ادب پارسی - آواز کبوتر

جار و جنجالی به پا شد که نگو و نپرس! پایش را کرده بود در یک کفش2 که نثر هم می‌تواند شعر باشد. من قبول نمی‌کردم و می‌گفتم یک نوشته، یا شعر است یا نثر. مثلاً بیت زیر یک شعر است:

ادب پارسی - آواز کبوتر

به نام خداوند هر بود و هست               نگارنده‌ی نقش بالا و پست1

جار و جنجالی به پا شد که نگو و نپرس! پایش را کرده بود در یک کفش2 که نثر هم می‌تواند شعر باشد. من قبول نمی‌کردم و می‌گفتم یک نوشته، یا شعر است یا نثر. مثلاً بیت زیر یک شعر است:

گل بی‌رخ یار خوش نباشد                                بی‌باده3 بهار، خوش نباشد

اما نوشته‌ی زیر یک نثر است:

گویند بطی4 در آب، روشنایی ستاره می‌دید.

اما او عبارت زیر را مثال آورد:

همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.

و گفت: «این همه آهنگ در این کلمات هست و غیر از آن واژه‌های کمال و جمال قافیه‌های این شعرند.»

وقتی اختلاف بالا گرفت5، تصمیم گرفتیم نزد دبیرمان برویم و کلام آخر را از ایشان بشنویم. دبیرمان گفت: «این عبارت، شعر نیست؛ بلکه شبیه شعر است. به آن نثر مسجع یا آهنگین می‌گویند. در این نوع نوشته‌ها، شاعر، کلمات پایانی را هماهنگ انتخاب می‌کند. این واژه‌ها «سجع6» هستند؛ مثل دو کلمه‌ی جمال و کمال. سجع در نثر، تقریباً برابر است با قافیه در شعر و همان طور که قافیه در پایان مصراع‌های شعر می‌آید، سجع هم در پایان جمله‌ها و عبارت‌ها قرار می‌گیرد.»

بعد هم خواجه عبدالله انصاری را به عنوان پیشگام سجع‌نویسی به ما معرفی کرد و جمله‌ی زیبای زیر را از ایشان برای‌مان خواند:

الهی، اگر کاسنی تلخ است، از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است، از دوستان است.

پاورقی:

1. ادیب‌الممالک فراهانی

2. اصرار داشت

3. شراب

4. مرغابی

5. شدت یافت

6. سجع در لغت به معنی آواز کبوتر است.

Menu