گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 5 کشوری کنکور ریاضی 1401 + فیلم

پوریا غفوری یکی از رتبه‌های برتر کنکور ریاضی 1401 است که با تراز حدود 6500 شروع کرده و به تراز 8500 رسیده است. گفتگوی جذاب کاظم قلمچی با او در این مقاله آمده است...

گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 5 کشوری کنکور ریاضی 1401 + فیلم

پوریا غفوری هستم رتبه 5 کشوری کنکور ریاضی فیزیک و رتبه 3 منطقه 2 از شهر یزد

تابستان که ثبت نام کردم کل آزمون ها را شرکت کردم و هیچ غیبتی نداشتم.

 

چرا از تابستان آمدید و چرا هیچ غیبتی نکردید؟

اول از همه من چون دهم و یازدهم به خاطر شرایط کرونا و قرنطینه خیلی به درس من لطمه زد و اصلا درس نخواندم در آن زمان و برای همین تابستان با جدیت کامل گفتم می خواهم شروع کنم برای کنکور و هدفم هم از همان اول تک رقمی بود و چون دهم و یازدهم را درست جمع نکرده بودم گفتم آزمون های قلمچی را شرکت می کنم که هم با برنامه قلمچی پیش بروم هم درس ها را راحت تر یاد بگیرم. برای غیبت هم چون معتقد بودم اگر من یک آزمون غیبت کنم از حس رقابت کنکور خارج می شوم و این غیبت ها برایم ادامه پیدا می کند و برایم اهمیت پیدا نمی کند آزمون ها، برای همین با جدیت کامل آزمون ها را شرکت کردم. حتی پیش آمد کرونا گرفتم و خیلی شرایطم هم بد بود باز هم آزمون ها را شرکت می کردم.

 

در چه وضعیتی آزمون ها را شرکت می کردید؟ مثلا کرونا گرفتید سخت بود؟

بله سخت بود. دو هفته زمین گیر بودم ولی آزمون دادم.

 

مگر می شود؟

بله دادم. چون معتقد بودم و با جدیت تمام هم آزمون دادم و حتی ترازم هم خیلی خوب شد 7700 شد.

 

شما قبل از اینکه ثبت نام کنید برنامه راهبردی کانون را بررسی کرده بودید یا برمبنای شنیده ها و شناختی که بستگان داشتند ثبت نام کردید؟ اول که مواردی در مورد کانون شنیده بودم بعد در شعبه برنامه را دیدم، در منزل هم بررسی بیشتری کردم تا مطمئن شوم این برنامه برای تابستان من مناسب است.

 

پس نقادانه بررسی کردید؟

بله 

 

نکاتی که آن جا برایتان مهم بود یادتان است که برای ما بگویید، مثلا نکاتی که بعضی جاها که شک کردید گفتید کاش اینطوری بود یا نبود.

از برنامه راضی بودم که ثبت نام را انجام دادم چون نه خیلی برنامه فشرده ای بود نه خیلی ما را راحت گذاشته بود که در دو هفته درس کم داشته باشیم و وقت اضافه بیاوریم.

 

در زوج درس ها، فیزیک و شیمی، چه کار می کردید؟ هر دو را جواب می دادید یا یکی را و اگر یکی را جواب می دادید کدام بود و چرا؟

همان طور که گفتم پایه من ضعیف بود به همین دلیل اول یک زوج درس را جواب می دادم که آن را کامل ببندم و یادگیری کامل داشته باشم. 

 

دهم یا یازدهم؟

فیزیک دهم و شیمی یازدهم را اول جواب دادم در پاییز براساس سختی ای که برایم داشت.

 

چه جالب، همین جا لطفا مکث کنید، در فیزیک دهم را اول جواب می دادید و در شیمی یازدهم را. چرا زوج درس های شما در دو درس شیمی و فیزیک تفاوت داشت؟ 

چون اول سال هنوز وقت آزاد داشتم، وقت برایم بیشتر بود و چون یادگیری فیزیک دهم برای من سخت تر بود وقت بیشتری داشتم صرف آن کردم در مورد شیمی یازدهم هم همین طور چون سخت تر بود.

 

پس معیار شما این بود که درسی را که سخت تر بود زودتر انجام دهید. درست است؟ شما ظاهرا جزو کسانی هستید که کارهای سخت را اول انجام می دهید. خیلی نیستند ولی افراد با اراده اینطوری هستند. اینطوری است؟ در جاهای دیگر هم شما معمولا کار سخت را اول انجام می دهید؟

بله معمولا این کار را انجام می دادم. کار سخت را که شخص اول کار انجام می دهد هم اراده قوی تری پیدا می کند هم آمادگی مواجه با موارد سختی را که در طول مسیر برایش پیش می آید را پیدا می کند. 

 

این روحیه و این نوع رویکرد را از چه زمانی کسب کردید؟ از بچگی یا بعدا که وارد دبیرستان شدید؟ یادتان می آید؟ اینکه اول سراغ کار سخت بروید.

 از وقتی یادم می آید این حس و حال را داشتم مثلا از 3 سالگی. من از 3 سالگی کار با کامپیوتر را شروع کردم اولش هم سراغ بازی های کامپیوتری نرفتم، رفتم سراغ اینترنت و یادگیری تنظیمات کامپیوتر و موارد مشابه. بازی جزو بحث های آسان کامپیوتر است ولی من اول رفتم سراغ تنظیمات و کارهای دیگرش که برای من سخت تر بود. 

 

در دانشگاه می خواهید کامپیوتر بخوانید؟

بله مهندسی کامپیوتر.

 

می دانید که در سال های اخیر، کامپیوتر از برق جلو زده است. علتش به نظر شما چیست؟

علتش به نظر من این است که کامپیوتر رشته ای است که در جهان رتبه اول را دارد و همه کارهای جهان دارد به سمت کامپیوتر و هوش مصنوعی پیش می رود.

 

شما این را می دانستید که از 3 سالگی این راه را انتخاب کردید؟

من علاقه ام از همان اول به کامپیوتر بود. آمادگی چنین چیزهایی را نداشتم، از همان اول علاقه ام به کامپیوتر بود و ادامه اش دادم. 

  

می توانید بگویید در حوزه کامپیوتر در دوره تحصیلتان و در کنار درستان چه کارهایی کردید؟

من سه زبان برنامه نویسی را به صورت پیشرفته کار کردم. مثلا من c sharp, java, python را در این چند سال کار کردم و با آن ها آشنا شدم. امسال تابستان قصد داشتم هک و امنیت را هم کار کنم که در دانشگاه طبق علاقه ام پیش بروم.

 

تصمیم دارید در دوره دانشجویی همزمان با تحصیل کار هم کنید؟ 

بله. 

 

چه توصیه ای دارید در زمینه این که شخص در دوره دانشجویی کار کند. البته شما خودتان هنوز دانشجو نشده اید ولی خیلی مهم است و فکر می کنم شما در این زمینه تصمیم خودتان را گرفته اید.

بله من تصمیمم این است که مثلا بعد از دو ترم که در دانشگاه درس خواندم سراغ بازار کارش هم بروم چون نکته مهمش این است که وقتی در دانشگاه درس می خوانیم فقط یک سری مطالب تئوری یاد می گیریم که فقط می توانیم اجرا کنیم ولی مهمتر از همه عملی کردن آن هاست مثلا سروکله زدن با مشتری ها و در بازار کار قرار گرفتن آن است وگرنه این که شخص همش فقط تئوری یاد بگیرد هیچ فایده ای ندارد.

 

یعنی مهارت های اجتماعی هم برای شما مهم است؟

بله 

 

چه جالب، چقدر فکر می کنید مهارت های اجتماعی را جدا از مهارت تخصصی و حرفه ای نیاز دارید که یاد بگیرید؟

راستش را بخواهید در این چند سال در زمینه مهارت های اجتماعی ضعیف عمل کردم.

 

عجب عالی هستید شما، یعنی خودآگاهی شما خوب است. یعنی می گویید من در اینجا خیلی قوی هستم ولی می دانم در اینجا (در مهارت اجتماعی) ضعیف عمل کرده ام. خودآگاهی بالا.

به همین دلیل هم من 2 سال پیش اوایل کرونا که مدارس غیرحضوری شد و کاملا مدرسه ما تعطیل شد و اوایلش برنامه ای نبود رفتم سرکار. من با خودم گفتم درس ها را که الان خیلی نمی توانم ادامه بدهم و اوایل کار هم علاقه ای نداشتم گفتم علاقه ام به تعمیرات گوشی و کامپیوتر است رفتم مغازه کار می کردم مهارت اجتماعی ام را در کنار علاقه ام بالا ببرم.

 

خوب شما به یک دوگانه جالبی اشاره کردید مهارت و از طرف دیگر علم آموزی، شما در تلفیق این دو تا چه کار می کنید؟ بعضی ها می گویند اصلا درس های تئوری به چه دردی می خورند. الان شما اشاره کردید گفتید با صرف درس تئوری خواندن در حوزه کامپیوتر موفق نمی شوم ولی استنباط من از صحبت های شما، از فحوای کلام شما این است که می خواهید این دو را با هم تلفیق کنید. نه تئوری صرف نه مهارت بدون تئوری، نظرتان را راجع به این موضوع بگویید.

نظر من این است که این دو تا حتما باید در کنار هم باشند چون شخص مثلا در کاری که به آن علاقه ندارد اگر مهارت اجتماعی کسب کند قرار نیست خیلی موفق شود چون با علاقه دنبال آن نمی رود ولی این دو تا که تلفیق می شوند چون هم علاقه در کنارش است هم یادگیری خیلی باعث پیشرفت می شود من مثلا تعمیرات موبایل و کامپیوتر که می رفتم خیلی علاقه زیادی داشتم. 

 

کجا کار می کردید؟

در یک مغازه نزدیک منزلمان. پدرم اول پیشنهاد داد درست را که نمی خوانی برو این کار را انجام بده یک چیزی هم یاد بگیری. 

 

چه جالب پدر شما دید درس ها را نمی خوانید به شما سرکوفت نزد که بچه چرا درس نمی خوانی گفت بیا برو   این جا کار کن. آن وقت آن تجربه کار کردن چه دستاوردی برای شما داشت؟ چه مدت کار کردید و چه فایده ای برای شما داشت.

3 4 ماه رفتم سرکار و واقعا در یادگیری مطالبی که دوست داشتم خیلی به من کمک کرد و مهارت اجتماعی و بحث و جدل با مشتری های مختلف خیلی به من کمک کرد و با افراد زیادی هم در آن زمینه آشنا شدم. 

 

حالا که بحث به اینجا کشید ببینم آینده شما چیست؟ می خواهید کارآفرین شوید یا برنامه نویس شوید یا یک چهره علمی، ولی فکر می کنم بیشتر یکی از دو مورد اول باشد.

فعلا که برنامه خاصی ندارم برایش تا بروم دانشگاه و با زیرشاخه های مختلف این رشته آشنا شوم ولی مثلا سال بعد که بخواهم شروع کنم الان فقط برنامه نویسی را بلد هستم فعلا در آن حیطه می خواهم فعالیت کنم و در آن زمینه کار یاد بگیرم.

 

در لحظه ای که آزمون می دادید و در آزمون های کانون شرکت می کردید آنجا در همان لحظه بیشتر جنبه رقابتی و تراز و رتبه برایتان مهم بود یا جنبه یادگیری؟ یک مقدار خودتان توضیح دهید. 

راستش را بخواهید، حس رقابتش برای من خیلی شدیدتر بود چون واقعا می خواستم خودم را در شرایط کنکور قرار بدهم. 

 

آفرین چقدر درجه یک هستید، می گویید راستش را می گویم، خیلی خوب است یعنی می گویید آن جنبه رقابتی برایتان مهم تر بود.

 

 چون واقعا می خواستم خودم را در شرایط کنکور قرار دهم که مثلا آن روز شرایط مختلف ممکن است برای شخص پیش بیاید. استرس خیلی زیاد ولی من مثلا در آزمون های قلمچی دقیقا خودم می گفتم این الان یک کنکوری است که خودم را باید با بقیه مقایسه کنم چون رتبه فقط در کنکور مهم است و چیزی دیگری برای کسی مهم نیست و هر آزمون دقیقا این کار را انجام می دادم و نتیجه اش هم این شد که تا روز کنکور هیچ استرسی نداشتم.

 

چرا؟

به خاطر همین که قلمچی را جدی می گرفتم.

 

بارها و بارها این آزمون ها را دادید، در همان لحظه آزمون دادن گفتم assessment as learning رخ می دهد. همان موقع که من دارم امتحان می دهم و به مغزم فشار می آورم یادگیری صورتی میگیرد که تئوری یادگیری آن در نوروساینس این است که شما در لحظه آزمون دادن با روشی متفاوت از گذشته، یاد می گیرید. آیا چنین اتفاقی برای شما افتاد؟

بله من مثلا سر جلسه آزمون انواع و اقسام روش هایی را که بلد بودم را روی سوال ها اجرا می کردم که هم یادآوری شود برایم هم به جوابم مطئمن شوم و اینکه سر جلسه پیش می آمد که من از سوالم نکته درمی آوردم همان سر جلسه گوشه ای برای خودم یادداشت می کردم بعد بیشتر بررسی می کردم. 

 

کجا می نوشتید گوشه یعنی واقعا گوشه کاغذ یا روبروی آن سوال می نوشتید؟

مثلا بالای صفحه یک علامتی برای خودم می زدم این سوال یک نکته دارد و نکته اش هم این است بعدا بررسی می کنم. وقتی می رفتم سراغ پاسخ نامه آن جا چک می کردم.

 

آیا آزمون ها و بازخوردهایی که به واسطه کارنامه ها می گرفتید باعث می شد روش هایی را تغییر دهید یا بهبود ببخشید؟

بله من در دو درس شیمی و دینی روش هایم را تغییر دادم. شیمی کمتر بود ولی دینی مثلا من اوایل سال کلا تستی کار می کردم و درصد اصلا خوبی از آن نمی گرفتم یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد کلا کتاب را بخوانم من روش را کلا عوض کردم و کلا کتاب درسی را مطالعه می کردم.

 

صبر کنید خیلی جالب است، شما در عین حال که خیلی هم غد هستید و خودتان را هم خیلی قبول دارید حرف دیگران را هم گوش می دهید. این دوست شما که به شما توصیه کرد چه کسی بود؟

آقای حبیبی بودند رتبه 9 منطقه 2 رشته انسانی شدند.

 

ایشون توصیه کرد شما قبول کردید؟ 

بله

 

لجبازی نکردید؟

نه این روش روی ایشان جواب داده بود من هم با خودم گفتم حالا چند آزمون امتحان می کنم اگر جواب داد که چه بهتر.

 

راجع به شیمی هم بگویید، گفتید یک تغییراتی دادید. 

شیمی هم من اول سال کلا تستی کار می کردم ولی در طول سال سوالات کنکورها را که بررسی کردم دیدم خیلی حفظیات از کتاب می دهند و روشم را بیشتر بردم سمت کتاب مطلعه کردن و حفظ کردن و در کنکور امسال ما خیلی حفظی زیاد داشت نسبت به مساله و خداروشکر نتیجه خوبی هم بمن داد.

 

شما چقدر مساله حل می کردید و تست می زدید و تمرین می کردید و چقدر روخوانی می کردید و کتاب می خواندید؟ نسبت این دو تا چقدر بود؟

40 الی 50 درصد کتاب درسی را مطالعه می کردم. بیشتر کتاب درسی مطالعه می کردم تا درس نامه کتاب های دیگر. 50 تا 60 درصد هم تست کار می کردم.

 

در دوره های مختلف سال چه تغییری کرد مثلا آخرهای سال باز بیشتر کتاب می خواندید یا بیشتر تست می زدید؟

آخرهای سال برای درس های عمومی و شیمی و فیزیک که کتاب درسی هم در آن ها مهم است هم کتاب درسی را می خواندم هم تست می زدم، البته بیشتر تست بود، کتاب درسی درحد این بود که مرور کنم و یادم بماند.

 

می توانید بگویید پدر و مادرتان از لحاظ آموزشی در زمانی که حتی مدرسه نمی رفتید یا می رفتید چه کار می کردند از جمله گفتگو کردن و کارهای دیگری که به لحاظ آموزش تفکر و پرورش اندیشه ورزی و کارهای دیگری به شما کمک کرده باشد؟ 

حتی از همان بچگی پدرم خیلی برایم بازی فکری می گرفت و با من بازی می کرد.

 

از چند سالگی و چه بازی هایی؟

از وقتی یادم می آید مثلا شطرنج.

 

شما می بردید یا پدرتان؟

اکثرا بابام می برد.

 

آخر ما یک دوستی داشتیم پدرش را می برد و همواره پدرش او را کتک می زد یعنی دوست نداشت بعدش هم می گفت باز بیا بازی کنیم. بفرمائید از چند سالگی شطرنج بازی می کردید؟

یادم نیست از وقتی یادم می آید با پدرم شطرنج بازی می کردم. و این که پدر و مادرم همراه من برایم کتاب داستان می خواندند.

 

دوتایی با هم می خواندند یا تکی؟

اگر پدرم خانه بود پدرم برایم می خواند و اگر مادرم بود ایشان.

 

یادتان می آید یکی از داستان ها که در بچگی خیلی دوست داشتید و چند بار گفتید بابا این را بخوان یا مامان این را بخوان چه بود؟ می توانید بگویید؟

یادم نیست. وقتی حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتم و کوچکتر بودم علاقه خیلی زیادی نشان می دادم که خودم می خواهم بخوانم. خیلی نمی توانستم ولی همراهی و کمکم می کردند مثلا چند تا کلمه اش را خودم می خواندم. 

 

یعنی موقعی که داستان می خواندند می خواستید همان جا هم یاد بگیرید. از بازی های فکری که انجام می دادید یا برایتان می خریدند. یادتان می آید چه بازی هایی بود؟

همان بچگی پدرم برای من معکب روبیک و شطرنج را گرفت یادم است بقیه موارد یادم نیست.

 

پازل چطور؟

بله پازل هم خیلی زیاد داشتم.

 

شما مصاحبه برترها را می شنیدید یا می خواندید؟

بله مصاحبه هایشان را می خواندم سعی می کردم نکته های کلی از آن ها بگیرم مثلا من همین کرونا امیدم را از دست دادم ولی پارسال در مصاحبه یکی از رتبه برترها خوانده بودم گفته بود من اوایل سال کرونا گرفتم و یک هفته نتوانستم درس بخوانم ولی باز هم رتبه ام این شد و من که کرونا گرفتم گفتم ایشان توانسته پس من هم می توانم، اصلا ناامید نشدم، کلا استراحت کردم تا حالم خوب شد و دوباره درسم را ادامه دادم.

 

با این پدیده تورم نمره grade inflation که هم در ایران هم در تمام کشورهای دنیا در دوران کرونا به طور خاص گسترش پیدا کرد چه کار کردید؟

من راستش را بخواهید خیلی احساسش نمی کردم چون در فضای درس و نمره نبودم.

اصلا کار نداشتید؟ بله

 

نکته ای هست که بخواهید خودتان اضافه کنید؟

به همین کسانی که امسال کنکور دارند بگویم فقط تلاش کنند و اصلا به اخبار و حواشی کنکور گوش ندهند چون بالاخره هر چی پیش بیاید شرایط برای همه قرار است یکسان باشد مثلا یک سری از بچه ها در فضای مجای هو می اندازند که آقا برویم هشتک بزنیم که کنکور را اینطوری نکنند یا کنکور را عقب بیندازند اصلا دنبال این چیزها نباشند سازمان سنجش قرار نیست برنامه اش را بخاطر کسی دیگر عوض کند فقط تلاششان را کنند و اصلا به این حواشی گوش ندهند.

 

مهمترین چیزی که در این همراهی با کانون به درد شما خورد و در طول زندگی تان هم در دانشگاه هم بعد از آن به شما کمک خواهد کرد چیست؟

اینکه لازم نیست آدم از اولش موفق باشد پله پله می توان موفقیت را به دست آورد چون اگر تراز من را هم می بینید متوجه می شوید که از خیلی پایین از تراز 6500 7000 شروع شد تا آخر کار به تراز 8500 رسید پله پله قشنگ رسیدم به آن تراز و نکته دیگر این که مدیریت زمان را هم حتما رعایت کنند.  


گفتگو: کاظم قلم چی

پیاده سازی متن: ناهید منجمی


برای مشاهده سایر گفتگو های کاظم قلم چی با رتبه های برتر 1401 کلیک کنید

فایل های ضمیمه

Menu