انتخاب با توست / ادب پارسی

در رویارویی با ادبیات کنکور، سه دسته دانش‌آموز داریم: بی‌حال، معمولی، سخت‌کوش. هر کدام از این‌ها روش‌هایی برای مطالعه دارند.

انتخاب با توست / ادب پارسی

بسم الله الرحمن الرحیم                      حرف نخست است ز نظم کریم

خیره شده بود به من ولی آشکار بود که به چیز دیگری فکر می‌کند. من هم به او خیره شدم. فرقی نکرد. لبخند کمرنگی زدم؛ هیچ واکنشی نشان نداد. برایم مسلم شد که اصلاً به من نگاه نمی‌کند. سینه‌ام را صاف کردم تا به خودش بیاید. نخیر! غرق در افکار خودش بود. دستم را روی شانه‌اش گذاشتم و گفتم: «خوابی یا بیدار؟» تکانی خورد و بی‌مقدمه گفت: «می‌خواهم در ادبیات بهترین نتیجه را بگیرم، باید چه‌کار کنم؟»

گفتم: «در رویارویی با ادبیات کنکور، سه دسته دانش‌آموز داریم: بی‌حال، معمولی، سخت‌کوش. هر کدام از این‌ها روش‌هایی برای مطالعه دارند.» مشتاق شد و گفت: «خیلی دوست دارم روش‌های‌شان را بدانم.»

گفتم: «آدم بی‌حال وقتی به مبحث املا می‌رسد، پیش خودش می‌گوید املا که خواندن ندارد. وقتی با تستش روبه‌رو شوم، می‌توانم غلط‌ها را تشخیص دهم؛ چون من املای بدی ندارم. آدم معمولی می‌گوید گروه کلمات املایی را از کتاب زبان فارسی 3 می‌خوانم و به تست املا پاسخ می‌دهم. آدم سخت‌کوش گروه کلمات املایی را می‌خواند، واژه‌های دشوار و هم‌آوا را با معانی‌شان یاد می‌گیرد و تست‌های املا را تا جایی که می‌تواند پاسخ می‌دهد و هنگام تحلیل، مرتباً حاشیه‌نویسی می‌کند، معنی واژه‌ها را یادداشت می‌کند و هم‌خانواده‌های کلمات را بررسی می‌کند. بعد در برخورد با بیت زیر:

بس ز نقش لفظ‌های مثنوی                          صورتش زال است و هادی معنوی

بی‌حال فکر می‌کند بیت، بی‌غلط است. آدم معمولی فکر می‌کند بیت درباره‌ی یک پیرمرد صحبت می‌کند و دانش‌آموز سخت‌کوش می‌داند که زال پدر رستم است و این‌جا کاره‌ای نیست و املای درست واژه «ضال» است به معنی گمراه‌کننده.

آدم بی‌حال همیشه با خودش فکر می‌کند برای چه این همه لغت را بخوانم. گزینه‌ها پیش روی من است و با دیدن آن‌ها می‌توانم به سؤال پاسخ دهم. آدم معمولی از هر لغت، یک معنی‌اش را یاد می‌گیرد و آن را کافی می‌داند. آدم سخت‌کوش همه‌ی معانی یک لغت را می‌خواند، واژه‌ها را دسته‌بندی می‌کند و مرور و تکرار را رها نمی‌کند. به خاطر همین وقتی طراح، در صورت سؤال در مقابل واژه‌ی «آورد» می‌نویسد «پرخاش»،  دانش‌آموز ‌بی‌حال فکر می‌کند حتماً سؤال غلط طرح شده است. دانش‌آموز معمولی آن را جزء غلط‌ها می‌شمارد، ولی دانش‌آموز سخت‌کوش می‌داند که این دو واژه هم‌معنی هستند و غلطی در کار نیست.

در آرایه‌های ادبی، بی‌حال از همان روز اول به کنار گذاشتن سؤال‌های آرایه فکر می‌کند و به خیال خودش، خیالش را از بابت آرایه آسوده می‌کند. دانش‌آموز معمولی آرایه را می‌خواند و گاهی تست می‌زند و سر جلسه‌ی آزمون، آرایه را غول وحشتناکی می‌بیند که ترجیح می‌دهد نگاهش نکند و بدتر این‌که پس از آزمون تحلیل سؤال را هم فراموش می‌کند؛ اما فرد سخت‌کوش می‌داند که  اولاً کسب تجربه در پاسخ‌گویی به سؤال آرایه مهم است؛ ثانیاً قدرت درک مطلب خود را بالا می‌برد که از این رهگذر به اقتدار خود در قرابت معنایی هم کمک می‌کند و سوم این‌که روش تست‌زنی را در تیپ‌های مختلف سؤال آرایه تمرین می‌کند.

در برخورد با سؤالات قرابت معنایی، دانش‌آموز بی‌حال می‌گردد ببیند در گزینه‌ها چه واژه‌ای  پیدا می‌کند که در بیت صورت سؤال هم آمده باشد و آن را به عنوان پاسخ انتخاب می‌کند که عموماً این روش در قرابت، کار نمی‌کند. دانش‌آموز معمولی همیشه قرابت را جزء سؤالات سخت می‌داند و در این مورد کمیتش لنگ است1 ولی چاره‌ای برای این نقیصه نمی‌اندیشد؛ اما دانش‌آموز سخت‌کوش، پاسخ‌گویی به سؤالات قرابت را در برنامه‌ی هر شب خود قرار می‌دهد، تست می‌زند و تحلیل می‌کند و بدین ترتیب ذهنی ادیبانه می‌یابد که با زبان شاعران مأنوس شده است و به جایی می‌رسد که هیچ سؤال قرابتی را غلط پاسخ نمی‌دهد.»

او که چشم‌هایش برق می‌زد و با دقت به حرف‌هایم گوش می‌داد، گفت: « بله... بله... انگار با بی‌حال یا معمولی بودن نمی‌توان بهترین نتیجه را گرفت. لطفاً ادامه بده» و من که توانسته بودم او را برای سخت‌کوشی قانع کنم ادامه دادم: «دانش‌آموز بی‌حال... .»

پاورقی:

1. ناتوان است.

Menu