این گفتوگو در جشن نخبگان کنکور 1396 توسط کاظم قلمچی با اميرحسين قاسمينژاد انجام شد. در این گفتوگو میتوانید درسهایی را از پیوستگی یاد بگیرید.
- چند سال عضو کانون بودي؟
من سال پنجم دبستان عضو کانون شدم و دوباره از دوم دبيرستان به طور پيوسته در 68 آزمون برنامهاي شرکت کردم. دليل من براي حضور مستمر در آزمونها، وجود برنامهي جامعي به نام برنامهي راهبردي بود. همچنين جامعهي آماري بالاي آن باعث ميشد رتبهها واقعيتر باشند.
- برنامهي مطالعاتيات براي هر هفته چه بود؟
من در تابستان براي برنامهريزي هفتگي با آزمون و خطا پيش رفتم و اول مهر به يک روش مناسب رسيدم. هفتهي اول يک بار تمام مباحث آزمون بعدي را ميخواندم و اکثر تستهاي مربوط به آنها را کار ميکردم. هفتهي دوم را به دو قسمت تقسيم کرده بودم؛ چهار روز اول، مباحث را با استفاده از تست مرور ميکردم و در دو روز باقيمانده هم بازخواني ميکردم.
- چه زماني با روش بازيابي آشنا شدي؟
در طول تابستان روشهاي مختلف را در آزمونها امتحان کردم و به اين نتيجه رسيدم که بازخواني و بازيابي بايد در کنار هم باشند؛ اما نقش بازيابي بايد پررنگتر باشد و من هم وقت بيشتري را به بازيابي اختصاص ميدادم.
- آيا واکنش اطرافيان، تو را از تلاش دلسرد نميکرد؟
در کنار حرفهاي خوب و دلگرمکننده هميشه واکنشهاي متضاد هم وجود داشت. من در خانوادهام اولين کسي بودم که براي درس خواندن، زياد وقت ميگذاشتم و اهميت قائل بودم. اين موضوع براي آنها غيرعادي بود و گاهي اين حد تلاش مرا براي آيندهام مضر ميدانستند؛ اما من هدفم مشخص بود و به اين حرفها اهميتي نميدادم و سعي کردم براي خودم تلاش کنم نه ديگران و خودم را با خودم مقايسه ميکردم. شهر ما استعدادهاي خوبي دارد اما بهاي کمي به آنها داده ميشود و آنها با تلاش خودشان جلو ميروند. در سال 89 رتبهي 2 کنکور تجربي، خانم شهسواري، از شهر ما بود. من آن زمان پنجم دبستان بودم و همان زمان اين موضوع در ذهنم شکل گرفت که من هم ميتوانم رتبهي برتر کنکور شوم. رتبههايم در آزمونها هم اين هدف را در من تثبيت ميکرد و از سال چهارم مطالعهي جدي را شروع کردم.
- اگر اختلافي بين برنامهي راهبردي آزمون و برنامهي مدرسه پيش ميآمد چهکار ميکردي؟
اساس کار من برنامهي راهبردي آزمونها بود. روزهايي که به مدرسه ميرفتم يک ساعت از روز و روزهاي تعطيل دو ساعت از روز را به درسهاي مدرسه اختصاص ميدادم و هميشه پيشخواني داشتم.
- آيا در آزمونها غيبت هم داشتي؟
من هيچ غيبتي در آزمونها نداشتم؛ چون به پيوستگي آزمونها اعتقاد داشتم و حتي يک غيبت ميتوانست مرا از فضاي درس دور کند. اواخر آبان در يک بازي واليبال پايم شکست و تا آخر ديماه در گچ بود. اين موضوع از نظر روحي مرا ضعيف کرد ولي در رتبههايم تأثير نداشت. کمک خانواده، دوستان و معلمان باعث شد دوباره به روزهاي قبل برگردم. در دوران عيد هم دچار مشکلاتي شدم که ساعت مطالعهام را کاهش داد و در آزمون 18 فروردين و 1 ارديبهشت رتبهام دورقمي شد و افت کردم؛ ولي با کمک پشتيبان و خانوادهام دوباره روحيهام را تقويت کردم و از همان زمان تصميم جدي گرفتم که يا در دو ماه باقيمانده تمام تلاشم را بکنم يا تا آخر عمر پشيماني را به همراه داشته باشم. ساعت مطالعهام را افزايش دادم و در دوران جمعبندي و آزمونهاي جامع پيشرفت صعودي داشتم تا اينکه بهترين رتبهام را در کنکور کسب کردم. البته اين پيشرفت در طول سال هميشه به صورت تدريجي بود و من هيچ گاه يکباره جهش نداشتم. هر چه به کنکور نزديکتر ميشدم ساعت مطالعهام را بيشتر ميکردم و بهتدريج به آزمون دادن عادت کردم و روندي صعودي داشتم.
- آيا بعد از ديدن اين پيشرفتها مغرور هم ميشدي؟
اوايل تابستان که در آزمونها رتبهي خوبي ميآوردم مغرور ميشدم و باعث ميشد آزمون بعدي افت تراز داشته باشم؛ اما در طول سال از اين اشتباه درس گرفتم و روند ثابتي داشتم.
- نظرت راجع به فاصلهي دوهفتهاي بين آزمونها چيست؟
فاصلهي خيلي مناسبي است که بهخوبي ميتوانستم برنامهام را در اين دو هفته تنظيم کنم. به طور مثال وقتي فاصلهي يکي از آزمونها سههفتهاي شد نتيجهام را تحت تأثير قرار داد. دوهفتهاي بودن بهترين حالت براي برنامهريزي بود.
- تا چه حد به برنامهي راهبردي مسلط بودي؟
از تابستان يک ديدگاه کلي نسبت به برنامهي راهبردي در طول سال داشتم. بعد از هر آزمون و تحليل آن، برنامهي راهبردي براي آزمون بعد را تحليل ميکردم و گاهي مباحث آزمون بعد را با آزمونهاي بعدي هم مقايسه ميکردم تا بدانم ايستگاههاي جبراني آنها در چه زماني است.
- چه شناختي از 8 پروژهي برنامهي راهبردي داشتي؟
من 8 پروژه را ميشناختم و براي هر کدام برنامهي خاصي داشتم. تقسيم برنامهي راهبردي به پروژههاي متعدد، به برنامهي دانشآموز جهت ميداد و در انسجام برنامهي درسي او مؤثر بود.
- يکبرنامهاي بودي يا چندبرنامهاي؟
من يکبرنامهاي بودم و معتقدم چندبرنامهاي بودن نظم درسي را از بين ميبرد و دانشآموز را سردرگم ميکند.
- برخي مدارس تا اسفندماه درسها را تمام ميکنند اما برنامهي راهبردي کانون تا ارديبهشت ادامه دارد. نظر شما چيست؟
من با برنامهي کانون موافقم. اگر قرار باشد درسها تا عيد تمام شوند حجم مباحث براي آزمونها زياد ميشود و ديگر دو هفته زمان براي خواندن اين حجم کافي و مناسب نيست. من درسها را همراه با برنامهي راهبردي در ارديبهشت تمام کردم.
- در کنکور در چه درسهايي نمرهي کامل کسب کردي؟
من در درسهاي رياضي، زيستشناسي، عربي و دين و زندگي نمرهي 100 گرفتم؛ اما بايد بگويم هرچند آزمونهاي کانون شبيهساز خوبي براي کنکور است اما به هر حال جلسهي کنکور شرايط مخصوص به خودش را دارد و برخي نميتوانند بر نگراني خود غلبه کنند. شايد اگر ديگران ميتوانستند بر اين نگراني غلبه کنند نتيجهي بهتري نسبت به من ميگرفتند.
- آيا قبل از کنکور حدس ميزدي که در اين درسها نمرهي کامل را کسب کني؟
در سه درس انتظار نمرهي 100 را داشتم اما در مورد زيستشناسي خير.
- مهمترين آموزهاي که در کانون ياد گرفتي چيست؟
من ياد گرفتم هيچ وقت نااميد نشوم و از شکستهاي مسير درس بگيرم و آنها را جبران کنم. پيوستگي آزمونها هم در اين موفقيت خيلي به من کمک کرد.
- هدفت براي آينده چيست؟
من از دوران راهنمايي به دنياي غدد و هورمونها علاقه داشتم و از همان زمان کتابهاي زيستشناسي را ميخواندم و شناخت داشتم. دوست دارم دراين زمينه تخصص داشته باشم.
- آيا خودت را روي سکوي 1 ميديدي؟
من انتظار رتبهي 1 را نداشتم و رقيبانم را ميشناختم. اين رتبه را حق آقاي ارسلان يزدچي ميدانم و احتمالاً شرايط کنکور اين نتيجه را رقم زد.