هفته‌ی آخر، روز آخر و روز کنکور با رتبه‌ی 4 ریاضی کشور

من در هفته‌ی آخر سعی کردم هر کاری که به آرامش من کمک می‌کند انجام دهم؛ به طوری که حتی به سراغ تست‌هایی که ذهنم را درگیر می‌کرد نمی‌رفتم و از کنار آن‌ها می‌گذشتم.

هفته‌ی آخر، روز آخر و روز کنکور با رتبه‌ی 4 ریاضی کشور

هفته‌ی آخر را چگونه پشت سر گذاشتید؟

من در هفته‌ی آخر سعی کردم هر کاری که به آرامش من کمک می‌کند انجام دهم؛ به طوری که حتی به سراغ تست‌هایی که ذهنم را درگیر می‌کرد نمی‌رفتم و از کنار آن‌ها می‌گذشتم. زمان را طوری تنظیم کرده بودم که درس‌ها را زودتر از موعد تمام نکنم و دو روز آخر بی‌کار نمانم. آزمون جامع غافلگیر نشدم اما هم‌چنان بی‌دقتی داشتم.


روز قبل از کنکور را چگونه گذراندید؟

روز قبل از کنکور تصمیم داشتم هیچ درسی را نخوانم. به محل حوزه رفتم و فضای آن‌جا برایم جالب بود. ساختمانی بین دو کوه بود که در حال تعمیر بود. در زدیم و به ما اجازه دادند که فضای آن‌جا را ببینیم. صندلی من دسته‌دار نبود و شرایط خوبی نداشت و نگرانم کرد. این نگرانی باعث شد فکر کنم که دین و زندگی را فراموش کرده‌ام؛ بنابراین عصر به آن‌ نگاهی انداختم و متوجه شدم همه چیز را به خاطر دارم. به هر حال خودم را آماده‌ی آن شرایط کردم.


روز کنکور را چگونه آغاز کردید و در جلسه‌ی کنکور چه گذشت؟

صبحانه را مثل همیشه خوردم. وقتی رسیدم به حوزه خیلی شلوغ بود و نگران شدم که نکند دیر برسم. من از مسئول حوزه خواستم صندلی مرا عوض کند اما سخت‌گیری می‌کردند. من هم بحث نکردم. من همیشه اول آزمون استرس داشتم ولی می‌دانستم که به‌مرور به حالت عادی برمی‌گردم. مثلاً در اختصاصی‌ها در سؤالات ریاضی در چند سؤال اول به جواب نمی‌رسیدم و می‌گذاشتم برای پایان آزمون. فرمت پاسخ‌برگ هم مثل آزمون‌های برنامه‌ای نبود و باید به این موضوع دقت کرد. موضوع دیگری که نگرانی مرا بیش‌تر کرد این بود که علاوه بر شناسنامه کارت ملی را هم می‌خواستند. من هنوز برای کارت ملی اقدام نکرده بودم و می‌ترسیدم قبول نکنند اما با دیدن شناسنامه‌ام که شرایط مرا در مورد کارت ملی نوشته بود مرا پذیرفتند و خیالم راحت شد.


Menu