این روزها، در حوزهی آموزش، دیدگاه خوبی دربارهی آزمون وجود ندارد. منتقدان میگویند آزمونها زمانبر هستند و دانشآموزان را تحتفشار قرار میدهند و در آزمونهایی که برای آنها چهارچوب خاصی تعریف میشود و بهاصطلاح استاندارد میشوند، اولویتهای آموزشیِ دیگر نادیده گرفته میشود؛ اما حقیقت این است که اگر از آزمون بهدرستی استفاده شود، بهعنوان بخشی از روند آموزش، ابزار مهمی برای سنجش و رشد یادگیری خواهد بود.
در پژوهشی که با همکاری «جفری دیکارپیک»، روانشناس دانشگاه پردو، منتشر شد، ارزیابی کردیم که دانشآموزان چگونه مطالبی را که خواندهاند، به خاطر میآورند. پس از مطالعهی اولیهی مطالب، دانشآموزان را در برخی از قسمتها آزمودیم. برای این کار، به آنها کاغذ سفیدی دادیم و از آنها خواستیم مطالب را تا جایی که میتوانند، بازیابی کنند. آنها حدود 70درصد مطالب را به یاد آوردند. برای بخشهای دیگرِ مطالب، فقط از آنها خواستیم که دوباره بخوانند و از آنها آزمون نگرفتیم. در واقع، با این کار، 100درصد مطالب مرور شد.
در آخرین آزمونهایی که دو روز یا یک هفته بعد برگزار شد، دانشآموزان مطالبی را که درست بعد از مطالعه ارزیابی کرده و آزمون داده بودند، خیلی بهتر از مطالبی که فقط مرور کرده بودند، به خاطر آوردند.
فکر میکنید چه اتفاقی افتاده است؟ وقتی دانشآموزان آزمون میدهند، از آنها میخواهیم که اطلاعات را از حافظهشان بازیابی کنند. فعالیتهای آموزشیِ بیشتر مانند کنفرانسدادن دربارهی موضوعات و خواندن کتابهای درسی به آنها کمک میکند تا یاد بگیرند و به خاطر بسپارند. اگر از انواع آزمونها بهدرستی استفاده شود، دانشآموزان به تمرینِ مهارتِ ارزشمندِ بازیابی تشویق میشوند. واقعیت این است که حافظه پس از آزموندادن، بهبود مییابد. در این صورت، یادگیری تشدید شده و مطالب در حافظه تثبیت میشود. به این میگویند تأثیرِ آزمون یا اثر تمرینِ بازیابی.
بازیابی امری بسیار حیاتی است؛ زیرا بسیاری از پژوهشها نشان میدهد اغلب چیزهایی را که یاد میگیریم، بهسرعت فراموش میکنیم. بنابراین دغدغهی اصلی ما برای یادگیری، یافتن راهی برای جلوگیری از فراموشی است.
سؤال این است که ساختار آزمون باید چگونه باشد تا بتوانیم بهنحو مؤثری از آن استفاده کنیم. درک و بینشی که ما و سایر محققان به آن رسیدهایم، این است که آزمون استاندارد وقتی بهترین اثر را برای دانشآموزان دارد که آنها را بهطور منظم، برای آموزش و یادگیری، گرد هم بیاورد و نتیجهمحور هم نباشد. این بدان معناست که وقتی چیز جدیدی یاد میگیرید، یادگیری خود را با رفتن به کلاسهای منظم و مطالعهی هرروزه بسنجید.
دانشآموزان در طول ترم، کموبیش در آزمونهای منظم کلاسی شرکت میکنند و به این طریق، در یادگیری پیش میروند. شاید اوایل به این آزمونها به دیدهی تردید بنگرند؛ اما کمکم، این نظام آموزشی را میپذیرند. برای این آزمونهای کلاسی، اندکی مطالعه کافی است؛ آنقدرها هم به تلاشکردن نیاز نیست.
باید گفت بازیابی اطلاعاتْ وقتی سودمندتر است که تمرینها با فاصله از هم برگزار میشود. به این ترتیب میتوانید برای بازیابی آنچه فراموش کردهاید، دوباره تلاش کنید. تلاش مضاعف برای یادآوریِ اطلاعات، یادگیری را عمیقتر میکند. فرقی ندارد در حال تمرین انواع پرتاب توپ بیسبال باشید یا در حال حل مسائل هندسهی فضایی در یک دنبالهی تصادفی؛ وقتی روشهای گوناگون بازیابی با هم ترکیب میشود، کمککننده است. بعدها در انواع پرتابها بهتر عمل میکنید و برای حل مسائل هندسه، از روشهای متمایز بهره خواهید برد.
محققان همچنین دریافتند، در کمال تعجب، راهبردهای رایج در مطالعه (خطکشیدن زیر مطلب، هایلایتکردن، مرورکردن) توهمِ یادگیری را به همراه دارد و این تلاشها اغلب راه به جایی نمیبرد و هدر میرود؛ زیرا دانشآموز، در نهایت، نمیتواند از مطالبی که خوانده، استفاده کند.
زمانی که من و همکارانم پژوهشهای خود را از سطح آزمایشگاه به مدرسهی متوسطهای در کلمبیا گسترش دادیم، متوجه شدیم زمانی که درسْ یک بار در کلاس ارائه میشود و سه بار به محک آزمون گذاشته میشود، دانشآموزان بهطور میانگین، نمرهی «A-» میگیرند؛ اما وقتی درس یک بار ارائه شده و بدون هیچگونه امتحان، سه بار مرور میشود، نمرهی آنها بهطور میانگین «C+» است. همچنین اثر مثبت امتحان تا آزمون بعدی که هشت ماه بعد برگزار میشود، باقی میماند.
«مری پت وندروت»، استاد زیستشناسی، بهویژه دریافت که این فواید برای خانمها و اقلیتهایی که کمتر در جامعه به چشم میآیند، وجود دارد. این دو گروه، بیشترین ناکامیها را در زندگی تجربه میکنند.
بازیابی فقط برای این نیست که دانشآموزان بهتر آزمون بدهند. هرکس در حال یادگیری است، همواره با مطالب پیچیدهای دستوپنجه نرم میکند. در این مواقع، برخی از تمرینهای بازیابی کمک میکند تا ساختارهای ذهنی پیچیدهتری در ذهن یادگیرنده شکل بگیرد. به این ترتیب میتوان در موقعیتهای مختلف، از این ساختارها بهره برد. خودتان را خلبان جت تصور کنید و در این شبیهسازی، تمرین کنید تا شرایط اورژانسی را مدیریت کنید. جدول ضرب نیز مفاهیم و مهارتهای پیچیدهای دارد که میتوان با تلاش و تمرینهای متنوع بر آنها مسلط شد.
باید طرز تفکرمان را دربارهی آزمون تغییر دهیم. آزمون ابزاری نیست که فقط برای پایانبخشیدن به یک نیمسال تحصیلی کاربرد داشته باشد؛ بلکه ابزاری است که باید از ابتدا تا انتهای نیمسال تحصیلی، به رشد و پیشرفت دانشآموز کمک کند و او را بر مسیر یادگیری متمرکز کند و تلاش او را به سمت نقاط ضعف هدایت کند؛ مواردی که به تمرین بیشتر برای رسیدن به مهارت نیاز دارد.
آزمونهای استانداردشده در کنار آموزش عمومی، از بعضی جنبهها برای سختگیریِ بیشتر است. ما میتوانیم به روش دیگری سختگیری کنیم. میتوانیم به معلمان بیاموزیم که در آزمونگرفتن کمتر سختگیری کنند. میتوانیم از مزایای تمرین بازیابی به دانشآموزان بگوییم و به آنها یاد بدهیم که چگونه از روش بازیابی برای درسخواندن در خارج از کلاس درس استفاده کنند. این آموزشها علاوه بر اینکه کمهزینه است، عادتهای یادگیری موفق را پرورش میدهد و در طول زندگی به کمک دانشآموزان میآید.