نامش سامان بود و حضورش در جشن نخبگان چشمگیرتر از تمام رتبههای یکرقمی کنکور. او قبل از موفقیت در عرصهی کنکور و کسب رتبهی 500 در رشتهی ریاضی، یک کار نشدنی را شدنی کرد.
سامان دولتی در سال گذشته به جنگ سرطان خون رفت و غول سرطان را شکست داد و سپس با انگیزهای مضاعف به استقبال کنکور رفت و موفقیتی کمنظیر کسب کرد.
اینجاست که باید گفت میشود و میتوانیم. باید خواست و تلاشی ستودنی کرد؛ همچون تلاشی که سامان، این پسر دوستداشتنی، انجام داد و چه متواضعانه در جشن نخبگان حضور یافت و بابت حضورش در میان رتبههای یکرقمی عذر خواست.
سامان عزیز! تو برای همهی ما یک هستی! آنجا که محدودیتها و مشکلات و سختیها تو را از پای درنیاورد و تو آنها را از پای درآوردی و موفقیت و افتخار را نصیب خودت و خانوادهات کردی.