گفتگوی کاظم قلمچی با رتبه 1 کشوری کنکور انسانی 1401 + فیلم

در این مطلب، گفتگوی کاظم قلمچی با نفر اول کنکور انسانی 1401 آمده است...

گفتگوی کاظم قلمچی با رتبه 1 کشوری کنکور انسانی 1401 + فیلم

من محمد بهرامی هستم رتبه 1 کنکور انسانی سال 1401 از کرمانشاه و در 83 آزمون برنامه ای کانون به مدت دو سال شرکت کردم و الان هم در خدمت شما هستم. 


بعد از اینکه رتبه 1 کشور شدید مغرور شدید؟

نه واقعا یعنی چندان تغییری در زندگیم احساس نکردم البته این برای اولش بود بعد پی بردم که من باید حیثیت این رتبه را حفظ کنم. این رتبه را من به چشم یک مدالی می بینم (البته همه رتبه های تک رقمی اینطوری هستند) که به یک شخصی داده می شود و باید پرستیژ این رتبه را حفظ کند که کسی خواست موفق شود نگوید این که چیزی نیست.


چطور شد که شما یک غیبت هم نداشتید؟ کرونا هم بوده، آیا هیچ مشکلی پیدا نمی کردید؟

می گویند که اشیا با اضدادشان شناخته می شوند، خوب اگر من شرکت کنم بهتر است یا شرکت نکنم و با برنامه پیش نروم. طبیعتا تصمیم گرفتم هر تعداد آزمونی که از دستم برمی آید شرکت کنم که موفق شوم، از ابزار استفاده کنم که به مقصد برسم. 


سخت نبود این پیوستگی؟

طبیعتا سخت است، مگر می شود مسیر موفقیت همینطوری هموار باشد، اگر اینطوری باشد که همه رتبه 1 می شوند. 


امکانش هست توضیح بدهید و خانواده تان را معرفی کنید؟

مادرم گفتاردرمان هستند و دانشگاه تهران درس خوانده اند و پدرم هم نظامی و سرهنگ هستند و یکی از خاله هایم استاد دانشگاه رشته دندانپزشکی در کرمانشاه و دیگری هم متخصص زنان و دو دایی من قاضی هستند دکترای حقوق دارند و افراد موفق خیلی زیاد داریم.


آن ها چه تاثیری در انتخاب برنامه کانون داشتند؟ آیا آن ها توصیه کردند؟ صحبت می کردید؟ چه طور بود؟

به خصوص دایی هایم توصیه می کردند حتما قلمچی را برو و اگر با برنامه اش پیش بروی موفق می شوی. 


خود آن ها در آزمون های کانون شرکت کرده بودند؟

بله دایی کوچکم و قبل از ایشان زیاد قلمچی نبود.


کدام یک از عناصر برنامه بیشتر به دل شما نشست و بیشتر برایتان مفید بود؟

شاید همین نظمش بوده. خیلی دقیق مشخص کرده بود این قسمت را می خواهم سوال بدهم و باید بروی و بخوانی حالا هر طور خواستی بخوان و این که آینده را برایم مشخص کرده بود ما در این زمان برای کنکور مباحث را تمام می کنیم، همه مطالب را خوانده ایم و برو مرور کن.


برنامه را ما طوری تنظیم کرده ایم که حتی دانش آموزانی که خیلی درس نمی خوانند هم با این برنامه بتوانند پیش بروند، آهسته و پیوسته تا این که یک جایی حجم کار زیاد شود و یک جایی حجم کار کم. شما به این موضوع توجه کرده بودید؟

بله در برنامه هم ذکر شده بود و عبارت ایستگاه جبرانی نوشته بود، من استفاده چندانی از آن نکردم فقط یک بار اشتباهی حذفیات ریاضی را نوشته بودم و بخشی از ریاضی حذف نشده بود ولی من نوشته بودم حذف شده و مطالعه نکرده بودم که آن را جبران کردم، اتفاقا نزدیک کنکور هم بود.


روش های درس خواندتان را چگونه کشف می کردید آیا تا روز کنکور در تمام درس ها به آن روش دلخواه و موثرتان رسیدید؟

به تدریج پی بردم، مثلا به خودم می گفتم این طوری هم می شود خواند مثلا برای درس فلسفه اول آن را دست بالا نگرفتم بعد متوجه شدم حرف برای گفتن زیاد دارد و به جای اینکه کتاب را بخوانم بعد تست بزنم روشم را ارتقا دادم مثلا تست را پیش خوانی می کردم تا ببینم چطوری ازین مبحث سوال می دهند بعد متن را می خواندم به آن تست ها پاسخ می دادم و تست می زدم و یک کار دیگری که می کردم و برای خودم خیلی جالب بود این بود که در انتها هر چه یاد گرفته بودم را بدون نگاه به کتاب روی یک برگه کاهی می نوشتم، خیلی کار سختی است ولی وقتی این کار را انجام دهید با خودتان می گویید این چه مطلبی بود که آن را بلد نبودم. 


آیا شما چنین تجربه ای داشتید که در همان جلسه آزمون دادن، یاد بگیرید؟

بله من روش ضربدر و منها را خیلی ارتقا داده بودم چند علامت دیگر هم اضافه کرده بودم مثلا علامت مثبت کنار برخی از سوالات می گذاشتم یعنی آن سوال یک نکته دارد و سوال جالبی است و موقع تحلیل بیشتر به آن توجه می کردم. اوایل فکر می کردم در آزمون باید سوالات سخت را مشخص کنم بعد متوجه شدم وقتی آزمون می دهید باید فکر کنید دارید کنکور واقعی را می دهید بعد از کنکور سوالات سخت به چه کارت می آید پس دیگر سوالات سخت را در حین آزمون مشخص نکردم بلکه بعد از آزمون و در زمان تحلیل آزمون با ماژیک فسفری این کار را می کردم.


آیا برای شما در همان جلسه آزمون این اتفاق افتاد که بگویید روش درس خواندنتان را تغییر دهید یا بهبود ببخشید؟

بله خیلی درس ها بودند ولی بارزترینش در جغرافیا بود، جغرافیا چندان کتاب سختی ندارد ولی سوالاتی از آن می دهند که هیچ کسی حل نمی کند. با خودم گفتم بهتر است اول یک کنکور را بزنم مثلا سوالات کنکور 1400 را که جغرفیایش نسبتا دشوار بود را بزنم بعد کتاب را بخوانم تا بدانم چطوری تحلیلی از آن سوال می دهند.


بعد از کارنامه گرفتن آیا تجربه ای شد که از روی کارنامه تشخیص دهید روشتان را تغییر بدهید یا بهبود ببخشید؟

یک درسی بود در فلسفه دوازدهم در مورد نظریات ملاصدرا که از آن سوالات سختی طرح شده بود و به نظرم من کمتر از 40 درصد آن درس را پاسخ داده بودم و فهمیدم یک نکته درسی دارد و متوجه شدم درس های دیگر هم ممکن است چنین نکته ای داشته باشند و روش فلسفه را اصلاح کردم.


به کدام کارنامه ها بیشتر توجه می کردید؟

دو کارنامه را خیلی دوست داشتم یکی همان کارنامه اصلی بود که غلط ها و درصد و تراز و رتبه ها را گفته بود. 


در مورد غلط ها عکس العمل شما چطور بود؟ وقتی می دیدید سوالی را غلط جواب داده اید، لجتان می گرفت یا خوشحال می شدید؟ یا هر دو.

من خیلی لجباز هستم و به آن سوال می گفتم تو کی هستی که بخواهی من را شکست بدهی و من تو را غلط بزنم. 

کارنامه دیگری هم که خیلی دوست داشتم کارنامه چند از ده بود.


دوست دارم شما که رتبه 1 هم هستید در مورد چند از ده صحبت کنید چون این اختراع ویژه ما هست. چه چیزی را در مورد چند از ده دوست داشتید؟

من داشتم برای کنکورم هدف گذاری می کردم که مثلا فلان درس را 90 بزنم، چند روش آماری در کتاب ریاضی گفته بود از آن ها استفاده کردم و تقریبا درصدهای دقیقی هم بود یعنی درصدهای کنکور تقریبا با هدف گذاری ما منطبق بود. 


در بررسی کارنامه با پدر و مادر گفتگو می کردید؟

در سال دوازدهم خیلی انتظارات آن ها بالا رفته بود و به کمتر از رتبه یک قانع نبودند و  اگر آزمونی را خوب نمی دادم می گفتند برای سری بعد برو جبران کن، تشویق با تنبیه بود.


در یک سال شما چقدر تست زدید، تمرین و مساله حل کردید و چقدر روخوانی کردید؟ اگر بخواهید جمع بندی کنید فکر می کنید نسبتش چطوری بوده است؟

تخمینی می گویم. کمتر مطالعه کردم و بیشتر تست زدم به خصوص در ایام جمع بندی.


یعنی هر چقدر به ایام جمع بندی رسیدید بازیابی را بیشتر انجام دادید حدودا فکر می کنید چقدر باشد؟

 شاید 45 به 55 بود.


شما چالش ها را دوست داشتید؟

بله قطعا چیزی که من را نکشد قوی تر می کند، هرچند ایراداتی به این جمله وارد است، آزمون می دهید با نقاط ضعف و قوت های خودتون روبرو می شوید قوت ها را یعنی درس هایی که قوی هستید نباید پایین بیایید و ضعیف را بالا بیاید، ساده است.


آیا وقتی داشتید آزمون می دادید استرس داشتید؟

نه استرسی نیستم.

با دایی ام (که دکترای حقوق دارند و الان قاضی هستند) بعد کنکور برای انتخاب رشته حرف می زدم می گفتند وقتی برای قضاوت درس می خواندم من کار خودم را کردم و نتیجه با خداست من وظیفه ام را انجام دادم.


قهرمان نزدیک شما دایی شماست؟

قهرمان زیاد داریم.


بین زحمت کشیدن و فکر کردن کدام را موثر می دانید؟ 

هر دو باید همراه هم باشند اگر فکری نباشد تلاش بیهوده فایده ندارد فکر بدون تلاش هم نتیجه ندارد البته در علم.


اگر نکته ای هست که خودتان می خواهید تاکید کنید بفرمائید.

در فلسفه درسی بود که درباره سقراط بود و من آن را از بس خوانده بودم حفظ بودم البته زیاد هم نبود و می گفت داناترین مردم کسی است که چون سقراط بداند که هیچ نمی داند ما باید قبول کنیم چیزی را نمی دانیم که بعدش برویم دنبال پیدا کردنش پس نباید بگوییم ما همه چیز را می دانیم هر کسی در حد خودش مطالبی می داند و اگر ارتقایش بدهد خیلی بهتر است.


گفتگو: کاظم قلم چی

پیاده سازی متن: ناهید منجمی



برای مشاهده سایر گفتگو های کاظم قلم چی با رتبه های برتر 1401 کلیک کنید

فایل های ضمیمه

Menu