نام تو دوای درد باشد ذکر تو نوای مرد باشد
دبیر وارد کلاس شد و خطکش شکستهای را روی میز گذاشت. بعد کیفش را باز کرد و کاسهی چینی شکستهای را درآورد و در مقابل چشمهای متعجب ما کنار خطکش گذاشت. بعد نگاهی طولانی به ما انداخت تا واکنشهای ما را بسنجد. ما دل توی دلمان نبود که این دیگر چه کاری است! که دبیر محترم به کنجکاوی ما پایان داد و گفت: «بچهها، آیا این کاسهی شکسته و خطکش شکسته به درد میخورند؟» ما یکصدا گفتیم: «نه... به درد نمیخورند.»
دبیرمان از جا برخاست و گفت: «معمولاً هرچیزی که بشکند، دیگر بیفایده میشود؛ اما در ادبیات، شکستهای وجود دارد که خیلی کارآمد است.»
دبیر که حیرت ما را دیده بود، ادامه داد: «در زبان عربی نوعی جمع وجود دارد که بیعلامت است و به آن جمع مکسّر میگویند. در این نوع جمع، صورت مفرد کلمه درهم میشکند و حروفی به واژه اضافه میشود. مثلاً واژهی اثر وقتی بهصورت مکسر، جمع بسته شود، میشود: آثار.»
یکی از همکلاسیها اجازه گرفت و گفت: «این جمعها چه قانون یا قاعدهای دارند؟» او حرف دل مرا زد؛ زیرا من هم همین سؤال را داشتم و دلم میخواست بدانم آیا ساخت جمعهای مکسر، الگو یا فرمولی دارد.
دبیر عزیز پاسخ داد: «این جمعها بهمرور زمان ساخته شدهاند و به ما رسیدهاند و قاعدهی خاصی ندارند. ما هم باید آنها را با مطالعه و تمرین بشناسیم.»
بعد هم تعداد زیادی واژه را روی تابلو نوشت تا جمعهای مکسر آنها را ببینیم. بعضی از آنها برایمان ساده بود و بسیار شنیده بودیم:
موقع: مواقع// حادثه: حوادث// جسم: اجسام// مدرسه: مدارس// شکل: اَشکال// شیء: اشیا
اما بعضیها تابهحال به گوشمان هم نخورده بود:
سلسله (زنجیر): سَلاسِل// حکمت: حِکَم// قریب (نزدیک): اقربا// متاع (کالا): امتعه// لسان (زبان): السنه// طعام: اطعمه.