به نام آن که گنج جسم و جان ساخت طلسم گنج جان، هر دو جهان ساخت
سنش یکرقمی بود؛ آن هم زیر پنج سال؛ ولی جوابهایش بزرگ و عجیب. وقتی پدر و مادرش از او سؤال میکردند که «چرا اسباببازیهایت را مخفی کردهای؟ چرا آنها را به بچهی مهمان نمیدهی تا او هم بازی کند؟» میگفت: «آخر اسباببازیهایم خجالتی هستند!» یا وقتی به او میگفتند «چرا وقتی بزرگتری را میبینی، سلام نمیکنی؟» میگفت: «سلامم مثل خودم کوچولوست!» وقتی از او میپرسیدند «چرا این قدر لباسهایت را کثیف کردهای؟» در پاسخ با لحنی دلپذیر و کودکانه میگفت: «لباسم خاکبازی را دوست دارد و به حرف من گوش نمیکند!»
اطرافیان به شیرینزبانیهای او میخندیدند؛ ولی من با خودم فکر میکردم این بچه شاید در بزرگسالی شاعر شود! چون میدیدم که یکی از هنرنماییهای شاعران همین دلیلهای دلنشین و زیبا و نه واقعی برای بعضی امور است.
«حسن تعلیل» وقتی است که شاعر برای موضوعی، دلیلی غیر واقعی اما شاعرانه میآورد. مثلاً در بیت زیر شاعر میگوید:
سیب گویی وداع یاران کرد نیمی از گونه سرخ و نیمی زرد
یعنی معتقد است اینکه نیمی از سیب، سرخ و نیمی از آن زرد است، به دلیل خداحافظی از دوستان است؛ در حالی که سرخ و زرد بودن رنگ سیب دلیل طبیعی دارد و جدایی از دوستان دلیل واقعیِ زردیِ آن نیست.
در بیت زیر شاعر غنچه را توصیف میکند:
مگر غنچه ز روی یار من شرمنده میآید که با چندان نکورویی نقابافکنده میآید
علت اینکه غنچه سربسته و نشکفته از راه میرسد، این است که از روی یار من شرمنده است؛ پس پوشیدهروی میآید؛ اما شاعری دیگر دلیل بسته بودن غنچه را این گونه بیان میکند:
آستین از شاخ گل دارند دائم بر دهن غنچهها از شرم شکّرخندهی پنهان او
غنچهها از شرمِ خندهی زیبای یار، آستین بر چهره میگیرند و روی نهان میکنند.
راز زیبایی حسن تعلیل این است که با وجود اینکه دلیل آن، واقعی، علمی و عقلی نیست، مخاطب آن را از علت اصلی دلپذیرتر مییابد. چند نمونه از دلیلسازیهای ادبی و خیالی گویندگان شیرینسخن پارسی را بخوانیم:
نی که مینالد همی در مجلس آزادگان زان همی نالد که بر وی زخم بسیار آمدهست
علت اینکه نی در بزم آزادگان مینالد، این است که بر بدن او زخم و جراحتهای بسیاری نشسته است (نی را تراش میدهند و سوراخهایی بر بدنهی آن ایجاد میکنند تا آمادهی نواختن شود).
چو اندر آب عکس یار خوشتر میشود پیدا ازآنرو آب در چشمم مگر بسیار میآید
علت اینکه چشمم پرآب است این است که عکس یار در آب زیباتر به نظر میآید.
سیل در هامون، صدا در کوه میدانی چه بود؟ از غم من کوه مینالید و هامون میگریست
آیا میدانی سیل در صحرا به چه دلیل جریان مییابد؟ هیچ فکر کردهای این صداها در کوه چیست؟ آری! صحرا از اندوه من میگرید و کوه از غم من ناله سر میدهد.