کارنامهی آزمون را با هم تحلیل میکردیم
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
آتیه مقدری هستم. کارشناسی الهیات و معارف اسلامی دارم و اکنون دبیر هستم. علیرضا وقتی پیشدبستانی بود، پدرش را از دست داد. به همین دلیل، از همان زمان تصمیم گرفتم زندگیام را وقف تربیت و تحصیل او کنم تا در نبودِ پدر، کمبودی احساس نکند. معتقدم علیرضا موهبتی از طرف خدا برای من است. سعی کردم تا جایی که میتوانستم امکانات لازم را برایش فراهم کنم.
چه شد که تصمیم گرفتید او را از دبستان با کانون آشنا کنید و این پیوستگی تا سال دوازدهم ادامه داشت؟
با توجه به شناختی که از کانون پیدا کرده بودم، به نکات مهمی دربارهی کانون دست یافتم؛ از جمله اینکه کانون نسبت به مؤسسات دیگر، جامعهی آماری پرتعدادی داشت و پشتیبانهای کانون پیگیریهای جدیتری داشتند. به توصیهی آقای ایمانپرور، مسئول نمایندگی کانون در تنکابن، علیرضا را به کانون فرستادم. از طرف دیگر، برنامهی راهبردی مناسبی به دانشآموزان میداد. به این دلایل تصمیم گرفتم از همان دبستان برای شناخت محیط آزمون و نحوهی تستزدن و همچنین برای آمادگی در آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان، او را به کانون بفرستم. علیرضا بورسیهی کانون بود و یکی از شرایط کانون این بود که هیچ غیبتی نداشته باشند. بنابراین آزموندادن در بعضی مواقع بهخصوص تابستان که بیشتر برای استراحت و تفریح بود، برایش خستهکننده میشد؛ اما چون آیندهی علیرضا برایم خیلی مهم بود، سعی میکردم به او روحیه بدهم تا بر این احساس خستگی غلبه کند. همچنین چون آزمونهای کانون زمانبندی بسیار دقیق و کارشناسانهای داشت، کمک میکرد تا در آزمونها حضور پیوسته داشته باشد.
انتظار رتبهی یکرقمی را از او داشتید؟
در سال یازدهم و دوازدهم برنامهریزی درستی برای مطالعه داشت و همچنین ساعت مطالعهاش را افزایش داده بود و ترازش از 6800 در سال دهم و یازدهم به 7000 و در سال پایانی به 7600 رسیده بود. درسهای اختصاصی، بهخصوص درسهای ریاضی و شیمی نقطهقوتش بود. بنابراین انتظار بهتری از این از خودش داشت.
احتمالاً بارها اسمش در مجلهی سرای دانش چاپ شده بود. شما چقدر مجله را میخواندید؟
مجلهی سرای دانش را تقریباً هر دوهفتهیکبار که در اختیار دانشآموزان قرار میگرفت، بهدقت مطالعه میکردم و نکات مهم را به علیرضا منتقل میگفتم؛ بهخصوص روش مطالعهی رتبههای برتر و همچنین مطالب مفید دیگری مانند نظرات مشاوران برتر که در مجله چاپ میشد.
مهمترین مشکل علیرضا در سال کنکور چه بود و چگونه برطرفش کردید؟
مهمترین دغدغهی علیرضا در سال کنکور، غیرحضوریبودن آزمونها در ایام کرونایی بود. سعی کردم با پرینتگرفتن دفترچهی آزمون و فراهمکردن شرایط روز کنکور در منزل، مانند تهیهی صندلی و جابهجاکردن مکان آزمون، این دغدغه را برایش برطرف کنم.
در ایام کرونایی چگونه با فرزند خود همراهی کردید؟
اول از همه سعی کردم بیرون از منزل تمام توصیههای بهداشتی را رعایت کنم تا بیمار نشویم. با توجه به تغییر زمان برگزاری کنکور، از اواسط تیر تا پایان مرداد تلاش کردم اول از همه آرامش را در خانه برقرار کنم و به او یادآوری میکردم که این وضعیت برای همه یکسان است. از او خواستم ورزش را در برنامهی روزانهاش جای دهد. جمعههای بعد از آزمون با هم پیادهروی میکردیم.
قبل از دبستان، متوسطهی اول و دوم و سال کنکور، چه کار خاصی انجام دادید که باعث موفقیت علیرضا شد؟
فراهمکردن محیط امن و آرام در منزل و مشورت با همکاران و دوستانی که فرزندشان در سالهای قبل موفقیتهایی را در کنکور کسب کرده بودند، تحقیق دربارهی کتابهای کمکآموزشی از دبیران هر درس و تهیهی منابع آن، همچنین پیگیری روند تحصیلی از دبستان تا سال کنکور از دبیران مدرسهاش و از همه مهمتر، آشناشدن با کانون و ثبتنام او در آزمونهای کانون از چهارم دبستان تا سال کنکور بهمدت نه سال و تحلیل و بررسی کارنامههای آزمون با علیرضا از جمله کارهایی بود که برایش انجام دادم. با دبیران خوبی که در مدرسه داشت، معتقد بود کلاسهای تقویتی اتلاف وقت است؛ اما دربارهی کتابهای مخصوص هر درس، با دبیرانش مشورت میکرد. من هم با پشتیبان کانون صحبت میکردم و از منابع خوب کانون در برخی از درسها استفاده میکردم؛ کتابهایی مانند سهسطحی و پیمانهای.
فرزند شما از لحاظ آموزشی و دیگر زمینهها چه عادتهای خوبی داشت؟
علیرضا از همان بچگی به مطالعه علاقهمند بود. بهجای خریدن اسباببازی همیشه دوست داشت برایش کتاب بخرم. از همان زمان، کتابهای علمی میخواند و در مدرسه نیز سعی میکرد در مسابقات گوناگون، چه ورزشی چه مذهبی، شرکت کند.
چه توصیهای به پدرها و مادرها دارید؟
راهنما و مشاور فرزندانشان باشند؛ اما خواستههای خود را به آنها تحمیل نکنند. برای برنامهریزی بهتر در درسها، آنها را در آزمونهای کانون ثبتنام کنند و حتماً در کنار فرزندانشان وضعیت آموزشی آنها را تحلیل و بررسی کنند.