پرهام مصطفوی در یک نگاه:
نام شهر: اصفهان
رتبهی 1 تجربی منطقه 1
رتبهی 1 تجربی کشور
سابقه عضویت در کانون: 4 سال، 60 آزمون
دبستان: مدرسه امام صادق
دبیرستان: مدرسه شهید اژه ای 1
شغل و تحصیلات پدر: کارشناس مراقبت پرواز و معاون فرودگاه اصفهان
شغل و تحصیلات مادر: کارشناسی مهندسی برق و خانهدار
پیادهسازی متن: حمید آقالوئی
چگونه برنامهریزی میکردید؟ برای کنکور دی و تیر چه استراتژی داشتید؟
از زمانی که مشخص شد یک کنکور هم در دی خواهیم داشت متوجه شدم که این کنکور برای من یک فرصت خواهد بود. به این فکر میکردم که اگر بتوانم تا دی ماه برای این کنکور آمادگی پیدا کنم، میتوانم به یک نتیجه خوب برسم.
در تابستان مطالعه درسهای دهم و یازدهم را به اتمام رسانده و پیشخوانی سال دوازدهم را شروع کرده بودم. با این پیشخوانی توانستم در پایان تابستان در 80درصد مطالب دوازدهم به تسلط برسم. با این دید که باید درسها را تا دی به اتمام برسانم از مهر ماه برنامهی فشردهای برای خودم در نظر گرفتم. ابتدا دروس دوازدهم را تا پایان آبان جمع کردم و در آذر و دی جمع بندی این 3 پایه در برنامه کاری من بود.
در دی، کنکور خوبی را پشت سر گذاشتم و برای همین سعی کردم با فراغبال بیشتری جلو بروم و به همین خاطر در این فاصله، زمانی را برای کار بر روی آمادگی امتحانات نهایی گذاشتم و در اسفند برای امتحانات کار کردم.
در این سالها چه روشی در درسخواندن داشتید که باعث میشد از خودتان راضی باشید؟
طبیعی است که در روشهای مطالعه بین من و سایر دانشآموزان وجوه مشترکی وجود دارد؛ مثلا در فیزیک و ریاضی تست زیادی کار میکردم اما در هنگام حل مسئله روال من به این صورت بود که سعی میکردم به گزینهها نگاه نکنم و به جواب آخر برسم و بعد گزینهها را نگاه کنم. در زیست و شیمی نکاتی که از نظر من دارای ارزش بودند در حاشیه کتاب یادداشت کرده و بارها و بارها خود کتاب و این نکات را مطالعه میکردم، یعنی یک بستهی کامل درسی را بارها مطالعه میکردم. من از منابع زیادی هم کمک میگرفتم مثلا متوجه میشدم که در کتاب درسی در شکلی نامگذاری انجام نشده و به همین خاطر به سراغ منابع دیگر رفته و این نامها را یاد میگرفتم. از این منابع میتوان به گایتون و کتابهای اطلسی مثل نتر اشاره کرد.
از کدام کار خودتان در زمینه درسی خوشتان میآمد؟
برنامهریزیهای من کاملا شخصیسازیشده و توسط خودم انجام میشد. از سال دهم یاد گرفتم که چگونه برنامهریزی کنم که نسبت به قبل بهتر شوم.
این کار، کار دشواری است؛هم باید اراده داشته باشید و هم به مهارتهای فراشناختی رسیده باشید. یعنی هم بتوانید مغز خودتان را کنترل کنید و هم بتوانید بر هیجانات روحی غلبه کنید.
این کار را چگونه یاد گرفتید؟
ابتدا خودم را شناختم. من به تفکر در این زمینهها علاقه دارم و از طرفی مدام در حال گفتوگو با پدر و مادرم هستم. شناخت اولیه من از وضعیت جسمی خودم شروع میشد؛ مثلا متوجه شده بودم که به چه میزان خوابی در روز احتیاج دارم، چه تغذیهای در فرآیند مطالعه من کارسازتر است... و بعد از لحاظ روحی به این رسیده بودم که چه زمانهایی ناامید میشوم و چه چیزهایی میتواند من را از این حالت خارج کند، در کل از بیرون به خودم نگاه میکردم و بر اعمال خودم نظارت داشتم. من کاملا به ابعاد شخصیتی خودم آشنا بودم و میتوانستم بر همین اساس برنامهای داشته باشم که کاملا منطبق بر خودویژگیهای خودم باشد. البته از ابتدا این شناخت کامل نبود اما هر آزمون به من کمک میکرد که متوجه شناخت بیشتری از خودم شوم.
برای این که بتوانید عمیقتر فکر کنید باید گفتوگو کنید. این گفتوگوها از کودکی و خانواده آغاز میشود. زمانی که گفتوگو انجام میشود 3 اتفاق خواهد افتاد: دامنهی واژگان افزایش و مفاهیم و استدلالها قویتر و عمقیتر خواهد شد و در وجود هر فرد نهادینه میشود.
در طی 10 سال گذشته هر 10 نفر رتبههای تک رقمی کشوری رشتهی تجربی در کانون بودند. تحلیل شما از جدول 10*10 تک رقمیهای کشوری در رشتهی تجربی چیست؟
این جدول، جدول جذابی است و البته 100 نفر نیست بلکه 101 نفر است! در سال 98، 2 رتبهی 10 رقمی کشور داشتیم. این کار راحتی نیست و افتخار بزرگی است.
همیشه به دانشآموزان برتر میگوییم که حفظ یک موفقیت سختتر از بهدستآوردنش خواهد بود.
همهی دانشآموزان برتر هم این را میدانند؛ مثلا اگر در آزمونی رتبهی 1 را بهدست میآوریم حفظ کردن این جایگاه به مراتب سختتر خواهد بود.
برنامهی شما برای آینده چیست؟
انتخاب من پزشکی دانشگاه تهران میباشد اما برای تخصص تا زمانی که وارد محیط نشدهام نمیتوانم نظر قطعی بدهم.
برخی افراد فکر میکنند که رتبههای تکرقمی افرادی گوشهگیر و تکبعدی هستند. نظر شما چیست؟
سعی میکردم در کنار درس ابعاد دیگرم را هم پرورش بدهم. برای مسائل روانشناختی مطالعه داشتم، با دوستانم ارتباط داشتم و در فضای مجازی هم بودم و در این فضا بیشتر به دنبال این بودم که به سراغ مطالبی بروم که دید من را وسیعتر کند. مثلا تیپهای مختلف روانشناختی مشاغل را رصد میکردم که این پیگیری باعث میشد خودم را بهتر بشناسم و بهترین نوع برخورد با افراد را کشف کنم.
در متوسطه دوم کمی محدودتر شدم ولی کماکان به ورزش کردن ادامه داده و ارتباطات خودم را با اعضای فامیل داشتم. قبل از آن هم در زمینههای هنری و ورزشی فعالیت داشته و مقام هم دارم. البته در برنامه از الان به بعد هم در نظر دارم که دوباره این فعالیتها را از سر بگیرم.
ارتباط شما با اعضای خانواده چگونه بود؟
از همان کودکی پدر و مادرم را رفیق و دوست خودم میدانستم. در زمانهایی که کم میآوردم ضمن تکریم من، همراهم بودند. در صورت افت در آزمونی سریع پدر و مادرم با من همراه شده و سعی میکردند با گفتوگو و نظراتی که دارند این یاس و ناامیدی را از من دور کنند. توصیه میکردند که اشتباهاتم را بررسی کنم و "حتما اشکالات غیر علمی هم داشتی که قابل برطرف کردن باشد". بعد بررسی و تحلیل دوباره با پدر و مادرم گفتوگو میکردم که این گفتوگوها انگیزه من را چندبرابر میکرد.
در سالهای گذشته خیلی افراد میگفتند که ما کم درس خواندیم ولی دلیل موفقیت ما هوش ما بوده است. البته الان این موارد نادر و کمتر دیده میشوند. شما هم چنین استنباطی دارید؟
الان این حرفها نخنما شده و کسی خریدار این حرفها نیست. شاید قبلا با این حرفها آن فرد وجههای میگرفت و مثلا به عنوان یک فرد باهوش شناخته میشد اما الان همه متوجه شدند که حقیقت چیز دیگری است؛ "شما هر چهقدر هوش داشته باشید اگر تلاش نکنید موفق نمیشوید". متاسفانه افرادی درسخواندن زیاد را ارزش نمیدانند اما کم کم تعداد این افراد خیلی کم شده است. قبلا دانشآموزان سختکوشی خودشان را پنهان میکردند اما الان بیان آن افتخار است.
به حاشیهها اشاره کردید. توصیهای در این مورد دارید که بخواهید برای دانشآموزان بگویید؟
متاسفانه در سال کنکور حاشیهها اجتنابناپذیر هستند. بهترین کار برای دوری از این حاشیهها تمرکز بر روی درس میباشد. برای من پیش میآمد که حرفی روی ذهن من تاثیر بگذارد و عملکرد درسی من را کاهش بدهد. باید دامنه ارتباط با یک سری افراد را محدود کنیم و با افراد قابل اعتماد مشورت کنیم. سعی کنید "غرور به هیچ وجه ولی اعتماد بهنفس مناسب داشته باشید". از یک طرف غرور داشتن و از طرف دیگر نداشتن اعتماد به نفس باعث شکست شما خواهد شد.
به مرور و به تدریج مشاهده میکنیم که خوداتکایی دانشآموزان بیشتر و غرور کاذب کاهش پیدا کرده است. نظر شما چیست؟
آقای قانع (رتبهی 2 کشوری تجربی) از دوستان من هستند. قبل از اعلام نتایج با ایشان آشنا شدم و فقط ایشان نبودند بلکه من الان با سایر رتبههای تکرقمی و دورقمی آشنا شدهام. این رتبه باعث نمیشود که از هم دور بشویم. در سال کنکور هم همین بود؛ بچههایی رقیب من محسوب میشدند ولی این دلیل نمیشد که از هم دور بشویم. در زمینه درسی از هم مشورت گرفته و به هم کمک میکردیم. خوشبختانه این جو رو به پیشرفت است، جوی که رتبههای تک رقمی از مردم دوری میکنند، دیگر دیده و شنیده نمیشود.
برای مشاهده سایر مصاحبههای کاظم قلمچی با رتبههای برتر کلیک کنید