گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 5 کشوری کنکور تجربی 1401 + فیلم

نگار هاشم زاده یکی از قهرمان‌های پیوستگی کانون محسوب می‌شود که موفق به کسب رتبه 5 کشوری تجربی سال 1401 و رتبه 1 منطقه 1 شد. داستان موفقیتش را در این مقاله بخوانید...

گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 5 کشوری کنکور تجربی 1401 + فیلم

سلام من نگار هاشم زاده هستم رتبه 5 کشوری تجربی سال 1401 و رتبه 1 منطقه 1.

در آزمون های کانون، در دوران ابتدایی از دوم تا ششم دبستان شرکت کردم و در دوران دبیرستان یعنی از دهم تا دوازدهم در 148 آزمون قلمچی کلا شرکت کردم. 

لطف کنید بفرمائید چرا دبستان آمدید و در آزمون های کانون شرکت کردید، آیا پدر و مادرتان گفتند؟ قاعدتا در دوم دبستان پدر و مادرتان یا مدرسه ثبت نام کردند، نمی دانم، خودتان توضیح می دهید؟ این را بفرمائید و بفرمائید چطور شد در دوره متوسطه وقفه افتاد و بعد از آن چطور شد دومرتبه آمدید؟ داستان و مسیر را توضیح می دهید؟ 

ما در دوران دبستان برای قبولی در تیزهوشان درس می خواندیم، مدرسه ما هم خیلی روی تیزهوشان برنامه می ریخت و درس ها را به آن سمت هدایت می کرد برای همین از کلاس دوم دبستان از طرف مدرسه ثبت نام شدیم، همه بچه های مدرسه، حتی یادم است در مدرسه آزمون می دادیم به حوزه دیگری نمی رفتیم و تا ششم که تیزهوشان بدهیم این روند ادامه داشت. در ششم من از مدرسه درآمدم وارد مدرسه تیزهوشان شدم در آنجا رقابت برای یک آزمون خاص نداشتیم یعنی 3 سالی که ما راهنمایی می خواندیم.


آیا شما یادتان می آید ششم همه آزمون ها را شرکت کردید یا غیبت هم داشتید؟

من در ششم همه آزمون ها را شرکت کردم بعدش که از تیزهوشان درآمدیم برای یک آزمون خاصی رقابت نمی کردیم رقابت بیشتر بین بچه ها برای آزمون های مدرسه که معلم ها از ما می گرفتند بود.


چون وارد مدرسه تیزهوشان شدید می گفتید خوب من به هدفم رسیدم رقابتی هم اینجا در کار نیست، در متوسطه اول نیامدید؟

نه دقیقا اینطوری، چون ما درس هایی که در دوره اول می خواندیم خیلی متفاوت با کتابمان بود، مثلا یک کتاب علوم تجربی داشتیم ولی ما شیمی، فیزیک، زیست، زمین و ریاضی را جداگانه با معلم هایمان می خواندیم و درس هایی که داده می شد درس های مدرسه کتاب درسی نبود و ما برای آن ها درس می خواندیم آزمون هایی که در مدرسه از ما گرفته می شد جزوه خود معلم بود که کتابمان نبود مثلا کتاب های اضافی مثل تکمیلی ها داشتیم برای درس های اختصاصی موارد اضافه تری درس می دادند و واقعا ما کتاب را می توان گفت فقط سالی یکبار برای آزمون های ترم می خواندیم اصلا کتاب محور نبود می توان گفت برای همین دیگر من آزمون های کانون را چون بیشتر براساس کتاب بود شرکت نکردم حداقل در راهنمایی برای قبول تیزهوشان برنامه می ریزند بچه ها و پیش می روند ولی ما نیاز نبود آزمون تیزهوشان شرکت کنیم و تستی بخوانیم بیشتر مهم این بود که تشریحی بخوانیم من خودم وقتی وارد هفتم شدم چون تا ششم تستی کار می کردیم خیلی به مشکل برخورد کردیم که از معلم ها اول ها نمره کم می گرفتیم می گفتند این تستی است باید تشریحی جواب دهید و ما یواش یواش یاد گرفتیم تشریحی جواب دهیم بنویسیم تا در مدرسه بتوانیم نمره خوبی کسب کنیم ولی دیگر از دهم وارد جو رقابت کنکور شدیم که دوباره تست زنی اهمیت بیشتری پیدا کرد مفاهیم بیس اصلی روی کتاب ها بود نه چیزی که معلم درس می دهد که آن هم باز دوره دوم بیشتر کتاب درسی مهم شد.


درس خواندن در دبیرستان که شما می گویید باز باید روی تست ها تمرکز می کردید به معنی سطحی خواندن است یا نه؟

نه تشریحی جواب دادن با تستی پاسخ دادن خیلی فرق می کند خیلی وقت ها هست ما یک سوال را بلد هستیم جواب را درست می آوریم ولی موقع تشریحی نوشتن اگر راه حلی که مدنظر است را ننویسیم نمره کم می شود ولی در تستی ها جوری است که می شود شخصی سازی کنیم بعضی راه های ابتکاری داشته باشیم که سریع تر به جواب برسی و شاید راهی نباشد که معلمت بهت یاد داده ولی چون تستی است شما دستتان باز است برای ابتکاری کار کردن، راه حل های مختلف به کار بردن ولی متاسفانه در تشریحی جواب دادن اینطوری نیست باید طبق آن چارچوبی که به شما داده می شود جواب بدهید.


چطور شد در دبیرستان دومرتبه به کانون آمدید؟ آیا از اول جدی بودید؟ 

از دهم چون دیگر برای کنکور درس می خواندیم تستی خواندن و آزمون دادن خیلی جدی تر شد.


تصمیم چه کسی بود؟ تصمیم خودتان بود یا خانواده؟

تصمیم خودم و از تابستان همان دهم ثبت نام کردم که ادامه بدهم تا دوازدهم.


نظر پدر و مادرتان چه بود؟

با آزمون دادن خوب موافق بودند ولی این که کدام آزمون را شرکت کنم که کانون را خواستم خودم تصمیم گرفتم.


چطور شد تصمیم گرفتید؟ چه معیارهایی را در نظر گرفته بودید؟ 

اول جامعه آماری بالا که قلمچی دارد در دبستان هم شرکت می کردم از سطح سوالات، کیفیت و برنامه ریزی ای که داشت راضی بودم و یکی هم این که توصیه های رتبه های برتر یا موفق سال های قبل این تجربه را داشتند و بیشتر آزمون های کانون را همه توصیه می کردند.


 برنامه را هم بررسی کردید؟ 

تقریبا می دانستم که مثلا در دهم چطوری است در یازدهم چطوری و دوازدهم، بررسی جزئی که در طول سال بود که برنامه درسی ریختیم ولی کلیت آن را می دانستیم که چطوری است برنامه. 


از سال دهم جدی بودید یا به تدریج کار را جدی تر گرفتید؟ شاخصش این است که مثلا سال دهم چقدر غیبت داشتید، همین طور یازدهم و دوازدهم؟

یک غیبت سال دهم بعد کرونا داشتم که اولین آزمون غیرحضوری بود و شاید از نظر من آزمون در خانه دادن در آن زمان و غیرحضوری اصلا معنایی نداشت و فکر می کردم یک هفته بعد مدرسه ها باز می شود و ما برمی گردیم سر آزمون های حضوری و یک آزمون را آنجا سال دهم شرکت نکردم ولی بقیه را شرکت کردم.


در دوران کرونا ازمون دادن و درس خواندن به صورت آنلاین و غیرحضوری چه کشفیاتی برای شما داشت چه چیزهای جدیدی یک دفعه بدست آوردید در دنیای کاملا متفاوت آزمون دادن و یادگیری. 

کلاس آنلاین علاوه بر این که ذخیره زمان برایمان داشت و انرژی بیشتری برای ادامه روز داشتیم خیلی در مسیر درس خواندن به ما کمک کرد، علاوه بر آن چون می توانستیم از دبیرهای شهرهای دیگر هم استفاده کنیم. خیلی به نظرم موقعیت خوبی بود که بچه ها اگر دبیری را در شهر خودشان پسند نکردند بتوانند از دبیرهای شهرهای دیگر به نحو احسن استفاده کنند و خودم چند دبیر از شهرهای دیگر داشتم و در مسیر کنکور واقعا بهم کمک کردند. در مورد آزمون ها به نظرم حضوری بهتر است چون مدیریت سر آزمون استرس سر جلسه یا حتی صداها انجام می شود.


شما این اواخر که کرونا کمرنگ شد حضوری هم شرکت کردید؟

بله


از کی حضوری شرکت کردید؟ 

من راستش از اول دوازدهم با این که شما حضوری نمی گرفتید مشاورم از ما حضوری آزمون می گرفت. 


چند نفر بودید؟

نمی دانم زیاد بودیم. کل افرادی که پیش ایشان مشاوره می گرفتیم. چند آزمون هم اواخر و اواسط که کرونا کمتر شد قلمچی خودش حضوری گرفت آن ها را هم حضوری شرکت کردیم. 


موقع آزمون دادن یاد می گرفتید؟ اگر یاد می گرفتید چطوری؟

اینطوری بود که سر جلسه آزمون به خاطر محدودیت زمانش و شاید یک مقدار استرسی که داشتیم برخی اوقات سر برخی از سوالات راه حل هایی به ذهنم می رسید که شاید هیچوقت در منزل نمی توانستم آن ها را پیدا کنم ولی آن جا چون مجبور بودم.


یعنی شما واقعا تجربه کرده اید؟

بله.


در لحظه ای که دارید آزمون می دهید راه حلی به ذهنتان می رسد که قبلا نرسیده بود.

مثلا یک تیپ نوع سوالی را که قبلا با یک راه حلی حل می کردم شاید دو دقیقه وقت می برد سر جلسه یک راه حلی به ذهنم می رسید که در زمان کمتری بتوانم به جواب برسم.یا مثلا در سوالات زیست مخصوصا خیلی اوقات سوالات ابهام دار یا شک برانگیز ایجاد می شود و این که آن ها را مدیریت کنیم این که سر جلسه باید تصمیم بگیریم این که آن مورد ابهام دار را درست بگیریم یا نه این ها خیلی به ما درس می دهند در مورد مدیریت زمان و آزمون دادن فقط با آزمون دادن می توان به آن رسید. اینطوری است که ما وقتی آزمون می دهیم می فهمیم نقاط ضعف و قوت ما کجا هستند. کدام سوال ها را اول باید جواب دهیم کدام سوال ها بهتر است برای بار دوم نگه داشته شوند و اینطوری می توانیم حتی زمان را هم کنترل کنیم. 


آیا یادتان می آید یک بار در جلسه آزمون در همان جلسه آزمون متوجه شوید که باید روشتان را در یک درس تغییر دهید یا روشش را بهبود دهید یا یک موضوعی را آن جا بهتر یاد گرفته باشید؟

یک درس کامل نه ولی یک مبحث بله مثلا در شیمی مبحث آنتالپی داشتیم که گاهی سوالاتش خیلی زمان گیر می شد و سر جلسه وقت نمی کردیم جواب دهیم و مثلا من بعد از چند بار آزمون دادن فهمیدم باید روی محاسبات این مبحث خیلی کار کنم و یادگیری خود این مبحث خیلی ساده است ولی آن چیزی که در آزمون اذیت می کند محاسبات سختش است که مثلا بیشتر روی آن محاسبات کار می کردم برای آن مبحث. 


موقع آزمون دادن استرس داشتید؟ آرامش داشتید؟ بیشتر به فکر یادگیری بودید یا به فکر نتیجه، رتبه و تراز؟

 نمی شود گفت استرسم صفر بود. تعریف استرس با ترس فرق می کند که من ترس داشتم نه استرس و این به نظرم باید باشد در حد معقولش برای آزمون دادن، نمی شود با راحتی 100% در یک آزمونی یک نتیجه خوب آورد حتما باید به قولی در زیست می خوانیم سمپاتیک فعال شود بدن در حالت آماده باشی باشد برای آن سر جلسه تا بتواند سوالات را مدیریت کند، زمان را مدیریت کند اگر مدیریت زمان نباشد و راحت خیلی با آرامش باشیم شاید اصلا وقت نکنیم همه سوالات را بخوانیم و این بود در حد معقولش هم باید همه بچه ها بلد باشند که یک آماده باشی از آزمون از خودشان نشان دهند که در منزل نیست ولی اگر از حد نرمالش بگذرد طوری که طرف دست و پایش را گم کند و نتواند اصلا سوالات را بخواند یا گاهی برای بچه ها پیش می آید سردردی، دل پیچه ای سر جلسه آزمون در این حد هیچوقت نداشتم ولی در حد معقولش خوب است آدم داشته باشد ولی بیشتر صدمه می زند.


این که احتمال داشت برخی از بچه ها تقلب کنند چه کار می کردید؟ کنار آمده بودید؟ واکنش شما چه بود؟

من تقریبا کنار آمده بودم می گفتم من در حدی درس می خوانم که حتی بتوانم از کسی که تقلب می کند بهتر شوم. 


خودتان وسوسه نمی شدید تقلب کنید؟

نه چون ما مثلا برخی اوقات در مدرسه در یازدهم درس تاریخی داشتیم که خواندن یا نخواندن آن برای آینده ما تاثیر خاصی نداشت در آن نوع درس ها شاید چون اتفاق خاصی نمی افتاد و همه این کار را می کردند ولی برای کنکور وقتی درس می خوانیم می دانم سه سال بعد هم قرار است یک امتحانی بدهم که آینده من را مشخص می کند پس تقلب در آن برای من چه سودی دارد؟ یعنی درسی که من الان می خوانم مهم است باید بعدا از آن استفاده کنم اینطور نیست چیزی که الان می خوانم در ادامه به درد من نخورد همین کنکور آن درس هایی که خوانده ام را ازم می خواهد.


موقعی که نتیجه در حد انتظار نمی گرفتید، نتیجه ای که می خواستید نمی شد واکنش خودتان و پدر و مادرتان چه بود؟

بدترین آزمونی که دادم رتبه ام در حد 2000 شده بود این را می گویم که فکر نکنید وقتی می گویم بد است منظورم 50 اینا بوده، در حد 2000 که برایم خیلی سخت تمام شد. 


یعنی معمولا چند بودید؟

در یازدهم بدترین رتبه ام 19 کشوری بود.


پس در دوازدهم شما در بدترین حالت از 19 شدید 2000.

متاسفانه تقلب ها در دوازدهم بیشتر شد و کم تک رقمی شدم و حول و حوش سه رقمی می شدم مثلا حدود 500 ولی 2000 دیگر تحملش سخت بود ولی کاری که می کردم این بود که اولا روحیه را باید مدیریت کرد که سعی می کردم با چند ساعت مشغول به کار دیگری شدن این کار را انجام دهم مثلا با خانواده و برادرم حرف می زدم نه در مورد درس، بلکه یک موضوعی پیدا می کردیم در مورد آن حرف می زدیم یک موضوع غیردرسی که صرفا ذهنم درگیر آن موضوع شود و از فضای آن امتحان بیایم بیرون در حد چند ساعت، بعد آزمون را تحلیل می کردم این که چرا بد دادم، اشتباهاتم از کجا بوده و برای دو هفته بعد چه کار کنم که آزمونم بهتر شود و کلا تحلیل درسی، برنامه ریختن و این که کجاها ضعف داشتم.


این باعث می شد که تاثیرش کم شود، این طور که متوجه شدم پدر و مادرتان هم خیلی اذیت نمی کردند یا اصلا اذیت نمی کردند.

نه پدر و مادرم می شود گفت اصلا در سه سال درس خواندن من حتی یک رتبه کانون من را نمی دانند اصلا نمی پرسیدند نه کانون نه آزمون های دیگر. می دانستند درسم خوب است خوب پیش می رود دارم تلاش می کنم زیاد درس می خوانم ولی پیگیر نبودند هر آزمون رتبه من چه می شود خودم هم نمی گفتم چه خوب می دادم چه بد می دادم، خودم سعی می کردم اگر نتیجه آزمونم خوب بود که دستم درد نکنه و اگر بد بود مدیریت کنم برای درس هایم برنامه بریزم آن را بهتر کنم.


در کارنامه های کانون بیشتر به کدام توجه می کردید؟

کارنامه اشتباهات را خیلی دوست داشتم که در دوران جمع بندی و وقت هایی که مبحث ها زیاد بودند از آن استفاده می کردم ببینم بیشتر از کدام مباحث اشتباه دارم و نقطه ضعف ها و قوت هایم کدام ها هستند.


شخصی سازی برنامه را چه کار می کردید؟ یعنی یک برنامه راهبردی در کانون داریم ولی در عین حال طبیعی است که یک جایی در مدرسه جلوتر باشین عقب تر باشین نرسیده باشین این ها را چطور با شرایط خودتان انطباق می دادید؟

سعی می کردم حتما با برنامه ای که جلوتر است پیش بروم مثلا اگر مدرسه یا استادهای بیرونم درسی را جلوتر از کانون دارند درس می دهند حتما می خواندم تست می زدم و آن مبحث را یاد می گرفتم بعدش که کانون به آن مبحث می رسید و می خواست آزمون بگیرد سعی می کردم بیشتر تست بزنم مرور کنم بازیابی کنم آزمون بزنم ببینم بیشتر کجاها را مشکل دارم و برگردم آن ها را بخوانم اگر هم کانون جلوتر بود فکر کنم  شاید هیچوقت رخ نداد و من همیشه جلوتر بودم.


چند درصد با برنامه راهبردی منطبق بودید؟ مثلا می شد درسی را جواب ندهید؟

 هیچوقت عقب نیفتادم در طول سه سال همه مباحث را خواندم و رساندم جواب دادم بعضی اوقات اولین بارم بود که می خواندم ولی بعضی مطالب را قبلا خوانده بودم تست و مرور می کردم ولی حتما مباحث را می رساندم.


سال آخر به طور خاص، چه درصدی از وقتتان صرف درس خواندن، روخوانی و چه درصدی صرف مساله و تمرین و به ویژه تست شد؟ 

درس به درس خیلی فرق می کند مثلا در مسائل مثل ریاضی و فیزیک در ریاضی شاید 99% تست 1% مطالعه. حالا در فیزیک چون یک مقدار هم حفظیات داشتیم شاید ولی 5% مطالعه 95% تست ولی در درسی مثل زیست که کتاب منبع اصلی ماست و خیلی سوال ها از همان کتاب طراحی می شود 30درصد یا 40% مطالعه و 60 70 درصد تست. یا مثلا در دینی خیلی مطالعه می کردم شاید 40 مطالعه و 60 تست می زدم.


روش هایتان را به تدریج بهبود دادید یا اول دوازدهم که رسیدید همه روش ها را بلد بودید؟

به تدریج که من از دهم کنکوری خواندن را شروع کردم از دهم استارتش زده شد ولی خوب ما سه سال آخر درس نمی خوانیم دوازده سال است که مدرسه می رویم و درس می خوانیم بعضی درس ها را در همان ابتدایی یا دوره اول یاد گرفتیم بعضی روش های مخصوص خودمان را که با آن ها پیش می رویم بعضی را هم در این سه سال آخر یاد می گیریم این طوری است که در دهم مثلا در خیلی از درس ها من خودم ناپخته بودم و واقعا نمی دانستم چطوری باید با آن ها برخورد کنم ولی با خطا و آزمونی که خودم انجام می دادم آخرش بهترین روش را برای خودم پیدا کردم و با آن پیش رفتم. 


در نه سال گذشته هر ده نفر اول تجربی کشور کانونی بودند. پررقابت ترین رشته الان رشته تجربی است فعلا در کشور ما یک زمان رشته ریاضی بود. در این نه سال گذشته 14 نفر تبریزی هستند و 10 نفر تهرانی. علتش فکر می کنید چیست؟

شاید نظر شخصی شخصی خودم را بگویم ما در یک آب و هوای کوهستانی سرد و خشک بزرگ شده ایم و روی روحیه ما تاثیر گذاشته خیلی این طوری است که روحیه شاید اراده محکم روحیه خشنی شاید داشته باشیم نه خشونت منفی منظورم این است وقتی یک چیزی را می خواهیم هر کاری می کنیم تا به آن برسیم. یک روحیه جنگندگی و اراده محکمی معمولا داریم به خاطر همون خشکی اراده را برای پیشرفت استفاده می کنند برای موفقیت، سازندگی بعضی ها هم هستند که مثل مثلا چنگیز برای ویرانی استفاده می کرده از حومه ترک بوده یعنی از شخصیت منفی خودشان استفاده می کنند. این هم به شخص بستگی دارد که آن روحیه را کجا بخواهد خرج کند.


اگر بخواهید از کارهایی که پدر و مادرتان به لحاظ آموزشی برایتان انجام داده اند بگویید چیزی یادتان می آید؟ چون شما گفتید در سه سال آخر اصلا نه آن ها رتبه ها را می پرسیدند نه شما می گفتید. فکر می کنید آن ها به یک شکلی شما را هدایت کردند و این شخصیت را در شما پرورش دادند. چیزی یادتان می آید؟ 

پدر و مادر من از همان بچگی ما من و برادرم خیلی روی استقلال ما تاکید داشتند و سعی می کردند آن سیاست تربیتی که برایمان استفاده می کنند این طوری باشد که یاد بگیریم کارهایمان را خودمان انجام دهیم این که هیچ کسی به غیر از ما نمی آید کارهایمان را انجام دهد. 


پس قبول دارید این خوداتکایی و مستقل بودن را هم حاصل روش های تربیتی پدر و مادر شما بوده؟

بله آن که حتما چون از بچگی این را به ما یاد دادند و در این سه سال آخر نمی شود من آن طوری بزرگ شدم شاید در این کنکور خیلی بهم کمک کرد که آدم بداند فقط خودش است که می تواند به یک جایی برسد اگر خودش تلاش نکند اگر خودش برنامه نریزد اگر خودش زحمت نکشد از خوابش نزند سختی ها را تحمل نکند کس دیگری نیست که به جایش این کارها را انجام دهد و این روحیه را پدر و مادرم از بچگی به من یاد دادند. 


پیام این مصاحبه برای بقیه بچه ها که صحبت های شما را می شوند چیست مثل شما شوند روش شما را کپی پیست کنند یا چیز دیگری است؟

من اعتقاد دارم در همه زمینه ها نه درس و کنکور همه آدم های موفقی که تا الان بوده اند کنکور واقعا موفقیت آن چنانی نیست کسانی که واقعا کارهای خیلی بزرگی کرده اند را دارم می گویم همشون یک نقطه اشتراکی که دارند این است که خودشان راه خودشان را پیدا کرده اند خودشان بهترین خودشان، بهترین راه حل خودشان، این که در چه زمینه ای استعداد دارند چطور از استعدادشان استفاده کنند چطوری برنامه ریزی کنند همه شخصی سازی خود فرد بوده است اگر زندگی نامه افراد موفق را بخوانید هیچ آدم موفقی را نمی بینید که کارهای هم را تکرار کرده باشند. هر کسی سبک خیلی متفاوتی برای خودشان دارند ولی مهمترین نکته این است که خودشان پیدا کرده اند که کدام راه برای من بهترین است بچه ها هم حرف های من و بقیه را می شنوند می توانند با خطا و آزمون پیدا کنند که کدام روش برای خودشان بهترین است همان را استفاده کنند.


شما خودتان مصاحبه ی رتبه های برتر را می خواندید؟

مصاحبه کتبی رتبه های برتر را خوانده بودم.


آیا چیزی یادتان می آید که تلنگری به ذهنتان زده باشد و بعضی از ایده های آن ها را تجربه کرده باشید و اگر به دردتان خورده باشد ادامه بدهید؟

نه من بیشتر این بود که همه تاکید داشتند هر کسی باید خودش روش خودش را پیدا کند مثلا وقتی می دیدم من راهی را می روم که بقیه باهاش موافق نیستند ولی برای من دارد جواب می دهد نمی ترسیدم می گفتم مهم جواب دادن است مثلا خیلی ها می گفتند نه این کار اشتباه است تو نباید انجام دهی ولی من می دیدم من با انجام دادن دارم نتیجه می گیرم از بقیه یاد گرفته بودم که برایم مهم نباشد بقیه تو را تایید می کنند یا رد می کنند نتیجه را نگاه کن اگر نتیجه می گیری از آن راه، پس درست است ادامه بده.

 گفتگو: کاظم قلم چی

پیاده سازی متن: ناهید منجمی

برای مشاهده سایر گفتگو های کاظم قلم چی با رتبه های برتر 1401 کلیک کنید

فایل های ضمیمه

Menu