گفت‌وگو با ابراهیم پیروز‌نیا، مسئول نمایندگی بهشهر

بودن در فضای آموزشی کانون نه‌تنها موجب تغییر و تحول در کارم شد بلکه زندگی‌ام را متحول کرد.

گفت‌وگو با ابراهیم پیروز‌نیا، مسئول نمایندگی بهشهر


لطفاً خودتان را معرفی کنید.

من ابراهیم پیروزنیا سال 1337 در گلوگاه به دنیا آمدم. تا متوسطه‌ی دوم در همان شهر درس خواندم. بعد به دبیرستان استرآبادی رفتم. خرداد دیپلم ریاضی و شهریور دیپلم تجربی گرفتم. به دانشگاه رفتم و با مدرک فوق دیپلم زبان دو سال تدریس کردم. سپس در رشته‌ی دبیری ریاضی در دانشگاه یزد قبول شدم. دبیر ریاضی شدم و در حال حاضر دانشجوی ترم آخر روان‌شناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد هستم.

چند سال سابقه‌ی تدریس ریاضی داشتید؟

از سال 1360 تا 1397 به مدت 37 سال دبیر ریاضی بودم. سال 1386 بازنشسته شدم؛ اما چون با برادرم مدرسه‌ی غیر انتفاعی داشتیم تدریس را ادامه دادم.

چه شد که به کانون آمدید؟

من و برادرم که با هم دبیرستان داشتیم تصمیم گرفتیم با یکی از مؤسسات آموزشی هم همکاری کنیم. وقتی سؤالات آزمون‌ها را بررسی کردم متوجه شدم آزمون‌های خوبی است. مؤسسات دیگر را هم بررسی کردم و درنهایت به تهران آمدم. سال 1377 نمایندگی کانون در بهشهر را راه‌اندازی کردیم. اولین آزمون 9 دانش‌آموز داشتیم که تا آخر سال به 150 نفر رسید. در حال حاضر نیز بیش از 1500 دانش‌آموز داریم.


در طول تقریباً 20 سال همکاری با کانون چه دستاوردهایی داشته‌اید؟

بودن در فضای آموزشی کانون نه‌تنها موجب تغییر و تحول در کارم شد بلکه زندگی‌ام را متحول کرد. دخترم لیسانس ابتدایی دارد و پسرم پزشک است. پسرم از پنجم دبستان عضو کانون بود و بودن در کانون باعث موفقیتش شد. برادم هم دو دختر دارد که هر عضو کانون بودند و هر دو پزشک هستند. من دبیر ریاضی بودم و در سطح شهر مرا می‌شناختند. کانون اعتبار بیش‌تری به کار من داد و اعتماد مردم هم بیش‌تر شد. تمام جلسات کانون برای من آموزنده است. حتی از بین حرف‌های تکراری گاهی نکاتی به دست می‌آورم که وقتی آن را اجرا می‌کنم تحول زیادی اتفاق می‌افتد. کانون در وضعیت آموزشی شهر هم تحولاتی ایجاد کرد. معین فلاحتگر از بهشهر، در سال 1388 نفر اول کشور شد. سال گذشته هم رتبه‌ی 10 زبان از شهر ما بود. هر سال حدود 35 نفر از بهشهر در رشته‌ی پزشکی قبول می‌شوند.


 چگونه بین کار دبیری و کار در کانون تعادل و تطابق ایجاد کردید؟

من نسبت به روند کارهایم سخت‌گیر و حساس هستم. یکی از دلایل موفقیت من در تدریس تلاش، مطالعه و نظم در طول این سال‌ها بوده است. وقتی همکاری‌ام را با کانون شروع کردم لازم دیدم برای پیشبرد منظم کارهایم تدریس خصوصی را کنار بگذارم. صبح‌ها به مدرسه می‌رفتم و بقیه‌ی ساعت‌ها در کانون بودم. در کانون همیشه کار هست و کانون برای مسئولان نمایندگی همیشه برنامه دارد. درواقع کانون به من و خانواده‌ام نظم داده است. وقتی برای اولین بار با آقای قلم‌چی روبه‌رو شدم متوجه شدم جدیت ایشان در کارها از من هم بیش‌تر است و فهمیدم برای کار خود اهمیت زیادی قائل است.


نمایندگی بهشهر چه ویژگی خاصی دارد؟

بهشهر با این‌که شهر کوچکی است خانواده‌ها به آموزش اهمیت زیادی می‌دهند. خانواده‌های فرهنگی بیش از همه به این موضوع توجه دارند و وقتی خانواده‌های فرهنگی به کانون اعتماد می‌کنند اعتماد دیگران هم بیش‌تر جلب می‌شود. مسئولان نمایندگی همکاری خوبی با هم دارند و نهادها و ارگان‌ها نیز با هم همدل هستند. آموزش و پرورش در زمینه‌ی بورسیه خیلی به ما کمک کرده است. ما امسال دانش‌آموزی داریم که 30 کیلومتر تا محل آزمون فاصله دارد و حتی نمی‌تواند هزینه‌ی رفت‌وآمدش را تأمین کند. چون وضعیت درسی خوبی دارد نه‌تنها بورسیه‌ی آزمون و کتاب است بلکه از طرف کانون هزینه‌ی رفت‌وآمد او را هم تأمین می‌کنیم. در حال حاضر در بهشهر دانش‌آموز درس‌خوان بی‌بضاعتی نداریم که بورسیه‌ی کانون نباشد.


از خانواده‌تان بگویید و از تأثیری که بر موقعیت کنونی شما داشته‌اند؟

پدر و مادرم هر دو از دنیا رفته‌اند. پدرم کشاورز و دامدار و مادرم خانه‌دار بود. ما پنج برادر هستیم. برادر بزرگم کارمند بازنشسته‌ی بانک است. برادر دیگرم کشاورزی می‌کند. برادرم سوم مسئول نمایندگی کانون در گلوگاه است. برادر دیگرم که مهندس الکترونیک است با من کار می‌کند. مادرم نقش زیادی در تشویق ما به درس خواندن داشت و باعث شد همه‌ی ما ادامه‌ی تحصیل بدهیم. سال 1365 ازدواج کردم. اگر همراهی همسرم نبود من کاری نمی‌توانستم انجام دهم. زمانی که تدریس خصوصی داشتم صبح‌ها ساعت 6 یک جلسه تدریس می‌کردم و ساعت 7:15 به مدرسه می‌رفتم. ظهر که به خانه برمی‌گشتم دانش‌آموز در خانه نشسته و منتظر بود. تا 12 شب کار من تدریس بود و همه‌ی کارهای خانه و تربیت فرزندان بر عهده‌ی همسرم بود. رابطه‌ام با فرزندانم خیلی خوب است و خانواده‌ی همدلی هستیم.


به عنوان سخن آخر چه صحبتی دارید؟

از کانون سپاس‌گزارم که تحول خوبی در آموزش ایجاد کرده است. دغدغه‌های شهرها و روستاهای کم‌برخوردار از نظر تحصیل کم‌تر شده است. ما به عنوان نماینده‌ی کانون اگر مسئولیت خود را به‌خوبی انجام دهیم دانش‌آموزان احساس کمبود نخواهند کرد.


Menu