولین بار در سال 93 با رتبهی 9821 در رشتهی اتاق عمل دانشگاه ساری قبول شدم. دومین بار در سال آخر دانشجویی، در کنکور سال 97 شرکت کردم و رتبهی 2545 منطقهی 3 را کسب کردم. چون هدفم پزشکی بود، موفق نشدم. در کنکور 98 رتبهی 802 منطقهی 3 را کسب کردم و این بار در رشتهی پزشکی دانشگاه علومپزشکی بجنورد در استان خراسان شمالی قبول شدم.
چرا ناامید نشدی؟
در مدرسه وضعیت خوبی داشتم؛ ولی بهدلیل استرس، نتوانستم آنطور که باید نتیجه بگیرم. برنامهی راهبردی کانون و سطح استاندارد سؤالات و فضای رقابت در آزمونهای کانون سبب شد برای آمادگی در کنکور سال ۹۸ به کانون بیایم. تقریباً از آبان سال 97 بهصورت جدی شروع کردم. با رتبهی 2545 سال 97 انتظار داشتم در یکی از رشتههای پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی در مرحلهی تکمیل ظرفیت دانشگاههای سراسری یا دانشگاه آزاد قبول شوم. بعد از اعلام نتایج کنکور 97، وقتی رتبهام را با کنکور سال 93 مقایسه کردم، به خودم امیدوار شدم که با تلاش دوباره و برنامهریزی دقیقتر میتوانم به هدفم برسم.
از تصمیمات تازه و روشهای مؤثر مطالعاتیات بگو.
در کنکور 98 درس دینوزندگی را 100درصد پاسخ دادم. روش مطالعهام به این صورت بود که بعد از خواندن کامل متن کتاب درسی، از کتاب زرد عمومی، سؤالات مطابق با مبحث را بررسی کرده و نکات مهم را حاشیهنویسی میکردم. از طرفی، بعد از هر تحلیل آزمون کانون، نکات سؤالات را مینوشتم. از این نکات در دوران جمعبندی بسیار استفاده کردم. در بعضی از درسها مثل شیمی، نمرهی خوبی نمیگرفتم. برای جبران آن، منبع خود را تغییر دادم. بعد از مطالعهی دقیق کتاب درسی به سراغ کتابهای سهسطحی میرفتم. در درس زیستشناسی هم زمان بیشتری در برنامهی روزانهام قرار دادم تا به نمرهی بهتری برسم. در درسهای فیزیک و ریاضی چالش داشتم. برای آنها علاوه بر اینکه تستهای زیادی تمرین کردم، از روش بازیابی استفاده کردم تا اشکالاتم را پیدا کنم و با مطالعهی دقیقتر و تمرین بیشتر، نقص خود را جبران کنم.
بنابراین سختکوشیات را بهخوبی با آموزههای کانون ترکیب میکردی.
از آنجا که برنامهی آزمون نقشهی راه مطالعاتیام بود، با توجه به محتوای برنامه، میزان ساعت مطالعه در کمیت و کیفیت مطالعه را مشخص میکردم. به این نتیجه رسیده بودم که هم باید بر مباحث تشریحی مسلط شوم و هم تستی. درسهای عمومی را نیز در برنامهی مطالعهام گنجانده بودم. مثلاً برای تسلط به مبحث درکمطلب عربی، هر روز یک متن عربی تمرین میکردم و روزهای نزدیک به آزمون، برای مطالعهی درسهای عمومی وقت بیشتری میگذاشتم. تحلیل آزمون برایم خیلی مهم بود. بخشی را در عصر روز آزمون و مابقی را در روز شنبه تکمیل میکرد. با نوشتن نکات برجسته، اشکالات آزمون قبلیام را رفع میکردم.
روش برنامهریزیات بین دو هفتهی آزمون چگونه بود؟
از روز آزمون قبلی تا دو روز مانده به آزمون بعدی، درسهای اختصاصی را دو برابر عمومیها میخواندم. هر روز برای حداقل دو درس اختصاصی و یک درس عمومی، تمرین و حل مسئله و تست برنامهریزی میکردم؛ اما دو روز مانده به آزمون، مطالب را جمعبندی و نکات برجسته را مرور میکردم. همچنین از طریق تست، بازیابی میکردم.
تا کنکور با همین اطمینان پیش رفتی؟
در هیچ زمانی از برنامهی روزانهام فاصله نگرفتم. هر آزمون کانون را کنکور فرض میکردم و برای آن آماده میشدم. در روز کنکور، نگرانی کمتری داشتم. چون در آزمونهای جمعبندی، روش زمانهای نقصانی و استراتژی بازگشت را تمرین کرده بودم، توانستم زمان را مدیریت کنم و آرامش بهتری در روز کنکور داشتم.
خانوادهات را معرفی میکنی؟ غیر از آنها چه کسانی همراهیات کردند؟
پدرم شغل آزاد دارد و مادرم خانهدار است. خواهرم یازدهم تجربی است و او هم عضو کانون است. پدر و مادرم و حتی استادان دانشگاهْ حامی و مشوقم بودند. در نمایندگی تنکابن، با مشاوره و جلساتی که با آقایان ایمانپرور و علیان و مجیدی و خانمها علیپور و خانی داشتم، راه آزموندادن برایم هموارتر شد. در کنکور سال 97 زمانم را بیشتر صرف یادآوری و یادگیری مباحث میکردم و زمان کافی برای تمرین تست نداشتم؛ اما در کنکور سال 98، با برنامهی هدفمند، از تمام روزها به بهترین نحو استفاده کردم.
منابع مطالعاتیات چه بود؟
منابع اصلیام علاوه بر کتابهای درسی، کتابهای سؤالات طبقهبندیشدهی کنکور و کتابهای زرد عمومی و اختصاصی بود. با کتابهای سهسطحی هم خودم را بهتر محک میزدم.
چه توصیهای برای دانشآموزان داری؟
برای کنکور، فقط درسخواندن ملاک نیست. دانشآموزان باید برنامهی حسابشدهای داشته باشند تا دچار سردرگمی و آشفتگی و بینظمی نشوند. همیشه باید خودشان را در معرض امتحان قرار بدهند. وقتی بعد از 4 سال، در اولین آزمون، به تراز 6200 دست یافتم، انگیزهی بیشتری پیدا کردم که برای رسیدن به هدف، هیچوقت دیر نیست. در هر آزمون، برای هر درس هدفگذاری میکردم و هر بار که هدفگذاریام نتیجهی مثبت میداد، انگیزه پیدا میکردم و متوجه میشدم که در مسیر درست مطالعاتی قرار گرفتهام.