معلمی که کتابهایش را امانت میدهد
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
من مریم محمدی هستم. کارشناسی رشتهی علومتجربی دارم و ۱۸ سال است که در مقطع متوسطهی اول علوم تدریس میکنم.
چه شد که معلم شدید؟
همیشه به معلمی علاقه داشتم و در انتخابرشتهی دانشگاهی هم اولویتم را رشتههای تربیتمعلم قرار دادم. دانشگاهی که قبول شدم، به محل سکونت ما دور بود؛ بنابراین در دانشگاه آزاد رشتهی تربیتمعلم علومتجربی را انتخاب کردم. اول بهصورت حقالتدریس فعالیت میکردم و بعد به استخدام آموزشوپرورش درآمدم.
کتاب علوم در این ۱۸ سالی که تدریس میکنید، تغییراتی کرده است. شما چطور؟ شما هم تغییر کردهاید؟
در دانشگاه چیزهای خاصی آموزش داده میشود و وقتی کسی وارد آموزشوپرورش میشود و کار با بچهها را از نزدیک شروع میکند، باید معلومات خود را بیش از آن چیزی کند که در دانشگاه آموخته است. همچنین باید این معلومات را مدام بهروز کرد. من هم در این سالها خیلی تغییر کردهام. دانشآموزان امروزه همگی با شبکهی جهانی اینترنت کار میکنند و معلومات و اطلاعات زیادی دارند. گاهی در کلاس سؤالاتی میکنند که جواب آنها را نمیدانم و مجبورم به دنبال پاسخ آن بروم. البته از آنها هم میخواهم که تحقیق کنند. همیشه به آنها گفتهام که از ندانستن نهراسند و اگر چیزی را نمیدانند بپرسند. گاهی به آنها پروژههای تحقیقاتی میدهم. مثلاً امسال که متأسفانه در شهرهای مختلف سیل آمد، بچهها برایشان سؤال پیش آمده بود که منظور از تمیزکردن کنارههای رودخانهها چیست. قرار گذاشتیم که هم من دربارهاش تحقیق کنم و هم آنها تحقیق کنند و به کلاس بیاورند.
در معلمی الگوی خاصی در زندگی داشتهاید؟
علاقهای که به معلمی دارم، بیشتر تحتتأثیر معلم زیست دورهی دبیرستانم است. در دورهی دانشجویی بهصورت کارآموزی به مدرسهها میرفتیم. من به مدرسهی خواهرم رفتم و دورهی کارآموزی را آنجا گذراندم. یکی از معلمهای آن مدرسه کارش عالی بود. همهی کارهایش بهموقع بود. کارهای تحقیقی به بچهها میداد و برایشان وقت میگذاشت. درسها را برایشان دوره میکرد. من هم از ایشان الگو گرفتم و روش کارم با بچهها به همین صورت است. هر جلسه پرسش کلاسی دارم و درسها را برای آنها دوره میکنم. حتماً آزمایش درسها را انجام میدهم و اجازه نمیدهم وقت کلاس هدر برود. گاهی بچهها از این همه سختگیری گلایه میکنند و در جواب به آنها میگویم آخر سال نتیجهی این سختگیری را خواهند دید. من در مقطع نهم تدریس میکنم و در متوسطهی اول، سختترین پایه است و امتحان نهایی دارند. هر سال یک درس سخت طرح میشود؛ اما بچههای من در امتحانات نهایی هیچ مشکلی ندارند. روشم سختگیرانه است اما در وقت خود، خوشوبش و بگووبخند هم داریم و سعی میکنم کلاس را شاداب نگه دارم.
در کودکی چقدر اهل کتابخواندن بودید؟ اصلاً کتابخواندن چه جایگاهی در زندگیتان دارد؟
زمانی که کودک بودم، زیاد برایم کتاب داستان نمیخریدند و اجازه نمیدادند رمان بخوانم. امسال که به نمایشگاه کتاب تهران آمدم، برادرزادهام را به بخش کتابهای غیردرسی بردم. معتقدم بچهها باید کتابهای غیردرسی هم بخوانند و خودشان را به کتابهای درسی محدود نکنند.
نظرتان راجع به استفاده از تکنولوژیهای آموزشی چیست؟
مدرسهای که در آن تدریس میکنم، نزدیک شهرستان رباطکریم است و چون خانوادهها بضاعت مالی برای خرید کتابهای کمکدرسی ندارند، سعی میکنم در اینباره پیشنهادی به آنها ندهم. خودم در خانه کتابهای زیادی در زمینهی کمکآموزشی دارم و وقتی میبینم دانشآموزی بااستعداد و سختکوش است، کتابهای خودم را به او امانت میدهم. فقط از او میخواهم که آنها را سالم برگرداند تا دانشآموزان دیگر هم بتوانند از آنها استفاده کنند.