گفتگوی کاظم قلم چی بارتبه 8 ایثارگر 5% تجربی کنکور 1401 + فیلم

فاطمه حسینی فخر موفق به کسب رتبه 54 کشوری بدون سهمیه در کنکور تجربی 1401 شده است. او در این مقاله داستان موفقیتش از یک شهر کوچک را بیان کرده است...

گفتگوی کاظم قلم چی بارتبه 8 ایثارگر 5% تجربی کنکور 1401 + فیلم

سلام سیده فاطمه حسینی فخر هستم رتبه 8 سهمیه ایثارگر 5% و رتبه 54 کشوری بدون سهمیه.

از سال نهم آمدم و 130 آزمون برنامه ای شرکت کردم.

بیشتر برادرم چون ایشان سال 97 کنکور ریاضی دادند رتبه 900 آوردند و به من پیشنهاد کردند از برنامه راهبردی آزمون های کانون استفاده کنم و در آزمون ها شرکت کنم. 

 

رتبه کشوری شما چند شد؟

54 کشور.

خیلی رتبه خوبی آوردید.

 

نیم سال دوم سال دهم می توان گفت تقریبا از وقتی کرونا آمد یک مقدار از جو مدرسه و دوستان جدا شدم و این باعث شد ما به هر حال در یک شهر محروم هستیم و بچه ها آنقدر قوی نیستند و اگر بخواهیم به اطراف خودمان نگاه کنیم ما هم عقب می افتیم ولی چون تمرکز آمد روی خودم و توانایی های خودم باعث شد پیشرفت کنم و شاید در کمتر از 3- 4 ماه بعد کرونا ترازم را به بالای 7000 رساندم.

 نهم را به صورت آزمایشی شرکت کردم یعنی درس نمی خواندم. ترازم یادم نمی آید شاید حدود 6500 ولی اوایل سال دهم هم ترازم همین حدود بود.

ترازتان در سال دهم چند بود؟

همین حدود 6500.

بهتر که شدید به چند رسیدید؟

8200 و 7900 اواخر 7400 یا 7300 می شد.

 این که به شما واقعا یاد می دهد که آیا درس را واقعا یاد گرفته اید یا یادگیری شما کاذب بوده چون وقتی در خانه تست می زنید با سرعت عالی تست می زنید و شرایط خانه یک شرایط آماده است ولی وقتی در شرایط استرس آزمون و هیجانات آزمون وارد می شوید شما در یک محیط واقعی آزمون می دهید و واقعا آن نتیجه واقعی را کسب می کنید که نتیجه کاذب نیست و همین به کنکورتان هم کمک می کند.

من چون به توانایی های خودم هم ایمان داشتم برخلاف این که در یک شهر محروم هستم، شهر ما شاید از خیلی از شهرهای دیگر عقب افتاده تر باشد با اینکه می گویند مرکز شهر است ولی واقعا اینطور نیست یعنی از لحاظ آموزشی بسیار شهر سطح پایینی است ولی خوب چون به خودم ایمان داشتم و خیلی رتبه عالی می آوردم. تراز و رتبه خیلی عالی می آوردم می گفتم حالا این کم شدن تراز به خاطر بی دقتی بوده، شاید شرایط محیط خوب نبوده، شاید مبحثی بوده که در آن تسلط کافی نداشتم به خاطر همان هیچوقت مایوس نمی شدم فقط سعی می کردم مشکل را پیدا کنم و کاری هم که می کردم این بود که همیشه دام هایی که در آن ها می افتادم را در یک برگه یادداشت می کردم که این دام ها تکرار نشود.

 

برنامه راهبردی یک برنامه روتینی بود که از آن استفاده می کردم ولی چون تابستان پیش خوانی کرده بودم همیشه از برنامه آزمون جلوتر بودم. خودم تابستان پیش خوانی کردم این طوری که کتاب را می خواندم بعد می رفتم از درس نامه کتاب کار مطالعه می کردم و بعد هم تست می زدم. در مورد ریاضی تا حدودی بله ولی دبیرم پیشنهاد کردند ریاضی را پیش خوانی نکنم، بهتره که با دبیر پیش بروم ولی فیزیک و شیمی و زیست و دین و زندگی همه را در تابستان پیش خوانی کردم. 

 

چون از همان اول بافکر و واقعا اصولی روشم را انتخاب کرده بودم نه. مشکلی که در ترازم پیش می آمد می دانستم که از روشم نیست، از بی دقتی من است، بیشتر از مشکلات محیطی است. 

از چه زمانی روش های شما تثبیت شد؟ 

از همان نیم سال دوم سال دهم که پیشرفت ترازم را هم دیدم.

دیگر با همان روش کار می کردید؟

بله

 

اگر کرونا نبود قطعا این رتبه، رتبه من نبود یعنی خیلی بدتر می شد.چون من وقتی از جو مدرسه خارج شدم تمرکزم رو خودم بود، ساعت مطالعه ام را افزایش دادم، از محیط دوستان و رفیق بازی و این موارد جدا شدم خیلی به پیشرفتم کمک کرد، حواشی خیلی کمتر شده بود و دیگر تمرکزم فقط درس بود، شب و روز فکر و ذکرم فقط درس بود حتی اگر تفریح هم می کردم بازم فکرم به درس بود و همین باعث پیشرفتم می شد. 

تقریبا از تابستان همان سال یازدهم می توان گفت.   

حالا می دانستید کرونا کم می شود و ما مراسم را برگزار می کنیم؟ 

من دوست داشتم کرونا کم نشود، دوست داشتم مدرسه نروم چون یادگیری من بیشتر از طریق چشمم اتفاق می افتد یعنی باید خودم بخوانم، دبیر آن قدر روی ذهن من تاثیرگذار نیست بخاطر همین دوست داشتم مدرسه باز نشود من در خانه درس ها را بخوانم.

نه، من یک چیز دیگر پرسیدم. گفتم شما فکر می کردید بیایید در این مراسم تجلیل از نخبگان؟

بله 

همیشه دوست داشتم در همچین جوی باشم که بچه های قوی دور و برم باشند چون در شهر محرومی بودم و اکثر بچه ها در سطح من نبودند ولی الان که می بینم بچه ها همه قوی هستند همه تلاشگر هستند واقعا حس خوبی دارم که در جمعشان هستم.

 

هدفتان چیست، چه رشته ای می خواهید بروید؟ آینده تان را در ادامه چطوری تصویر می کنید؟

پزشکی دانشگاه تهران را انتخاب کردم و تخصص مغز و اعصاب.

 

این قدر به این فکر نکنند که عقب هستیم چون خیلی از بچه ها ذهنیتشان منفی است که ما که تهران نیستیم، ما که شیراز نیستیم پس نمی شود. واقعا به تلاش خودمان بستگی دارد همان کتاب کارهایی را که بچه های برتر دارند ما هم داریم. همان آزمون هایی که شهرهای بزرگ دارند ما هم داریم مثل قلمچی، پس به تلاش خودشان بستگی دارد، این قدر به خودشان فاز منفی ندهند، واقعا به خودشان ایمان داشته باشند، دوم این که شرایط آزمون را آن قدر ایده آل برای خودشان در نظر نگیرند چون من خودم از این مورد ضربه خوردم در خانه با شرایط خیلی ساکتی آزمون می دادم و سر جلسه کنکور مراقبین خیلی صحبت می کردند یعنی من رتبه کشوری ام می خواستم زیر 10 شود ولی 54 شد یعنی در این حد بود. به خاطر همین می گویم شرایط ایده آل نباشد، باد کولری باشد، صحبتی باشد خیلی می تواند به آن ها کمک کننده باشد که سر جلسه آزمون سورپرایز نشوند. 

 گفتگو: کاظم قلمچی

پیاده سازی متن: ناهید منجمی

برای مشاهده سایر گفتگو های کاظم قلم چی با رتبه های برتر 1401 کلیک کنید

فایل های ضمیمه

Menu