گفت و گو با قهرمان پیوستگی مهدی قلی زاده از قم
118 آزمون، از نهم تا مهندسی برق دانشگاه شریف
در نوروز به روش بازیابی درسها را پیش بردم
مهدی قلی زاده در یک نگاه:
شهر: قم
مدرسهی دبستان: شاهد
مدرسهی متوسطهی اول: نمونه دولتی اصحاب کساء
مدرسهی متوسطهی دوم: استعدادهای درخشان شهید قدوسی
میانگین تراز دوازدهم: 6981
رتبهی کنکور: 33 منطقه 2
سابقه ی حضور در آزمونهای کانون: از کلاس نهم تا دوازدهم ریاضی به مدت 4 سال (118 آزمون)
تحصیلات و شغل پدر: دیپلم، کارمند بازنشسته علوم پزشکی
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانه دار
کدام درس در آزمونها نقطه قوت تو بود؟
درسی که همیشه خیالم از آن راحت بود و نقطه قوت پایدار من محسوب میشد، درس فیزیک بود. البته سال یازدهم زیاد درس نخواندم و در درس فیزیک هم افت داشتم، ولی در مابقی زمانها در این درس قوی بودم. در رتبهی بعدی مجموعه دروس ریاضی قرار داشت البته با شیمی همیشه چالش داشتم.
در کنکور چه درصدهایی کسب کردی؟
ریاضی 60، فیزیک 94، شیمی 65
پس در کنکور هم از فیزیک نتیجهی بهتری کسب کردی؟
برای تمام درسها در هفتهی اول زمانم را صرف مطالعه و یادگیری درسها می کردم. هفتهی دوم مخصوص کسب تسلط روی درسها، از طریق حلکردن تست بود. تمام تلاشم را میکردم تا نکات را از طریق تستها یاد بگیرم و سرعتم را هم در حل تستها بالا ببرم. اما فیزیک یازدهم را به خوبی در سال یازدهم نخوانده بودم. تابستان قبل از ورود به دوازدهم برای یادگیری این کتاب وقت گذاشتم و نیمسال اول دوازدهم هم این کتاب را برای آزموندادن انتخاب کردم. برای یادگیری درسها اولویتم مطالعهی درسنامه ها و یادگیری با کمک درسنامهها بود. میگشتم تا برای هر مبحث بهترین درسنامه را پیدا کنم و مفاهیم را به خوبی یاد بگیرم. اما تستها هم به من در یادگیری نکات ریز هر درس کمک می کردند. من از اشتباهاتم نکات مهم را میآموختم.
دلیل ضعفت در فیزیک یازدهم چه بود؟
دهم که بودم تا قبل از شروع دوران کرونا شرایط درسی من خیلی خوب بود و از نتایج آزمونهایم در شهر و استان هم رضایت داشتم. چالشهایی را هم که داشتم هفته به هفته برطرف میکردم. کرونا برای همه شوک بزرگی بود. من با شروع کرونا از لحاظ درسی افت کردم. مطالب درسی را از اسفند سال دهم به بعد درست و کاربردی نخواندم. دور شدن از فضای مدرسه باعث شد من جذب دنیای برنامهنویسی وب بشوم. برنامهنویسی را یاد گرفتم و حتی میخواستم وارد بازار کار هم بشوم. البته خانواده با من مخالفت کردند. پایان سال یازدهم به خودم آمدم و فهمیدم که در سه ماه تابستان باید درسهای دهم و یازدهم را بخوانم و یاد بگیرم. از 7 تیر تا 9 مهر به این هدفم رسیدم. البته الان که دانشجو هستم دوباره برنامهنویسی را دنبال میکنم.
در این مسیر چالشی هم داشتی؟
وقتی 7 تیر درسخواندن جدی برای کنکور را شروع کردم بعد از گذشت دو هفته به کرونای شدید مبتلا شدم و دو هفته درگیر بودم. دو هفته بعد هم پدربزرگم به خاطر کرونا فوت کردند و همهی این اتفاقات تابستان را برای من چالش برانگیزتر کرد. اما تمام تلاشم را کردم که تا 9 مهر به اهدافی که برای خودم مشخص کرده بودم برسم. از صبح تا شب زمانم را صرف درسخواندن میکردم و هیچ تفریحی نداشتم. روزانه به طور میانگین 12 ساعت درس میخواندم. ولی بهینه نبود و به خاطر این اتفاقات تمرکز کافی نداشتم.
دوران طلایی را چطور برنامهریزی کردی؟
من با شروع دوران طلایی درسها را تمام کرده بودم که این بزرگترین اشتباه من بود. بهترین کار برای من این بود که تا پایان با برنامهی راهبردی جلو بروم. از جمعبندی زودهنگام خیلی پشیمانم. اوج مطالعات من در پاییز و زمستان بود و بعد از عید ساعت مطالعه و بهرهوری من افت کرد. البته دوران عید برایم خیلی خوب بود. کتاب نوروز را تهیه کرده بودم و یک پنجم یک پنجم درس ها را میخواندم و از خودم آزمون میگرفتم. با این کار توانستم درسها را به خوبی جمع بندی کنم. ایراداتم را از طریق بازیابی پیدا میکردم و آنها را رفع می کردم.
در دوران طلایی تفریح هم داشتی؟
من هیچ روزی را تعطیل نکردم. تا دو ساعت قبل از تحویل سال درس میخواندم. روز اول سال هم از ساعت 7 صبح در کتابخانه درس میخواندم. زمانهای مطالعاتیام را مینوشتم و حواسم به این بود که زمانم را در دوران طلایی هدر ندهم. ابتدای پاییز بین 7 تا 8 ساعت میخواندم و در انتهای پاییز به راحتی 11 ساعت در روز درس میخواندم. در دوران طلایی هم روزانه 10 ساعت درس میخواندم. البته بعد از عید به دلیل جمعبندی زودهنگام ساعت مطالعهی من افت کرد و تا کنکور نتوانستم آن را افزایش بدهم.
شرایطت در دومین آزمون دوران طلایی چطور بود؟
من از ابتدا درسهای دوازدهم را خیلی خوب خوانده بودم و مشکلی با این درسها نداشتم. به همین خاطر توانستم جمعبندی نیمسال اول دوازدهم را به خوبی انجام بدهم. مطالب را تورق و مرور کردم. اجازه ندادم داستان درسهای یازدهم برای درسهای دوازدهم هم تکرار شود. کتاب نوروز را در نیمهی دوم دوران طلایی هم استفاده کردم که خیلی برایم مناسب بود. پیدا کردن کتابی که از مباحث نوبت اول دوازدهم آزمون داشته باشند کار ساده ای نبود و کتاب نوروز این امکان را برای ما فراهم کرده بود.
منابع دیگری هم برای جمع بندی داشتی؟
از کتابهای سه سطحی فیزیک و حسابان هم استفاده میکردم که خیلی خوب و کاربردی بود. از این دو کتاب بعد از عید شروع به استفاده کردم که به من در جمعبندی کمک زیادی کردند.
تحلیل آزمونها چقدر برایت مهم بود؟
من به روش بازیابی درسها را پیش میبردم و طبیعتاً تحلیل آزمونها برایم خیلی مهم بود و کمک میکرد که ایراداتم را پیدا کنم. در تحلیل همیشه ابتدا اشتباهاتم را پیدا میکردم. خیلی وقتها تعداد اشتباهاتم برایم عجیب بود. دفترچهای داشتم که درس به درس اشتباهاتم را به همراه دلیلش و تاریخ بررسی این ایراد، یادداشت میکردم و مینوشتم. ممکن بود بیدقتی کرده باشم یا اشکال علمی داشته باشم که نکات تستها را مینوشتم. آخر هر هفته دفتر را مرور میکردم. مثلاً گاهی حفظیات شیمی را فراموش میکردم. با نوشتن در دفتر و مرور زیاد، مطالب را در ذهن میسپردم.
به نظرت بهترین اولویت بندی برای دوران طلایی نوروز چیست؟
به نظرم اولین اولویت با درسها و مطالبی است که در آنها ضعف و ایراد اساسی داریم. من خودم هم همیشه در دو هفتهی آزمونها ابتدا زمانم را صرف یادگیری مطالب میکردم. اولویت بعدی حل تست و بالا بردن سرعت عمل و کسب تسلط است.
در 118 آزمون به طور پیوسته شرکت کرده ای. این پیوستگی چه اثر مثبتی برای تو داشت؟
من در هیچ آزمونی در پایهی دوازدهم غیبت نداشتم. من نتیجهی پیوستگی در آزمونها را در کنکورم دیدم. اثر مثبت آزمونها برای من این بود که همیشه با اشکالاتم آشنا بودم. اینکه همیشه درس بخوانیم اما هرگز سنجیده نشویم و ایراداتمان را نفهمیم، هیچ فایدهای ندارد. پیدا کردن و رفع کردن ایراداتم بزرگترین کمک آزمونهای کانون به من بود. من اگر اشتباهاتم زیاد هم بود خوشحال میشدم که آنها را پیدا کردهام و فرصتی برای رفع آنها دارم. در دومین آزمون جمعبندی کانون من به نسبت نتیجهای که انتظار داشتم درصدهای کمتری گرفتم. در فیزیک که نقطه قوت من بود 10 اشتباه داشتم. دو هفته به کنکور مانده بود و این برایم عجیب بود.
این موضوع را چطور مدیریت کردی؟
با یکی از دوستانم آقای آرمان اقلیمی که رتبهی 91 منطقه 2 را کسب کرد و الان هم در دانشگاه هم کلاسی هستیم صحبت کردم. به من توصیه کرد که چون فیزیک نقطه قوت من است لزومی ندارد در رسیدن به جواب تستها عجله کنم و هیجانی عمل کنم. باید در حل تستها آرامشم را حفظ میکردم. این کار را در خانه تمرین کردم. در کنکور هم توانستم نتیجهی دلخواهم را بگیرم.
نکتهی آخر ...
به بچه ها پیشنهاد میکنم بعد از کنکور زمانشان را صرف شناخت رشتههای دانشگاهی بکنند تا بتوانند انتخاب آگاهانهای داشته باشند. من در انتخابم اشتباه کردم. الان خوشحالم که اولویت اولم که مهندسی کامپیوتر بود قبول نشدم و در رشتهی برق که با روحیات من سازگارتر است، پذیرفته شدم. من خوششانس بودم که این اتفاق برای من افتاد. اما انتخاب باید آگاهانه باشد. ضمناً دوست دارم به بچه ها بگویم که سه ماه بعد از عید خیلی مهم است. باید آن را مدیریت کنند که دچار افت ساعت مطالعه نشوند. با مدیریت بهینه میتوانند در این سه ماه رشد چشمگیری داشته باشند.