منتظران بهار بوی شکفتن رسید مژده به گلها برید، یار به گلشن رسید
لمعهی مهر ازل بر در و دیوار تافت جام تجلی به دست، نور ز ایمن رسید
نامه و پیغام را رسم تعلق نماند فکر عبارت کراست، معنی روشن رسید
عیش و غم روزگار مرکز خود واشناخت نغمه به احباب ساخت، نوحه به دشمن رسید
زین چمنستان کنون بستن مژگان خطاست آینه صیقل زنید دیده به دیدن رسید
بیدل! از اسرار عشق هیچ کس آگاه نیست گاه گذشتن گذشت، وقت رسیدن رسید
یک بهاریهی دلنشین و نغز از بیدل دهلوی، شاعر برجستهی سبک هندی که میگوید گاه گذشتن گذشت، وقت رسیدن رسید؛ یعنی زمان بازگشت گذشت و هنگام رسیدن رسید؛ رسیدیم! آینه صیقل زنید، دیده به دیدن رسید. بیدل در این غزل به همهی ما درس امید میدهد. توجه کنید که شاعر نمیگوید رسیدیم؛ پیام میدهد که چشمهایتان را باز کنید تا آثار و نشانههای «رسیدن» را ببینید.