گفتوگو با پدر و مادر احمدرضا پوزش، رتبهی 7 تجربی از یاسوج
معتقدیم بیشتر درآمد ما باید صرف تحصیل فرزندانمان شود
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
مادر: من مادر احمدرضا پوزش هستم. تحصیلاتم در سطح دیپلم است و خانهدار هستم.
پدر: من محمدصالح پوزش هستم. مدرک کارشناسی دارم و بازنشستهی منابع طبیعی هستم.
همسرتان چه تأثیری بر تربیت و پیشرفت احمدرضا دارند؟
پدر: قطعاً مادر در کنار پدر، بهترین نقش را در تربیت فرزندان بر عهده دارد. در همهی خانوادهها همین طور است و شکی در این نیست. مادر احمدرضا هم در تربیت و موفقیت او نقش مؤثر و بسیار خوبی داشت. محیط را برای او آرام نگه میداشت و همیشه با معلمان و مسئولان آموزشی احمدرضا مشورت میکرد. در جامعهی ایرانی بار مسئولیت کارهای خانواده در خانه بر عهدهی مادر است. من همیشه شاهد بودم که همسرم بسیار به تغذیهی احمدرضا اهمیت میداد و برایش چیزهایی را که لازم داشت، فراهم میکرد. حواسش کاملاً به پسرمان بود و زمانی که احمدرضا ناخواسته وقتش را تلف میکرد، مادر حواسش بود و به او تذکر میداد. احمدرضا در درسخواندنش مستقل و آزاد بود و با برنامهی کانون پیش میرفت؛ اما ما هم در کنارش بودیم و حواسمان به او بود.
مادر: احمدرضا از زمانی که به مدرسه رفت، پدرش بازنشسته شده بود. از ابتدا تا روزی که احمدرضا کنکور داشت، در خدمت احمدرضا بود و هرجا میخواست برود، زحمتش را پدرش میکشید. ما پنج فرزند داریم. پسر دومم دکتری مکانیک دارد و در آمریکا استاد دانشگاه است. یکی دیگر از پسرانمان دکتری حسابداری دارد و دخترم داروسازی خوانده است. از وقتی پسرم از ایران رفت، خیلی ناراحت بودم و همسرم برای خانواده سنگتمام گذاشت. ما در کنار هم خیلی خوشبخت هستیم و فرزندانمان موفقاند.
آقای پوزش، ظاهراً شما در موفقیت آموزشی فرزندانتان زحمات زیادی کشیدهاید.
پدر: من کارهایی را که برای بچهها کردهایم تا به اینجا برسند، رنج و زحمت نمیدانم. حتی زمانی که شاغل بودم و در ادارهی منابع طبیعی استان مسئولیت داشتم، همیشه به فکر بچههایم بودم. هیچوقت به فکر داشتن خانه و ماشین و مانند اینها نبودم و پیشرفت تحصیلی فرزندانم و تفریح و سرگرمی خانوادهام برایم در اولویت قرار داشت. چون بازنشسته بودم، برای احمدرضا وقت بیشتری هم داشتم. هیچوقت نمیگذاشتم احمدرضا از سرویس مدرسه استفاده کند و خودم رفتوآمدش را برعهده داشتم. پیش میآمد که هم او را به مدرسه و هم به کلاسهای تقویتی یا زبان میبردم. علیرغم اینکه کارمند بودم، هیچوقت به هزینهی کلاسها توجه نداشتم و او را در بهترین زبانکدهی شهر ثبتنام کردم و زمانی که کلاس داشت، در ماشین منتظرش مینشستم تا کلاسش تمام شود. همیشه سعی میکردم بیشتر درآمدم را خرج تحصیل فرزندانم بکنم.
در سال کنکور احمدرضا شرایط کرونایی را چگونه مدیریت کردید؟
مادر: روزی که خبر تعویق کنکور را دادند، از احمدرضا خواستم آرامش داشته باشد و آن روز اصلاً درس نخواند. برای احمدرضا ناراحت بودم؛ اما به روی خودم نمیآوردم. به او میگفتم هیچ مشکلی نیست و فرصتی پیش آمده تا بیشتر درس بخواند. بعد از آن هم تمام تلاشم این بود که آرامش او به هم نخورد تا کنکورش را بدهد.
پدر: بحث کرونا دغدغهی بدی برای تمام خانوادهها بود. بهتعویقافتادن کنکور هم در خانوادههایی که فرزند کنکوری داشتند، مزید بر علت شد و وضعیت را دشوارتر کرد. بچههایی که برای برگزاری کنکور در زمان اصلی خودش، آمادگی کامل داشتند، از این وضعیت خیلی ناراحت بودند. ما احمدرضا را دلداری میدادیم و به او میگفتیم هرچه تقدیر و قسمت باشد، همان پیش خواهد آمد و باید هر پیشامدی را به فال نیک بگیریم.
از کودکی احمدرضا و مسیر آموزش او خاطرهای دارید؟
پدر: احمدرضا از چهارسالگی پلاک ماشینها را میخواند. یکی از سرگرمیهایش این بود که وقتی به سفر میرفتیم، پلاک ماشینها را بخواند یا به کوچه میرفت و پلاک ماشینهایی را که توقف کرده بودند، یادداشت میکرد. ما از این موضوع پیش از مدرسهرفتنش، شوق داشتیم و خوشحالمان میکرد. بعد به این فکر افتادیم که احمدرضا را پیش از موعد به مدرسه بفرستیم. به نظرمان آمد که وضعیت هوشی احمدرضا خوب است. این موضوع را با مدارس مختلف در میان گذاشتیم. یکی از مدرسهها پذیرفت که احمدرضا بهصورت جهشی امتحان بدهد و تا کلاس سوم دبستان را به این صورت پیش ببرد. از او آزمونهایی گرفتند که زیرنظر آموزشوپرورش شهرستان بود و در زمینهی درسی و هوش بود. احمدرضا در این امتحانات هم موفق شد. این برای ما جرقهای بود که بیشتر به او توجه کنیم و برای موفقیتش برنامهریزی کنیم. در سالهای منتهی به کنکور هم هر منبعی را که فکر میکرد مفید است، سریع برایش تهیه میکردیم. در این مدت شاید هر هفته بهصورت اینترنتی کتاب سفارش میدادیم.
کمی دربارهی فرزندان دیگرتان برایمان بگویید.
مادر: از کودکی متوجه هوش فرزندانم بودم. همیشه معلمانشان من را به خاطر تربیت فرزندانم تحسین میکردند. معلمان احمدرضا هم خیلی از تربیت و تحصیلش رضایت داشتند و برای فرزندان دیگرمان هم همین طور بود. همیشه در مدرسه جزو دانشآموزان برتر بودند و به انتخاب دوست اهمیت زیادی میدادند.
موضوع دیگری هست که بخواهید برایمان بگویید؟
پدر: معمولاً بچههایی که با روش درست تربیت میشوند و برای زندگیشان تلاش میکنند، در آینده انسانهای موفقی خواهند بود. البته خانوادهها باید تا الان هرطور مراقبشان بودند، بعد از کنکور هم همان رسیدگی را انجام دهند و نباید بچهها را از نظر دور نگه دارند و به آنها بیتوجهی کنند. در همین مقطع هم بچهها به مراقبت نیاز دارند. بهتر است برنامهی بچهها را رصد کنند تا خیالشان از بابت ادامهی مسیر بچهها هم راحت باشد.
سایر گفتوگوهای داوود اکبری را در لینک زیر بخوانید: