خودم را در قبال مردم شهرم مسئول میدانم
از چه زمانی به کانون آمدی و در چند آزمون شرکت کردی؟
از اول دبیرستان در 80 آزمون برنامهای کانون بدون غیبت شرکت کردم.
چرا در هیچ آزمونی غیبت نکردی؟
هدف من از شرکت در آزمونها یادگیری بود. در هر آزمون با کسب ترازها و نمرههای خوب، روحیه و انگیزه میگرفتم تا تلاشم را بیشتر کنم. من به مدرسهی نمونهدولتی شهیدمطهری سراوان میرفتم و مهمترین دلیل پیوستگی من به کانون این بود که برنامهی مدرسهی ما کاملاً منطبق بر برنامهی آزمونهای کانون بود.
شرکت در آزمونها چگونه باعث یادگیری میشود؟
حتی دیدن سؤالات برای من نوعی یادگیری بود. وقتی میتوانستم به سؤالی پاسخ بدهم مباحث آن برایم مرور و تثبیت میشد. تحلیل آزمون که جای خود داشت و برایم مهمتر از خود آزمون بود.
وقتی نمیتوانستی به سؤالی پاسخ بدهی عکسالعملت چه بود؟
اوایل ناراحت میشدم و چون سعی میکردم به آن پاسخ بدهم برای برخی از سؤالات وقت کم میآوردم. به هر حال یا نمیتوانستم جواب بدهم و وقتم تلف میشد یا جوابم غلط بود. اواخر نیمسال اول به این نتیجه رسیدم که باید سؤالات شکدار و زمانبر را نشانهگذاری کنم و در پایان آزمون، اگر وقتی باقی مانده بود، به سراغ آنها بروم. در سال دوم و سوم دبیرستان چون وقت کم نمیآوردم از این تکنیک استفاده نکرده بودم؛ اما سال چهارم حجم درسها زیاد بود و سطح سؤالات هم دشوارتر شده بود؛ بنابراین نمیتوانستم بدون این تکنیک، مدیریت زمان داشته باشم.
شما درس ریاضی را در کنکور 100 درصد جواب دادی. برای این نقطهی قوت چهکار کردی؟
از تابستان سال چهارم سعی کردم یادگیریام را در ریاضی کامل کنم و از کنار هیچ نکتهای رد نشدم. استمرار و تمرین داشتم و ریاضی همیشه جزء برنامهام بود.
برنامهی راهبردی از نظر تو چه ویژگیهایی دارد؟
یکی از مزایای برنامهی راهبردی، هماهنگی آن با برنامهی آموزش و پرورش است. به طور مثال در بازهي بعد از امتحانات نيمسال اول، فاصلهي بين دو آزمون بيشتر است تا دانشآموزان با فرصتي که دارند بتوانند جمعبندي خوبي از مباحث داشته باشند. فاصلهی دوهفتهای آزمونها نیز برای مرور درسهای گذشته و مطالعهی مباحث جدید خیلی خوب است.
سال اولی که در آزمونهای کانون شرکت کردی در اولین آزمون چه ترازی داشتی و در سال آخر به چه ترازی رسیدی؟
در اولین آزمون ترازم 4500 شد. سال دوم را از تراز 6600 شروع کردم و بالاترین ترازم به 7900 رسید. سال سوم از 7200 شروع کردم و به 7900 رسیدم. تابستان سال چهارم ترازم 7000 بود و در آزمونهای جامع خرداد در سال کنکور به تراز 8300 رسیدم.
بین هوش و استعداد ذاتی و زحمت و تلاش و کسب مهارتهای فراشناختی، کدامیک برای موفقیت مؤثرتر است؟
برای من مهارتهای فراشناختی بیش از هوش و استعداد کمکم کرد. نحوهی مطالعهام با بقیهی دوستانم فرق داشت. من در خوابگاه درس میخواندم و هماتاقیهایم بیشتر برای امتحانات مدرسه درس میخواندند اما من طبق برنامهی راهبردی درس میخواندم. گاهی دبیر جلوتر یا عقبتر تدریس میکرد و برنامهام کمی تغییر میکرد و به برنامهی مدرسه نمیرسیدم اما سعی کردم از برنامهی راهبردی کانون عقب نمانم.
در این موفقیت نقش پدر و مادر را چگونه میبینی؟
پدر و مادرم هر دو تأثیر زیادی داشتند. پدرم خیلی پیگیری میکرد و به من انگیزه میداد. من وقت بیشتری را با پدرم میگذراندم. روزهایی که تعطیل بودم در کار کشاورزی به او کمک میکردم و در کنارش بودم.
در کنار درس خواندن، کار کردن را از چه سنی شروع کردی؟
قبل از اینکه به مدرسهی شبانهروزی بروم بیشتر کار میکردم اما وقتی به خوابگاه رفتم فقط در ایام تعطیل میتوانستم کار کنم. در تابستانها هم مدرسهی ما تعطیل نبود و در آزمونها هم شرکت میکردم. روزهایی که تعطیل بودم، هم کار میکردم و هم درس میخواندم.
در ازای کار کردن دستمزد هم داشتی؟
وقتی در کار کشاورزی به پدرم کمک میکردم دستمزد نمیگرفتم اما گاهی به طور آزاد کار میکردم تا کمکهزینهی تحصیلیام را فراهم کنم. بیشترین هزینهی تحصیلی من مربوط به هزینههای رفتوآمد بود؛ چون فاصلهی بین خانه و مدرسهام 110 کیلومتر بود.
در یک جمله خودت را تعریف کن.
سعی کردم تلاش کنم اما برای درس خواندن خودم را خسته نمیکردم و تفریح و استراحت هم داشتم. زندگیام یکبعدی نبوده است. سرگرمی من بازی فوتبال و معاشرت با دوستانم بود؛ البته در درسها هم به آنها کمک میکردم و گاهی تحلیل آزمونها را برای آنها انجام میدادم.
هدف شما برای آینده چیست؟
هدف اصلی من خدمت به مردم منطقهام است. وضعیت اقتصادی و مهمتر از آن، وضعیت تحصیلیِ همشهریهایم خوب نیست و بسیاری از دانشآموزان به دلیل وضعیت اقتصادی، تحصیل را رها میکنند. خودم را مسئول میدانم که انگیزهی تلاش را بین دانشآموزان ایجاد کنم. در روستای ما از هر خانوادهای شاید یک نفر ادامهی تحصیل داده است. خانوادهی ما تنها خانوادهای است که 6 فرزند آن ادامهی تحصیل دادهاند.