نام: سارا همتی
رتبه: یک کشور و یک منطقهی 1 در رشتهی تجربی
در جشن نخبگان به تهران آمده بود با یک گویش شیرین آذری دست در دست مادر و پدر.
تواضع و فروتنی کامل بدون حتی یک درصد ناخالصی در مواجهه با سایر رتبهها.
مگر میشود رتبهات یک شود، آن هم در کشور و هیچ تغییری در رفتارت رخ ندهد!
از او پرسیدم: «خانم همتی چرا زمینشناسی را صد درصد زدی؟» پاسخ داد: «برای قبولی در پزشکی نیاز نداشتم اما برای کسب رتبه این کار را کردم.»
مادر سارا همه جا با وی بود. شاید برخی دانشآموزان از حضور مداوم اولیای خود در کنارشان احساس نارضایتی میکنند و آن را خلاف حس استقلال میدانند اما چرا این حس را رتبهی یک کشور ندارد؟
پدر سارا دکترای شیمی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز است، اما آنچه وی را متمایز از اولیای دیگر میکند مدرک تحصیلی ایشان نیست، بلکه حس اعتماد و افتخاری است که به سارا دارد و در چشمانش موج میزند.
هر سال رتبههای یک کشور را در این جشن میبینیم و عصارهی تمام مصاحبهها در این دو دهه 10 کاری است که رتبههای برتر انجام دادهاند:
1- من علاقهی زیادی به مدرسه داشتم. حتی در سال چهارم هم روزی نبود که مدرسه نروم حتی به بهانهی کنکور.
2- از ضعیفترین معلم خود هم نکات بسیار آموختم.
3- در تمام آزمونها حاضر بودم.
4- تا یک هفته مانده به کنکور دفتر برنامهریزی را تکمیل میکردم.
5- در روزهای آزمون با پدر و مادر (اکثراً هر دو) به حوزه میرفتم و برمیگشتم و در ادامه سؤالات آزمون را بررسی میکردم.
6- پدر و مادرم به سایت کانون مراجعه میکردند و مجلهی آزمون را میخواندند و نکات اصلی را برای من شرح میدادند.
7- در برنامهریزی شخصی سعی میکردم برنامهی راهبردی را با برنامهی مدرسه تلفیق کنم.
8- کتاب درسی مهمترین منبع مطالعاتی و تستهای کنکور سراسری مهمترین منبع تستزنی من بودند.
9- پدر و مادرم در تصمیمگیریها به من اعتماد میکردند و هیچ وقت مسئلهای را به من حکم نمیکردند.
10- من از ابتدای دبیرستان هدفم واضح بود و برای کسب رتبه برنامه داشتم.