نگین زاهدی، دوم ریاضی از خویاین مقاله را دربارهی امتحان نوشته است.
یادداشتهای خود را به آدرس azmoon.mag@gmail.com بفرستید.
تا به حال فکر کردهاید که هر روز صبح صبحانه میخورید یا ظهر ناهار میخورید؟ اصلاً بعضیها هر روز قهوه میخورند. بعضیها هر روز چای میخورند. برادر کوچک من هر شب ساعت 2 بیدار میشود و مادرم را صدا میکند. شاید هر روز به پیادهروی بروید. شاید هر روز امتحان بدهید. شاید همیشه بگویید درس زیست سخت است. ممکن است اغلب بگویید تاریخ را برای چه میخوانیم. به هر حال تکراریها هی تکرار میشوند! منظورم زندگی تکراری نیست. میدانید چرا کارها تکرار میشود؟ سخت گیرد روزگار بر مردمان سختکوش!
من هر وقت هم حس خوبی داشته باشم ناخودآگاه میگویم حتماً به خاطر باران است. اینها هیجان کاذب است. مثلاً اینکه فردا امتحان داریم، حس تمرکز را پرت میکند و... بسیاری چیزهای دیگر.
اما دلیلش چیست؟
همه چیز به خودمان مربوط است.همهی امور تکراری مربوط به نیمهی هشیار تکراری ماست. سخت بودن مربوط به سختی ذهن ناخودآگاه ماست. باید باور داشته باشیم.باید ذهن خود را به درس خواندن عادت بدهیم. بلند فریاد بزنید «من همهی درسهایم را میفهمم. عالی بلدم. تند میخوانم. عالی میخوانم و چهقدر درس خواندن لذتبخش است.»
اگر شما برای تضعیف روحیهی همکلاسیتان بگویید «من هیچ چیز نخواندهام» میدانید چه میشود؟ مغز دریافت میکند که شما هیچ چیزی نخواندهاید و همهی خواندههایتان بدورد حیات میگویند! ذهن ناخودآگاه شما قدرت تمیز خوب و بد را ندارد. یک صفحه بردارید و چیزهایی را که دوست دارید بنویسید. در صفحهی پشت کاغذتان هم بنویسید «حافظهی من عالی است. من ذهن بسیار قوی دارم. من نابغه هستم.» کلمات الهامبخش را نیز ذکر کنید. هر روز جملات تازه و سرشار از انرژی را بنویسید و از درس خواندن لذت ببرید.