گفت‌وگو با پدر و مادر امیرحسین زارع، رتبه‌ی 7 تجربی کشور

سال آخر به هیچ وجه از رتبه‌هایش را از خودش نمی‌پرسیدیم تا نکند مضطرب شود. فقط او را تشویق می‌کردیم. وقتی رتبه‌های خوبی می‌آورد خوشحالی‌ام را نشان می‌دادم.

گفت‌وگو با پدر و مادر امیرحسین زارع، رتبه‌ی 7 تجربی کشور

تجربیات خود را در اختیار او گذاشتیم



لطفاً خودتان را معرفی کنید.

مادر‌: من فائزه‌ عباسی مقدم، کارشناس پرستاری هستم و در بهزیستی کار می‌کنم.

پدر: من علی زارع، کارشناس فوریت‌های پزشکی هستم.

برای امیرحسین چه کار خاصی انجام داده‌اید؟

پدر: معمولاً پدرها مسئولیت کارهای بیرون از منزل را به عهده دارند و مادرها بیش‌تر با بچه‌ها هستند. همسرم با این‌که شاغل بود بیش‌تر از من در منزل بود و به بچه‌ها کمک می‌کرد. واقعاً در دوران دبستان نقش مهمی در تحصیل فرزندانمان داشته است.

مادر: همسرم نقش مشوق داشت و هر موفقیتی کسب می‌کردند به آن توجه داشت و تشویق می‌کرد. هر امکاناتی لازم بود برای امیرحسین فراهم می‌کرد. من همیشه سعی کردم از کودکی او را به مطالعه و درس علاقه‌مند کنم تا در آینده نیازی به نظارت ما نداشته باشد. وقتی به مدرسه می‌رفت برایش همه‌ی کتاب‌های مخصوص تیزهوشان را تهیه کرده بودم تا در کنار تکالیف مدرسه، آن‌ها را با او کار کنم. چون شاغل بودم همه‌ی کارهایش را خودش انجام می‌داد و معلمانش از علاقه‌ای که به درس خواندن داشت تعجب می‌کردند. دوم و سوم دبستان از نوشتن تکالیف خسته می‌شد و برایش تکراری بود. وقتی با معلم او صحبت کردم ایشان قبول کرد که تکالیف او را از کتاب تیزهوشان تعیین کند. امیرحسین از آن به بعد با علاقه‌ی زیادی تکالیفش را انجام می‌داد و معلمش هم اشتیاق زیادی به این کار پیدا کرده بود. امیرحسین تفکر انتقادی دارد و حرف اشتباه را حتی از معلمش قبول نمی‌کرد. در مورد حل یک مسئله یک هفته برای من توضیح می‌داد که معلم در حل این مسئله اشتباه کرده و جواب چیز دیگری است. وقتی مبحث مربوط به آن را خواندم متوجه شدم امیرحسین درست می‌گوید. او را در مورد چگونگی گفتن این مطلب به معلمش راهنمایی‌اش کردم و وقتی به خانه برگشت خوشحال بود که معلمش قبول کرده است. او توانسته بود معلمش را قانع کند. معلم سال چهارم دبستان او از ما خواست که تلاش کنیم او به مدرسه‌ی تیزهوشان برود. پنجم دبستان معلمی داشت که او را خیلی تشویق می‌کرد و مسائل سخت ریاضی را در کلاس مطرح می‌کرد و امیرحسین با حل آن‌ها خوشحال می‌شد و روحیه می‌گرفت. من به خواب امیرحسین خیلی اهمیت می‌دادم و ترجیح می‌دادم خواب مناسبی داشته باشد تا این‌که به کلاس‌های مختلف برود و در درس‌ها تقویت شود. ترجیح ما این بود که خودش یاد بگیرد. او در آزمون تیزهوشان قبول شد. من برای رسیدن به این موفقیت‌ها برایش برنامه داشتم. هر شب 50 تست ریاضی را در دو مرحله حل می‌کرد و طبق زمان با علاقه حل می‌کرد. یک بار برگه‌ی امتحانی‌اش را بررسی کردم و متوجه شدم درست تصحیح نشده است. به مدرسه رفتم و تأکید کردم که من به دنبال نمره‌ی 20 نیستم، می‌خواهم امیرحسین مطلب را درست یاد بگیرد. سواد برای من مهم‌تر از نمره بود. تأکید داشتم که تک‌بعدی نباشد و فقط به یک درس بها ندهد. او را تشویق می‌کردم که به همه‌ی درس‌ها توجه کند. همان طور که ریاضی را دوست دارد ادبیات فارسی را هم دوست داشته باشد. وقتی به مدرسه‌اش می‌رفتم همه‌ی معلمانش در همه‌ی درس‌ها از او راضی بودند.

از چه زمانی عضو کانون شد؟

مادر:‌ از دوم دبیرستان به کانون آمد؛ چون خیلی دوست داشت خودش را بسنجد. البته ما هم خیلی دوست داشتیم جایگاه او را بین دانش‌آموزان دیگر بدانیم. شاید اگر این آزمون‌ها نبود علاقه‌ی کافی به درس خواندن نداشت.

وقتی در آزمون‌های کانون افت می‌کرد چه رفتاری با او داشتید؟

مادر: سال آخر به هیچ وجه از رتبه‌هایش را از خودش نمی‌پرسیدیم تا نکند مضطرب شود. فقط او را تشویق می‌کردیم. وقتی رتبه‌های خوبی می‌آورد خوشحالی‌ام را نشان می‌دادم و گاهی که رتبه‌اش کم می‌شد و ناراحت بود به او یادآوری می‌کردم که خوبی این آزمون‌ها به همین فراز و نشیب‌هاست و این‌که می‌تواند متوجه مشکلات و نواقص شود. او را تشویق می‌کردم که با مشاورش در ارتباط باشد و مشکلاتش را با او در میان بگذارد. ما هم از این نوسان‌ها راضی بودیم؛‌ چون اگر همیشه نتیجه‌اش خوب می‌شد امکان داشت تلاش خود را کم کند. سعی می‌کردم به او فشار و استرس وارد نکنم. جالب است بدانید که از آزمون دادن لذت می‌برد و خوشحال می‌شد. قبل از کنکور تجربیات خودم را در اختیار او گذاشتم. من تجربه‌ی جلسات کنکور را داشتم و می‌دانستم ممکن است چه مشکلاتی ایجاد شود. او را برای این مشکلات آماده کرده بودم و راهکار آن را هم دادم.

سال کنکور فقط درس می‌خواند یا تفریح هم داشت؟

مادر: گاهی وقتی به اتاقش می‌رفتم در زمان استراحت به موسیقی ملایم گوش می‌داد. او برای آرامش از موسیقی استفاده می‌کرد. در زمان استراحت گاهی تلویزیون تماشا می‌کرد و ما هیچ وقت مانع نمی‌شدیم. ما هیچ وقت برای او گوشی هوشمند تهیه نکردیم. خودم هم ندارم. از اینترنت استفاده می‌کرد اما وقتش را هدر نمی‌داد. گاهی به ما گفته می‌شود که امیرحسین تیزهوش است اما من معتقدم او تیزهوش نیست؛ ما زمینه‌ی شکوفایی استعدادهای او را فراهم کرده‌ایم.

امیرحسین زارع، رتبه‌ی 7 تجربی کشور

امیرحسین زارع، رتبه‌ی 7 تجربی کشور

امیرحسین زارع، رتبه‌ی 7 تجربی کشور


Menu