گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 4 کشوری کنکور ریاضی 1401 + فیلم

امیرهمایون شریفی زاده از شهر گرگان در کنکور ریاضی 1401 موفق به کسب رتبه 4 کشوری شد. اگر علاقمند به استفاده از تجربه‌ی او در سال کنکور هستید این مطلب را مطالعه کنید...

گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 4 کشوری کنکور ریاضی 1401 + فیلم

با عرض سلام امیرهمایون شریفی زاده هستم از شهر گرگان رتبه 4 کشوری کنکور ریاضی و رتبه 2 منطقه 2

شما چه مدت کانون بودید و در چند آزمون شرکت کردید؟

در کل 76 آزمون بود. سه آزمون آخر سال ششم و کل آزمون های یازدهم و دوازدهم کانون را شرکت کردم.

 

می توانید بگویید علت اینکه با برنامه راهبردی کانون هماهنگ شدید چه بود؟

به هر حال هر کسی نیاز دارد تا پایان سال خودش را به محتوای مشخصی برساند. یک بودجه بندی ثابتی هست برای همه و وقتی چند نفر از مشاورها آمدند در یک موسسه ای و خودشان تقسیم کرده اند به دوهفته ای خیلی کار شخص راحت تر می شود که از آن استفاده کند و بتواند خودش را منطبق با آزمون ها پیش ببرد.

 

نقش برنامه از نظر شما چیست؟

 برای خود من که کلا شخص شلخته ای هستم و خیلی اهل برنامه ریزی کردن نیستم، شلخته بودم و شلخته هم کار می کردم، به خاطر این که مجبور بودم خودم را تا دو هفته آینده برسانم به برنامه مجبور شدم خودم را منطبق کنم و سعی کنم یک برنامه داشته باشم. این مهمترین درسی بود که گرفتم. حتی الان هم که آزمون ها تمام شده سعی می کنم برای روزهایم برنامه داشته باشم در حالی که قبلا اصلا اینطوری نبودم.

 

 چطوری برنامه راهبردی را با شرایط و نیازهای خودتان تلفیق می کردید و انطباق می دادید؟ 

بالاخره هر کسی یک دیدی به درس ها دارد، برخی درس ها برای برخی افراد ساده تر هستند برای برخی سخت تر مثلا من با فیزیک راحت بودم به فیزیک یک پارت یا دو پارت زمان در هفته اختصاص می دادم. زمان ها را مرتب می کردم سعی می کردم تا وسط هفته دوم کار را کامل تمام کنم و سه روز آخر هم مرور کنم، پنجشنبه آزمون بدهم و جمعه آزمون اصلی. در 10 روز (کل هفته اول و 3 روز هفته دوم) به برنامه اصلی برسم بعد مدتی که باقی مانده بود از سه شنبه و چهارشنبه برای مرور و پنجشنبه آزمون مشابه پارسال و یک آزمون دیگر را کار می کردم. آزمون هدف گذاری را هم هفته اول کار می کردم.

 

از اول همین 10 روز را کار می کردید؟

نه بعضی وقت ها سخت بود مجبور بودم تا روز آخر هفته دوم بخوانم. بعضی وقت ها آسان تر بود همان هفته اول تمام می کردم. 

 

حجم برنامه چطور بود؟

متوسط بود. نه خیلی زیاد بود که شخص نرسد البته بعضی هفته ها پیش می آمد که مباحث سنگین تر بود، استثنا پیش می آمد. 

 

در زوج درس های فیزیک و شیمی که باید انتخاب می کردید چه استراتژی داشتید؟

من اولش نمی دانستم باید یکی را انتخاب کنم و از یک نفر وسط آزمون زنگ زدم پرسیدم گفت یکی را انتخاب کن اولی را انتخاب کردم. فکر کنم اولی را دهم گذاشته بود منم انتخاب کردم. دهم را پاسخ دادم تمام شد بعد رفتم سراغ یازدهم.

 

علت موفقیت خودتان را بیشتر در چه می دانید؟

استمرار. هر چه جلوتر می رفتم سعی می کردم پیشرفت کنم هر آزمون قبلی را که در نظر می گرفتم می گفتم آزمون بعدی قرار است از قبل بهتر باشد و به همین ترتیب. ضمن این که یک سری رقیب ها بودند در شهر که به من خیلی انگیزه می دادند چون برای من آزمون خیلی جو رقابتی داشت سعی می کردم از آن ها جلو بزنم و اتفاقی که افتاد این بود که خیلی از دانش آموزانی که خیلی خوب بودند وسط سال شل شدند و رها کردند همین باعث شد نتوانند به کنکور برسند. 

 

چرا؟

خسته شدند، درگیر موضوعات دیگر شدند. بی حوصلگی گریبانشان را گرفت.

 

شما چرا خسته نشدید؟

حقیقتش آدم یک وقت هایی خسته می شود. من سعی می کردم وقتی خیلی خسته می شدم به خودم یک روز استراحتی بدهم خودم را سرحال نگه دارم.

 

یعنی شما هم خسته می شدید ولی طولانی نمی شد.

بله سعی می کردم فردای آن روز به خودم بیایم.

 

آیا در این جا کسی بود به کمک شما بیاید؟ پدر، مادر، خواهر، برادر که یک تلنگر به شما بزند یا همه کارها را خودتان انجام می دادید؟

بله، خیلی مهم تر از همه مادرم بود.

 

گفتگویی که مادرتان با شما داشت برای شما اذیت کننده بود یا نه راحت با هم گفتگو می کردید؟

حقیقتش صحبت درسی که می کردند خیلی لذت بخش نیست برای کسی، آدم فکر می کند او را زیر نظر دارند و خیلی فشار روی آدم زیاد می شود ولی آدمی بودم که خیلی اهمیت نمی دادم و سعی می کردم مادرم را خوشحال کنم. یکی از انگیزه های اصلی ای که داشتم این بود که نمی خواستم ناراحتش کنم. سعی می کردم بیشتر تلاش کنم.

 

آن زمان هایی که بیشتر احتمال داشت شما قطع کنید چه زمان هایی بود؟ دی؟ نوروز؟ بعد عید؟

بکی بخشی از آن آذر بود تازه از مباحث ساده درآمده بودیم و داشت سوالات وارد ترکیبیات می شد و من نمی توانستم ترکیب کنم.

یک بخش دیگر بعد از فروردین بود چون من کل عیدم را عملا به بطالت گذرانده بودم، هفته اول نوروز که کرونا داشتم و کلا  افتاده بودم. هفته دوم هم رفتیم یک مسافرتی بعد از 15، 16 فروردین برگشتیم. 

 

اگر نمره شما خوب نمی شد واکنش شما و خانواده تان چه بود؟

در مورد خانواده که پدرم خیلی اهمیتی نمی داد و با شوخی و خنده از آن می گذشت.

 

واقعا اهمیت نمی داد؟

بروز نمی داد. خودم هم اولش کمی ناراحت می شدم و سعی می کردم بروم سراغ هفته بعد و بهتر باشم، مادرم ولی ناراحت می شد.

 

آیا شد روش درس خواندنتان را تغییر دهید و نتیجه بهتری بگیرید؟

 در شیمی روشم را تغییر دادم ولی نتیجه بهتری نگرفتم. در دینی اول سال خیلی روی متن کتاب تاکید نداشتم و سعی می کردم مفاهیم را بخوانم بعد فهمیدم نه خود متن آیات هم مهم هستند و سعی کردم جزئی تر و متنی تر بخوانم.

 

در شیمی چه کار کردید که می گویید روشتان را تغییر دادید ولی نتیجه نگرفتید؟ دومرتبه به روش اصلی خودتان برگشتید؟

بله اول خیلی کتاب محور بودم به مساله ها نمی رسیدم بعد خیلی درگیر تست شدم دیگر متن کتاب یادم رفت بعد دوباره به همان کتاب محور بودن برگشتم ولی یک مقدار تست جا ماندند که در آزمون های آخر خودشان را نشان دادند و در کنکور هم شیمی را کمی پایین زدم.

 

نسبت درس خواندن و تست زدن شما چطور بود؟ 

بیشتر تست می زدم، شاید 20درصد درس خواندن بود و 80درصد تست زدن. اختصاصی های ما خیلی خواندنی نیستند به جز شیمی. ریاضی و فیزیک همش تست است باید یاد بگیریم چطوری سوال حل کنیم.

 

هدفتان چیست؟

مهندسی کامپیوتر.

 

علت اینکه کامپیوتر را انتخاب کردید چه بود؟ آیا در دوره دانش آموزی هم کار می کردید؟

بله دو زبان برنامه نویسی کار کردم پایتون و c++  و ++ c را حرفه ای کار می کنم.

 

چه کار می کنید؟

فعلا توسعه نرم افزاری انجام می دهیم. البته سال کنکور شل کردم و بعضی چیزها یادم رفته ولی الان تابستان دارم سعی می کنم مرور کنم.

 

درآمد هم دارید؟

نه هنوز وارد بازار کار نشده ام احتمالا اول سعی کنم با کارآموزی شروع کنم وقتی تجربه دار شدم خودم کار خودم را راه اندازی کنم.

 

قبول دارید کارآموزی کنید؟

بله. کارآموزی در خیلی از دانشگاه های غربی هم هست. دانش آموزان در شرکت های بزرگ تر یک مدت مشغول به کار می شوند که خیلی کمک می کند بابت تجربه کار کسب کردن. در ایران متاسفانه خیلی تمرکز روی این موارد نیست و تمرکز بیشتر روی تئوری است.

 

درس هایی که در مدرسه خواندید بعدا برای این که بتوانید یک مهندس کامپیوتر موفق باشید فکر می کنید فایده ای دارد؟

درس های اختصاصی که پایه هستند. شیمی شاید خیلی تاثیر نداشته باشد ولی ریاضیات خیلی مهم است. هوش مصنوعی که 90% ریاضی محض است ولی درس های عمومی به هر حال انسانی که نتواند زبان مادری اش را تکلم کند انسان شایسته ای نیست، ما تحصیل کرده هایی داریم که نامه اداری نمی توانند بنویسند و این قشنگ نیست اول هر کسی باید بتواند زبان مادری خودش را متکلم باشد بعد هر زبان دیگری را بتوانیم یاد بگیریم بیشتر به افزایش گنجایش مغزت کمک می کند، حالا ما عربی یاد می گیریم کشورهای غربی زبان های اسپانیایی و فرانسوی را به عنوان زبان دوم یاد می گیرند. بنظرم خوب است که سعی کنیم کار بکشیم ولی سیستمی که آموزش می دهند خوب نیست کسی با کلاس های مدرسه خیلی نمی تواند زبان دوم را در حد تکلم یاد بگیرد. 

 

نکته ای هست بخواهید خودتان بگویید؟

خیلی از دانش آموزان الان هول دارند که به دی برسانند و درست نیست. دانش آموزی که پایه اش آنقدر قوی نیست بخواهد هول هولکی جمع کند تا دی، دی را که خراب کرد برسد به تیر یک پایه ضعیف را باید زمان بگذارد اصلاح کند باز برگردد باز وقتش گرفته می شود. به نظر من کسی که آرام و پیوسته پیش برود و کامل خودش را تا تیر بسازد بهتر است تا هول هولکی هر دو را خراب کند. این بنظرم نکته مهمی است.


گفتگو: کاظم قلم چی

پیاده سازی متن: ناهید منجمی 


برای مشاهده سایر گفتگو های کاظم قلم چی با رتبه های برتر 1401 کلیک کنید

فایل های ضمیمه

Menu