گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 1 کشوری کنکور تجربی 1401 + فیلم

امسال در کنکور 1401، فرناز حسن زاده با کسب رتبه 1 تجربی از شهر یاسوج، امید زیادی برای دانش آموزان از شهرهای کوچک ایجاد کرد. گفتگوی او با کاظم قلمچی را در مقاله زیر مطالعه کنید...

گفتگوی کاظم قلم چی با رتبه 1 کشوری کنکور تجربی 1401 + فیلم

سلام فرناز حسن زاده هستم رتبه 1 کشوری کنکورتجربی 1401، من سال ششم و هشتم تا دوازدهم در آزمون های کانون شرکت کردم، در 165 آزمون کانون.


امسال یاسوج و استان کهگیلویه و بویر احمد نتایج خیلی خوبی در کنکور به دست آورده، چطوری این را تحلیل می کنید؟

شهر ما فضای رقابتی دارد و در این چند سال بیشتر شده و در ادامه سال های قبل بوده که امسال به نحوه بهتری نتیجه داده.


قبل از گفتگو با شما، هم شما هم مادرتان اشاره کردید یکی از دوستان شما که حتی در یک کوچه زندگی می کنید رتبه یک رقمی کسب کرده اند در مورد جوی که گفتید بچه ها با هم درس می خوانند توضیح می دهید و این دوستان را هم معرفی کنید:

ما در فضای مدرسه مان مخصوصا کلاس ما طوری بود که سعی می کردیم در کنار دوستی ای که داریم رقابت سالمی هم داشته باشیم. از کلاس ما دنیا دیانتی پور رتبه 8 منطقه 3 و پارمیس بانشی رتبه 10 منطقه 3

رتبه های سه رقمی هم داشتیم. کلا جو کلاس ما جو خوبی بود سعی می کردیم در کنار دوستی رقابت هم داشته باشیم.


چند وقت است که از منطقه 3 یعنی شهرهای کوچک و روستاها چنین رتبه ای نداشتیم؟

دقیق نمی دانم ولی چند سالی فکر می کنم باشد.


علت این موفقیت را برای منطقه 3 چه می دانید؟ به نظرتان این موضوع چه پیامی دارد برای کسانی که در شهرهای کوچک و روستاها درس می خوانند؟

به نظر من در این دوره بخصوص که آنلاین هم می شود به آزمون ها دسترسی داشت نمی شود گفت منطقه 3 آدم را محدود می کند.


داستان پیوستگی خودتان به آزمون های کانون را می گویید؟

من سال ششم برای شرکت در آزمون تیزهوشان به پیشنهاد معلمم شرکت کردم سال هفتم تصمیم گرفتم شرکت نکنم.


ایشون این پیشنهاد را به شما گفتند یا به خانواده شما؟

به خود ما گفتند به همه ما دانش آموزان و ما شرکت کردیم.


شما در تیزهوشان قبول نشدید و مادرتان می گفتند این اتفاق پیام خوبی را داد به بچه های هم استانی شما که اگر در یک مرحله هم موفق نشدیم و شکست خوردیم، ادامه دهیم اول این را بگویید که وقتی قبول نشدید چه واکنشی داشتید و نحوه ادامه دادنتان را در آزمون های کانون را هم توضیح دهید:

من وقتی قبول نشدم چون خیلی تلاش کرده بودم ناراحت شدم و مدت زیادی ناراحت بودم اوایلش گریه می کردم ولی کم کم برایم عادی شده بود.


پدر مادرتان چه کار می کردند؟

همیشه من را تشویق می کردند و می گفتند حتما حکمتی داشته که تلاش کردم و قبول نشدم. وارد مدرسه که شدم در مدرسه هیچوقت درس را کنار نگذاشتم از کلاس هشتم برای این که جدی تر درس بخوانم تصمیم گرفتم در آزمون های کانون شرکت کنم از مهر هشتم شرکت کردم و بعد به صورت جدی ادامه دادم تا امسال. 


چه عاملی سبب می شد پیوسته بیایید و غیبت نکنید؟ دومرتبه روی غیبت نکردن مکث می کنم:

از این جهت پیوستگی برای من مهم بود که کمک می کرد من به طور منظم پله پله گام بردارم. چون من خودم را مثل نمودار در نظر می گرفتم محور ایکس زمان است و محور عمودی من هستم من باید طوری درس می خواندم همیشه شیب مثبتی داشته باشم هر چقدر هم کم باشد این شیب فوقش کمی هم صاف بماند ولی نباید هیچوقت شیب این نمودار پایین بیاید اگر پیوستگی نداشتم این شیب مثبت را نمی توانستم حفظ کنم و برای اینکه منظم درس بخوانم پیوستگی داشتم. 


در کدام سال، زیگزاگ و فراز و فرود بیشتری داشتید؟

بله گاهی پیش می آمد، هشتم و نهم و دهم تغییرات ترازم زیاد نبود، البته گاها پیش می آمد نتیجه آزمونم از انتظارم پایین بیاید ولی تلاش می کردم باز به برنامه عمل کنم و جبران کنم.

از هشتم دیگر تصمیمت را با خودت گرفته بودی درست است؟ برخی می گویند دهم یازدهم خیلی جدی نبودیم دوازدهم جدی گرفتیم شما ولی از هشتم. درست است؟

بله من از همان موقع جدی تصمیم گرفتم ولی هر چقدر هم که پیش می رفتم جدی تر می شدم.


شما در خود جلسات آزمون این را تجربه کردید که در همان لحظه که دارم آزمون می دهم یاد هم می گیرم و حتی بهتر از همیشه؟

بله همینطور بود مثلا آزمون دادن به من کمک می کرد در آن درسم به درس خواندنم جهت بدهم در همان دهم مثلا وقتی آزمون دادم خوب سبک سوالات زیست دبیرستان با راهنمایی فرق داشت موقع بررسی اشتباهاتم متوجه می شدم این سوال به فلان قسمت کتاب توجه کرده و یا باید به فلان قید توجه کنم این به من کمک می کرد نحوه درست درس خواندنم را پیدا کنم از طرفی وقتی آزمون می دادم یک سری سوال هم بودند که در طول آزمون دادن متوجه می شدم نیاز دارم بیشتر روی آن ها فکر کنم یا بیشتر من را با چالش مواجه می کند. این سوالات را برای خودم مشخص می کردم مثلا علامت خ یعنی خواندن کنار آن سوال می گذاشتم. بعد آزمون ممکن است فراموش کنیم  به همین دلیل در حین آزمون مشخص می کردم که حتی اگر درست هم زده باشم این سوال را بررسی کنم.


موقع آزمون دادن به رتبه و درصد و تراز بیشتر فکر می کردید یا یادگیری 

به تراز و رتبه هیچوقت کار نداشتم هیچوقت عدد ترازم برایم مهم نبود، سعی می کردم از علمی که دارم استفاده کنم تا به چیزی که مشخص کردم برسم و خودم را ارزیابی کنم بیشتر با خودم رقابت می کردم. 


با تقلب ها چطور؟ همانطور که می دانید در تمام دنیا در ایام کرونا، تورم نمره داشتیم،  در شرایط آنلاین هم تقلب بیشتر شد.

اوایل خیلی اذیت می شدم چون تغییر ناگهانی در رتبه و ترازم رخ داده بود روحیه ام تضعیف شد ولی بعدش تصمیم گرفتم برایم مهم نباشد که آن ها دارند تقلب می کنند.


با پدر و مادرتان در این مورد هم صحبت کردید؟

بله و همیشه من را تشویقم می کردند که راهم را ادامه بدهم. من هم تصمیم گرفتم کاری نداشته باشم و مثل بازی هایی مثل فوتبال که یک سری مانع برای تمرین می گذارند ولی درحقیقت وجود ندارند و من فرض کردم افراد متقلب مانع هایی هستند که من باید بین آن ها تمرین کنم.


به کدام کارنامه ها بیشتر توجه می کردید؟ 

تمرکز اصلی من روی کارنامه اصلی بود و سعی می کردم درصدها را از آن مشخص کنم. بعضی وقت ها هم از کارنامه اشتباهات استفاده می کردم


با اشتباهاتت برخوردت چطور بود؟

بعضی وقت ها درسی را 100 می زدم ولی چیز زیادی از آن یاد نمی گرفتم ولی وقتی چند غلط داشتم کلی نکته یاد می گرفتم و کمکم می کرد تغییرات مثبتی در روند درس خواندنم بدهم مثلا در این مدت که آزمون می دادم در خیلی از آزمون ها رتبه خوبی کسب می کردم ولی شاید در سه یا چهار آزمون رتبه ام مطلوب من نبود و درصدی که این سه چهار آزمونی که بد داده بودم در پیشرفت من داشتن بیشتر بود.


از دوره همراهی با کانون، آن چه برای بقیه دوران زندگی به ویژه زندگی علمی آموزشی ات همراه بماند کدام است؟

نظم و برنامه ریزی. من این 5 سال که با برنامه پیش می رفتم هر دو هفته برنامه مشخص برای خودم داشتم و سعی می کردم وقت تلفی نداشته باشم. این درس بزرگی بود برای من که طوری زندگی ام را مدیریت کنم که به تمام کارهایم برسم و یک استفاده از این زمانی که دارم بکنم. 


این توانایی را از اول داشتید یا به تدریج کسب کردید؟

ما اول یک آمادگی معمولی داریم که طبق تجربیاتمان به دست آورده ایم بعد در طول زمان با اشتباهاتی که می کردیم یا درس هایی که می گرفتیم به این تجربه و یادگیری اضافه می شد.


زیادتر بخوانیم یا خوب درس بخوانیم؟

خوب درس بخوانیم بعد جاهایی که نیاز است می شود زیادتر هم خواند.


دفتر برنامه ریزی داشتید؟ چقدر درس می خواندید؟

سال دوازدهم 10 تا 12 ساعت می خواندم، در دوره های مختلف فرق داشت، از 9 و 10 در تابستان شروع می شد تا 12 ساعت در دوران جمع بندی می رسید.


روشتان را در یک درس که خوب و موثر بود می گویید:

خیلی روی ادبیات کار کردم و متوجه شدم وقتی می خواهیم این درس را آزمون بدهیم و در آن نتیجه خوبی بگیریم این درس و زیست شناسی را، باید یک پویایی در ذهن داشته باشیم به خاطر همین سعی می کردم هر روز این دو درس را در برنامه ام داشته باشم. ادبیات را موضوعی کار می کردم، زیست را هم یا تست می زدم یا آزمون می دادم این کمک کرد آن طراوت ذهنی را حفظ کنم.


درس یا مبحثی بود که در آن تشخیص دهید باید روشتان را تغییر دهید؟

تغییر کلی نه. با یک سبک از دهم شروع می کردم به تدریج نکات مثبتی بهش اضافه می کردم، جهت دار و هدف دارش می کردم و اضافه کم می کردم سعی می کردم اصلاحش کنم تا به بهترین روش برای خودم برسم.


مثال می زنید؟

مثلا در همین زیست دهم در اولین آزمون های دهم چند اشتباه که کردم موقع بررسی متوجه شدم در سوالات به فلان قسمت کتاب دارد توجه می شود یا از فلان شکل به این سبک سوال می دهد یا از قیدها دارد سوال می دهد این ها را اضافه می کردم و بهتر که می شدم مثلا متوجه می شدم من نیاز دارم وقتم را مدیریت کنم حالا باید طوری درس می خواندم که این مدیریت زمانم تنظیم شود و تست می زدم و برای هر 10 سوال 7 یا 8 دقیقه در نظر می گرفتم. در این موضوع که به حد رضایتم که رسیدم و پیشرفته شدم متوجه می شدم ترکیب این مبحث با چند درس را بهتر است این طوری کار کنم تا به صورت ترکیبی در آزمون ها بتوانم درست جواب بدهم و درس ها را ترکیبی آزمون می دادم. درواقع به مرور زمان تغییر می دادم و یک کاری می کردم که هر بار به اصطلاح بهبود پیدا کند.


در طول سال مجموع وقتی که صرف مطالعه کردید چند درصد برای مساله و تمرین حل کردن و تست بوده و چند درصد درسنامه خواندن؟ 

برای درس های مختلف و دوره های مختلف متفاوت بود، در طول سال که آزمون ها بیشتر پیشروی بودند و هدف یادگیری بود 40 تا 45 درصد درس نامه می خواندم 55 تا 60 درصد تست می زدم ولی در زمان جمع بندی که از اردیبهشت شروع کردم 30درصد درسنامه و مرورها را انجام می دادم و 70درصد تست و آزمون بود.


اول تست می زدید و رفع اشکال یا اول درس بعد تست؟

این هم در بازه های مختلف تغییر می دادم. در دوران جمع بندی اول تست و آزمون بود و مشخص می کردم چه قسمت هایی مشکل دارم و موقع خواندن کتاب به آن ها بیشتر تمرکز می کردم. 


مهمترین کارهایی که به لحاظ آموزشی پدر و مادرتان انجام دادند و در آموزش و منسجم کردن فکر شما موثر بودند چه بودند؟

در درس خواندن من دخالت نمی کردند ولی از بچگی مسئولیت پذیری را یاد دادند مثلا به من یاد دادند که من در قبال کارهایی که می کنم، وسایل اتاقم، نظم اتاقم مسئول هستم. وقتی هم وارد دبستان شدم این مسئولیت پذیری به من در روند رشدم کمک کرد چون می دانستم در قبال تکلیفی که معلم داده مسئول هستم و باید آن را انجام بدهم به همین دلیل به محض رسیدن به خانه آن را انجام می دادم. آن ها علاوه بر این مشوق من بودند. در بچگی هم با من بازی می کردند.

 قبل از رفتن به مدرسه حروف الفبا را بلد بودید؟

 بله به صورت تصویری. مثلا به صورت تصویری می دانستم این کلمه مثلا نام یک میوه است. 


آیا برایتان کتاب و قصه می خواندند؟ کتاب فروشی با هم می رفتید؟

برایم همیشه کتاب می خریدند و هر شب قصه می خواندند و این در علاقه من به کتاب تاثیر گذاشت.


این کتاب خواندن در گسترش واژگان شما و تشخیص مفاهیم سوال ها چقدر مفید بود؟

کتاب قصه خواندن کمک کرد در همان اول دبستان راحتتر بخوانم و بنویسم و اعتماد به نفس بیشتری شخص پیدا می کند و قوه تخیلم بیشتر شد و بعد از آن خودم قصه طراحی می کردم.


شما در صحبت هایتان اشاره کردید هم خودتان هم پدرتان، یک فرد یک بعدی نیستید و در زمینه های مختلف موفق بودید. توضیح می دهید:

سعی می کردم علاوه بر درس که دارم پیش می برم کارهای دیگر هم انجام بدهم مثلا در زمینه های هنر گاهی فعالیت می کردم یا زمینه های ورزشی. سعی می کردم تمام برنامه و زندگیم را به درس اختصاص ندهم که از لحاظ مختلف رشد کنم.


خواهر برادر هم دارید؟

بله یک خواهر کوچک دارم.


در آزمون های کانون هستند؟ بعد رتبه شما کارشان سخت تر می شود.

پنجم و ششم بودند امسال هم قرار است بیایند. من خودم همیشه بهش می گویم به خودشون توجه کنند، نیاز نیست به حرف های کسی توجه کنند یا مثل کسی دیگر باشند. مهمترین شخص خود فرد هست.


فکر می کنید صحبت های شما چه پیامی برای بقیه دارد؟ خود شما مصاحبه بقیه بچه ها را دنبال می کردید؟ چطوری از آن استفاده می کردید؟

من کلا با این که کسی دقیقا مثل کسی دیگر باشد مخالفم. من سعی می کردم تحقیق کنم قبل از هر کارم نکات مثبت را پیدا می کردم سعی می کردم گزینشی عمل کنم و نکاتی را که مناسب من بود را انجام دهم. 


می توانید مثال بزنید؟

از یکی از رتبه های برتر پارسال یاد گرفتم باید برای رسیدن به یک درصد و رتبه خوب تا جایی که نیاز است تلاش کرد ایشون مثلا منابع زیادی کار می کرد منم با خودم گفتم اگر نیاز باشد منابع زیادی کار می کنم اما مثلا یک ویژگی منفی داشت (شاید برای من منفی بود) من آن را نقد کردم و برا خودم استفاده نکردم الان هم پیشنهاد من برای دانش آموزان این است که سعی کنند الگوبرداری کنند و برای خودشان مسیر مناسب خودشان را طراحی کنند و بهترین خودشان باشند.


هدفتان برای ادامه تحصیل چیست؟

در حال حاضر این که فقط بروم پزشکی. در مورد تخصص هنوز نتوانستم تصمیم بگیرم.


قبل از این گفتگو مادرتان می گفتند شما دارید درس های دانشگاه را می خوانید، توضیح می دهید؟

 درست است که الان هم سرمان شلوغ است ولی برای استراحتم سعی می کنم مطالعه داشته باشم که آمادگی داشته باشم.


چه می خوانید؟

بعضی از کتب دانشگاهی مثلا آناتومی و بیوشیمی. به نظرم چون ما تلاش کردیم برویم دانشگاه و درس را ادامه دهیم.


توصیه ای که به بچه ها می کردید این بود که هدف داشته باشند؟ منظورتان از هدف موفقیت درسی است یا هر هدفی؟

در هر زمینه ای هر کسی بهتر است هدف داشته باشد چون هدف داشتن کمک می کند زندگی آدم جهت دار شود و بهانه ای داشته باشد که وقتش را تلف نکند و تلاش کند و تلاش کند در آن زمینه ای که هست بهترین باشد.

گفتگو: کاظم قلم چی

پیاده سازی متن: ناهید منجمی

 

برای مشاهده سایر گفتگو های کاظم قلم چی با رتبه های برتر 1401 کلیک کنید

فایل های ضمیمه

Menu