غزل نگفتهام مگر به پاس همزبانیات
به یاد مهر و مدرسه، طنین مهربانیات
مرا چه ساده میبری به خاطرات کودکی
به مشقهای هر شبم، به واژه واژهخوانیات
دوباره روز امتحان و اضطراب ممتدم
دوباره آن نگاه تو، نگاه پرمعانیات
نرفته از خیال من، خندهی باصفای تو
حک شده در قاب دلم، نگاه آسمانیات
تراش و پاککن و قلم، دفتر کاهی دلم
خط زدهای مشق مرا، با همه شادمانیات
شبیه نم نم بهار، نشسته بر جوانهها
که صرف هر شکوفه شد، هر ورق جوانیات
رها به سمت پنجره، چه باشکوه پر زدی
که سبز و جاودانه شد، بهار زندگانیات
***
و حال بعد سالها، به یک پلاک دلخوشم
معلم شهید من، به من بگو نشانیات