راز موفقیت پسر (رتبه‌ی 6 تجربی) از زبان پدر

همه‌ی بچه‌ها دارای هوش و استعداد هستند اما ما به عنوان والدین می‌توانیم ناهمواری‌ها را برای آن‌ها هموار کنیم و مسیر را به آن‌ها نشان دهیم.

راز موفقیت پسر (رتبه‌ی 6 تجربی) از زبان پدر

اسماعیل آریامنش، پدر سامان آریامنش دارای مدرک کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی و شاغل در پست آموزگاری دبستان‌های روستایی اسلام‌آباد غرب استان کرمانشاه است. او در مورد تجربه‌ی خود با فرزندش می‌گوید:

«یک برهه از زمان فکر می‌کردم سامان صرفاً چون استعداد و هوش دارد و تلاش می‌کند در کنکور موفق خواهد شد، اما وقتی در جمع نخبگان در هتل لاله حضور پیدا کردم طرز تفکرم عوض شد و فهمیدم که موفقیت برای هر کس بستگی به قطعات پازلی دارد که می‌توانند در کنار هم قرار بگیرند و نخبه بسازند. اولین قطعه‌ی این پازل، لطف و نگاه ایزد منان است. تلاش و کوشش، همراهی و همسو بودن والدین با کانون فرهنگی آموزش، ارزش‌گذاری زمان، اهمیت آزمون‌ها، کتاب‌های آموزشی، قطعات این پازل هستند. تا وقتی کاملاً در کنار هم قرار نگیرند  و مکمل هم نباشند پیشرفتی حاصل نخواهد شد.

همه‌ی بچه‌ها دارای هوش و استعداد هستند اما ما به عنوان والدین می‌توانیم ناهمواری‌ها را برای آن‌ها هموار کنیم و مسیر را به آن‌ها نشان دهیم. والدین به دنبال رفع نیاز فرزندانشان هستند اما این به‌تنهایی کافی نیست. والدین باید از بسیاری از خواسته‌های‌شان به خاطر فرزندشان چشم‌پوشی کنند؛ مثل تفریح، مهمانی، و خلاصه هر آن‌چه تمرکز فکری فرزندشان را به هم می‌زند.

من از دوران دبستان برای فرزندانم برنامه دارم و سعی می‌کنم ارتباطشان را با خانواده بیش‌تر کنم. سعی می‌کنم محیطی آرام و بانشاط برای‌شان مهیا کنم که دلزده و بی‌میل نشوند. من و همسرم بهترین دوست و هم‌بازی آن‌ها می‌شویم.

ما از سال سوم دبستان آن‌ها را در زبانسرا ثبت نام کرده‌ایم و جدی و پیگیر درس زبان را ادامه می‌دهند؛ به طوری که سال اول دبیرستان در این درس قوی هستند.

سامان با سخت‌کوشی و تلاش و اعتمادبه‌نفس آن‌چنان ما را تحت تأثیر قرار داد که از اول مهر همگی فقط و فقط به درس و آموزش فکر می‌کردیم و از همه‌ی تفریحات خانواده چشم‌پوشی کردیم. اگر مشکل درسی پیش می‌آمد که من و مادرش نمی‌توانستیم جوابگو باشیم آن را با همکاران فرهنگی در میان می‌گذاشتیم.

هر هفته برای مطالعه‌‌ی او برنامه‌ریزی می‌کردیم و این برنامه‌ریزی با توجه به دشواری و اهمیت در‌س‌ها بود. برنامه‌اش را به‌دقت و به‌موقع انجام می‌داد.

او در دبیرستان تیزهوشان درس می‌خواند و ساعت 2 به خانه برمی‌گشت. تا 3 ناهار صرف می‌کرد و 3:30 به اتاق مطالعه‌اش می‌رفت. ساعت 7 برای شام بیرون می‌آمد و ساعت 8 تا 10 دوباره درس می‌خواند. ساعت 10 می‌خوابید و ساعت 5 صبح بیدار می‌شد. او تحت هر شرایطی تا قبل از پیش‌دانشگاهی ساعت 8 می‌خوابید، ولی از سال سوم به دلیل زیاد شدن حجم درس‌ها ساعت خوابش را کم کرد.

وقتی سامان اول دبیرستان بود صاحب فرزند دختر شدیم. با به دنیا آمدن او، مشکلاتی از قبیل سروصدا برای سامان ایجاد شد؛ بنابراین در انتهای حیاط یک اتاق جداگانه برای او ساختم که اتاق مطالعه و خواب او بود. تلویزیون را کنار گذاشتیم و فضای خانه‌ی ما طوری شده بود که دختر کوچکم هم به درس خواندن سامان اهمیت می‌داد.

اتاق او یه اتاق کاملاً آموزشی بود. در و دیوارش همه پر بود از نکات درسی. شب‌ها آزمون را برایش دانلود و چاپ می‌کردم و کنار صندلی‌اش می‌گذاشتم. صبح بعد از صبحانه سر ساعت 8 مثل یک آزمون کنکور روی صندلی می‌نشست و به آن جواب میداد. من هم به عنوان مراقب، کنارش بودم و سر ساعت مقرر برگه را از او می‌گرفتم. روزهایی که آزمون داشت در خانه منتظرش بودم و به محض ورود به خانه، آزمون را تصحیح می‌کردیم. بعد از ناهار اشتباهاتش را بررسی می‌کرد و سؤالات مهم را می‌نوشت و جواب‌ها را رنگی‌ می‌کرد. اگر یک کتاب درسی یا کمک‌درسی چاپ می‌شد و او اطلاع پیدا می‌کرد برایش تهیه . او در تمام کلاس‌های آموزش اینترنتی که به صورت ویدئو کنفرانس بود شرکت می‌کرد.

توکل به خدا + سخت‌کوشی و تلاش + همراهی و همسو بودن والدین + کانون فرهنگی آموزش = موفقیت

Menu