هر روز فرزندانم را به مدرسه میبردم
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
من منصور تقوایی، دبیر بازنشستهی آموزش و پرورش هستم. مدرک کارشناسی تربیتبدنی دارم. ما دو فرزند داریم. دخترم، فاطمه، کانونی بود و با رتبهی 190 در رشتهی دندانپزشکی دانشگاه مشهد قبول شد و الان فارغالتحصیل شده است. علی هم 5 سال از سوم راهنمایی در آزمونهای کانون شرکت کرد و فقط یک غیبت داشت.
در این 5 سال آیا اتفاقی نیفتاد که نتواند در آزمونی شرکت کند؟
ما در سال 95 دو مسافرت داشتیم. یکی به مشهد بود که برایش نامه گرفتم که به طور مهمان در آزمون شرکت کند. او را صبح زود بیدار کردم و به بجنورد بردم تا در آزمون شرکت کند. به او تأکید داشتم که تحت هر شرایطی در آزمونها شرکت کند حتی اگر برگهاش را سفید تحویل دهد. جلسهی بعدی نیمهی شعبان سال 96 بود که در کرج به جشن عروسی دعوت شده بودیم. باز هم برای او نامه گرفتم و در این شرایط هم در آزمون شرکت کرد.
شما دو فرزند موفق داشتهاید. نقش شما در این موفقیت چیست؟
فرزندان ما فقط کانونی بودند. کارهای بیرون از منزل با من و کارهای منزل با همسرم است. همسرم دبیر است و امسال بازنشسته میشود. من زودتر از علی و فاطمه بیدار میشدم. ما در روستا زندگی میکنیم و فاصلهی مدرسهی علی تا منزل ما 25 کیلومتر بود. هر روز او را به مدرسه میبردم و ظهر هم او را به خانه میآوردم. نظم خوبی در خانهی ما حاکم است که به نظرم تأثیر زیادی در موفقیت آنها داشته است. امکان نداشت کاری را از دانشآموزی بخواهم اما فرزندم را معاف کنم. تمام دانشآموزان را فرزندان خودم میدانستم.
آیا فکر میکردید علی رتبهی تکرقمی شود؟
هر چه به کنکور نزدیکتر میشد اطمینانم از این نظر بیشتر میشد. من حتی توقع رتبهی 1 از او داشتم. سال دوم و سوم دبیرستان برنامهی بلندمدت داشت. قرار گذاشتیم که سال دوم دبیرستان به تراز حداکثر 6500 و سوم دبیرستان به تراز 6800 برسد. برای سال چهارم برای تراز بالای 7000 برنامهریزی کردیم که خوشبختانه هر سه هدف محقق شد.
ارتباط شما با فرزندانتان چگونه است؟
من در مورد موضوعات مختلف با بچههایم گفتوگو میکنم. از هر فرصتی برای تعامل با آنها استفاده میکنم و سعی میکنم حرفهایم را در عمل به آنها یاد بدهم. وقتی کارنامهی آزمونهایش را میگرفت کامل بررسی میکردم. فراز و نشیب داشت اما خیلی کم بود. در این مواقع با او صحبت میکردم و راهنمایش بودم.
علی چه ویژگی خاصی در امور آموزشیاش دارد؟
او به مسائل چالشی علاقهمند است. من با دبیران او در ارتباط بودم و آنها معتقد بودند نیازی به پیگیری و نظارت ندارد. او در هیچ کلاس تقویتی شرکت نکرد و موفقیت خود را مدیون تلاش و پشتکار خودش است. ما پدرها و مادرها هر کاری برای فرزندمان بکنیم درنهایت اوست که باید تلاش کند.
از خانوادهی خود هم برایمان بگویید.
پدرم سواد نداشت و کشاورز بود؛ اما صداقت داشت و ساده بود. من هم از دعای خیر او فرد موفقی هستم.
چه توصیهای برای خانوادهها دارید؟
پدر و مادر برای موفقیت فرزندان باید با هم هماهنگ باشند. بچهها سرمایههای ما هستند. باید قدر آنها را بدانیم و از آنها حمایت کنیم. بچهها هدیههای خداوند هستند. هر فرزندی استعداد مخصوص به خود را دارد و پدر و مادر باید آن را شناسایی کنند و در راستای آن از او حمایت کنند.